به گزارش جهان نیوز، رهبر معظم انقلاب اسلامی روز دوشنبه در دیدار با بسیجیان، طی سخنانی به یک واقعه تاریخی مهم اشاره کردند که پس از جنگ جهانی اول، قدرتهای جهانی هیأت اعزامی ایران را از شرکت در کنفرانس صلح پاریس محروم کرده و کشور را تحقیر کردند.
ایشان فرمودند: «ایران در دورانهای مختلف، بهویژه در دورههای قاجار و پهلوی، بهشدت تحقیر شد؛ اما انقلاب اسلامی این وضعیت را تغییر داد و ورق را برگرداند».
این واقعه، که توسط حضرت آیتالله خامنهای مورد اشاره قرار گرفت، عبرت بزرگی در خصوص اهمیت انسجام داخلی کشور در مواجهه با مسائل بینالمللی دارد. چرا که بیتوجهی به این مسائل باعث میشود که قدرتهای استعماری فرصت بیشتری برای سوءاستفاده از ملتها و تحقیر آنها پیدا کنند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 برگزار شد. هدف اصلی این کنفرانس، تصمیمگیری درباره آینده جهان و تقسیم غنایم جنگی بود که کشورهای پیروز، مانند بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده، به رهبری آن قرار داشتند.
ایران که در این جنگ آسیب جدی دیده بود، هیأتی به ریاست «علیقلی مسعودانصاری»، وزیر خارجه وقت، برای شرکت در این کنفرانس به پاریس فرستاد. هدف از اعزام این هیأت، کسب حمایت برای عضویت ایران در مجمع ملل و جبران خسارات جنگی بود. اما این هیأت با بیتوجهی و تحقیر مواجه شد و حتی اجازه ورود به کنفرانس ورسای که در نزدیکی پاریس برگزار میشد، به آن داده نشد.
در آن زمان، ایران بهعنوان کشوری ضعیف و در آستانه فروپاشی بهحساب میآمد که قادر به دفاع از منافع خود نبود. دولت ایران، علیرغم اعلام بیطرفی در جنگ، نتوانسته بود از حمایت مردم بهرهبرداری کند؛ چرا که در داخل کشور، مردم از پیروزی آلمان و شکست بریتانیا و روسیه حمایت میکردند، که خود نشاندهنده شکاف عمیق میان دولت و ملت بود.
دولت ایران در آن زمان تحت فشار و وابستگی شدید به قدرتهای خارجی، بهویژه بریتانیا، قرار داشت. بریتانیا در تلاش بود تا قراردادی به نام «قرارداد 1919» امضا کند که بر اساس آن، تمامی امور داخلی و خارجی ایران تحت نظارت مستشاران بریتانیایی قرار میگرفت. این قرارداد عملاً ایران را به یک مستعمره غیررسمی بریتانیا تبدیل میکرد.
در حالی که هیأت ایرانی در پاریس بهدنبال جلب حمایت برای ایران بود، هیچگونه اطلاع دقیقی از مذاکرات محرمانه دولت ایران با بریتانیا نداشت.
در همین راستا، «فروغی»، یکی از اعضای هیأت، در نامهای بیامضا به تهران از وضعیت دشوار هیأت در پاریس شکایت کرد و از کمبود منابع مالی و بیتوجهی دولت به درخواستهای آنها خبر داد.
هیأت ایرانی که قادر به تأمین هزینههای سفر و زندگی در پاریس نبود، مجبور به مذاکره با کشورهای دیگر مانند آمریکا و فرانسه برای جلب حمایت از ایران شد. اما همانطور که «فروغی» بیان میکند، زمانی که دولت ایران خود جدیت لازم در دفاع از منافع کشور را نداشته باشد، حمایت خارجی نمیتواند کمک زیادی به وضعیت کشور کند.
عدم هماهنگی میان دولت و هیأت اعزامی موجب شد که ایران در موقعیت بسیار ضعیفی قرار گیرد و اهداف دیپلماتیک خود را نتواند محقق کند.
«فروغی»، که از مذاکرات محرمانه ایران با بریتانیا بیخبر بود، بهوضوح دریافت که ایران نهتنها در عرصه بینالمللی منزوی است، بلکه در داخل کشور نیز فاقد انسجام لازم برای مقابله با چالشهای داخلی و خارجی است.
یکی از دلایل اصلی ناکامی هیأت ایرانی در کنفرانس پاریس، تقاضاهای ارضی نامعقول آنها بود. هیأت ایرانی درحالی خواستار استرداد مناطق مختلفی از جمله قفقاز، کردستان عثمانی و ترکستان روسیه شد، که ایران از قدرت نظامی و اقتصادی کافی برخوردار نبود و در موقعیتی بسیار ضعیف در مقایسه با کشورهای پیروز قرار داشت بنابراین طبیعی بود نمیتوانست هیچگونه حمایت جدی از دیگر کشورها کسب کند.
تابستان همان سال، قرارداد 1919 علنی شد و پس از آن، وزیر خارجه ایران تغییر کرد و هیأت ایرانی نیز با دست خالی به کشور برگشت.
همچنین، مسأله بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول در این بین حائز اهمیت است. دولت ایران رسماً اعلام کرده بود که در جنگ بیطرف است، اما در واقع مردم ایران، بهویژه در مناطق مختلف، از پیروزی آلمان و شکست قدرتهای استعماری چون بریتانیا و روسیه حمایت میکردند.
این تضاد میان سیاست رسمی دولت و تمایلات مردم، مشکلات دیپلماتیک ایران در کنفرانس پاریس را تشدید کرد. ناکامی ایران در این کنفرانس، نه تنها ناشی از تحقیر کشور و بیتوجهی قدرتهای بزرگ به منافع ایران بود، بلکه نشاندهنده مشکلات عمیق داخلی و ناتوانی دولت ایران در اتخاذ سیاستهای مستقل و یکپارچه در برابر قدرتهای جهانی بود.
ایشان فرمودند: «ایران در دورانهای مختلف، بهویژه در دورههای قاجار و پهلوی، بهشدت تحقیر شد؛ اما انقلاب اسلامی این وضعیت را تغییر داد و ورق را برگرداند».
این واقعه، که توسط حضرت آیتالله خامنهای مورد اشاره قرار گرفت، عبرت بزرگی در خصوص اهمیت انسجام داخلی کشور در مواجهه با مسائل بینالمللی دارد. چرا که بیتوجهی به این مسائل باعث میشود که قدرتهای استعماری فرصت بیشتری برای سوءاستفاده از ملتها و تحقیر آنها پیدا کنند.
پس از پایان جنگ جهانی اول، کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 برگزار شد. هدف اصلی این کنفرانس، تصمیمگیری درباره آینده جهان و تقسیم غنایم جنگی بود که کشورهای پیروز، مانند بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده، به رهبری آن قرار داشتند.
ایران که در این جنگ آسیب جدی دیده بود، هیأتی به ریاست «علیقلی مسعودانصاری»، وزیر خارجه وقت، برای شرکت در این کنفرانس به پاریس فرستاد. هدف از اعزام این هیأت، کسب حمایت برای عضویت ایران در مجمع ملل و جبران خسارات جنگی بود. اما این هیأت با بیتوجهی و تحقیر مواجه شد و حتی اجازه ورود به کنفرانس ورسای که در نزدیکی پاریس برگزار میشد، به آن داده نشد.
در آن زمان، ایران بهعنوان کشوری ضعیف و در آستانه فروپاشی بهحساب میآمد که قادر به دفاع از منافع خود نبود. دولت ایران، علیرغم اعلام بیطرفی در جنگ، نتوانسته بود از حمایت مردم بهرهبرداری کند؛ چرا که در داخل کشور، مردم از پیروزی آلمان و شکست بریتانیا و روسیه حمایت میکردند، که خود نشاندهنده شکاف عمیق میان دولت و ملت بود.
دولت ایران در آن زمان تحت فشار و وابستگی شدید به قدرتهای خارجی، بهویژه بریتانیا، قرار داشت. بریتانیا در تلاش بود تا قراردادی به نام «قرارداد 1919» امضا کند که بر اساس آن، تمامی امور داخلی و خارجی ایران تحت نظارت مستشاران بریتانیایی قرار میگرفت. این قرارداد عملاً ایران را به یک مستعمره غیررسمی بریتانیا تبدیل میکرد.
در حالی که هیأت ایرانی در پاریس بهدنبال جلب حمایت برای ایران بود، هیچگونه اطلاع دقیقی از مذاکرات محرمانه دولت ایران با بریتانیا نداشت.
در همین راستا، «فروغی»، یکی از اعضای هیأت، در نامهای بیامضا به تهران از وضعیت دشوار هیأت در پاریس شکایت کرد و از کمبود منابع مالی و بیتوجهی دولت به درخواستهای آنها خبر داد.
هیأت ایرانی که قادر به تأمین هزینههای سفر و زندگی در پاریس نبود، مجبور به مذاکره با کشورهای دیگر مانند آمریکا و فرانسه برای جلب حمایت از ایران شد. اما همانطور که «فروغی» بیان میکند، زمانی که دولت ایران خود جدیت لازم در دفاع از منافع کشور را نداشته باشد، حمایت خارجی نمیتواند کمک زیادی به وضعیت کشور کند.
عدم هماهنگی میان دولت و هیأت اعزامی موجب شد که ایران در موقعیت بسیار ضعیفی قرار گیرد و اهداف دیپلماتیک خود را نتواند محقق کند.
«فروغی»، که از مذاکرات محرمانه ایران با بریتانیا بیخبر بود، بهوضوح دریافت که ایران نهتنها در عرصه بینالمللی منزوی است، بلکه در داخل کشور نیز فاقد انسجام لازم برای مقابله با چالشهای داخلی و خارجی است.
یکی از دلایل اصلی ناکامی هیأت ایرانی در کنفرانس پاریس، تقاضاهای ارضی نامعقول آنها بود. هیأت ایرانی درحالی خواستار استرداد مناطق مختلفی از جمله قفقاز، کردستان عثمانی و ترکستان روسیه شد، که ایران از قدرت نظامی و اقتصادی کافی برخوردار نبود و در موقعیتی بسیار ضعیف در مقایسه با کشورهای پیروز قرار داشت بنابراین طبیعی بود نمیتوانست هیچگونه حمایت جدی از دیگر کشورها کسب کند.
تابستان همان سال، قرارداد 1919 علنی شد و پس از آن، وزیر خارجه ایران تغییر کرد و هیأت ایرانی نیز با دست خالی به کشور برگشت.
همچنین، مسأله بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول در این بین حائز اهمیت است. دولت ایران رسماً اعلام کرده بود که در جنگ بیطرف است، اما در واقع مردم ایران، بهویژه در مناطق مختلف، از پیروزی آلمان و شکست قدرتهای استعماری چون بریتانیا و روسیه حمایت میکردند.
این تضاد میان سیاست رسمی دولت و تمایلات مردم، مشکلات دیپلماتیک ایران در کنفرانس پاریس را تشدید کرد. ناکامی ایران در این کنفرانس، نه تنها ناشی از تحقیر کشور و بیتوجهی قدرتهای بزرگ به منافع ایران بود، بلکه نشاندهنده مشکلات عمیق داخلی و ناتوانی دولت ایران در اتخاذ سیاستهای مستقل و یکپارچه در برابر قدرتهای جهانی بود.
منبع : تسنیم