به گزارش ایکنا، محسن بدره؛ عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س)، 6 آذرماه در نشست علمی نقد و بررسی کتاب «نظریهپردازی ارتباطات و فلسفه» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه دانش ارتباطات از ابتدا دانشی چندرشتهای بوده است، گفت: کتابی که آقای رابرت کریک نوشته است تاریخنگاری و شرح حالی از دانش ارتباطات است و به روشنی چندرشتهای بودن دانش ارتباطات هویداست؛ ارتباطات به اندازه عمر بشر قدمت دارد ولی علم ارتباطات در حد علم از چند قرن قبل شروع شد.
وی افزود: موضوعات این دانش و مسائل آن چون به همه علوم انسانی مرتبط است لذا آن را یک فن و هنر دانستند و نه علم و البته گفتند بخشی از مطالب این فن و هنر مرتبط با روانشناسی و برخی مرتبط با جامعهشناسی و ... است و باید این مطالب را در هر علم بررسی کرد. با پرورش علم ارتباطات در دانشگاههای آمریکا سپس توسعه رسانهها و رشد تکنولوژی، ادبیات ارتباطات در دنیا رشد و توسعه یافت تا اینکه نظریه ارتباطات به مثابه یک رشته از سوی رابرت کریک مطرح شد.
بدره بیان کرد: این نظریه قصد داشت روی هویت دانش ارتباطات تمرکز کند و هنوز هم وقتی کارکرد ارتباطات را استقراء کنیم در هر دپارتمانی از یک منظر به این دانش میپردازند؛ برخی از زاویه روانشناسی، برخی از زاویه جامعهشناسی، زبانشناسی و .... و این تنوع را شاهدیم.
وی با اشاره به مدلهای ارتباطات، افزود: او از مفهوم فراگفتمان استفاده کرد و گفت ارتباطات در همه فرهنگهای بشری وجود دارد و تفاوت در ارتباطات به خاطر تفاوت در شیوه اندیشیدن در این عرصه است مثلا کسی رفتاری کرده و نتیجه نامناسب گرفته است لذا در آن تجدیدنظر میکند.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه فراگفتمان، گفتمانی درباره گفتمان است گفت: انسان در مورد نحوه ارتباطات خود فکر میکند. او برای دستهبندی مدلهای ارتباطاتی از مفهوم سنت یعنی چیزی که ایستا نیست استفاده کرده است و سنت چیزی است که در طول نسلهای مختلف در حال گذار است.
بدره با بیان اینکه وی در کتابش در مورد سنت بلاغی، اجتماعی روانشناختی، اجتماعی فرهنگی یا ... و در مجموع هفت سنت سخن گفته است، گفت: او جداولی در کتاب آورده است که هر کدام از این سنتها ارتباطات انسانی را تعریف میکند مثلا سنت پدیدارشناختی فهم ادراک زیسته دیگران است. او هفت سنت را در قالب یک وجه، مهمترین خوانشها را آورده است مثلا اگر از سنت خطابی سخن گفته است چند خوانش مرتبط با این سنت را انتخاب کرده است از جمله خطابه ارسطو و افلاطون. ابتدای هر فصل دلیل این کار را هم توضیح میدهد و نحوه پردازش ارتباطات را هم توضیح داده است.
بدره با بیان اینکه بنده با همکاری یکی از دوستان به بحث فلسفه ارتباطات در قالب ترجمه این کتاب پرداختیم و انگیزه ما تبیینی از فلسفه ارتباطات در غرب بوده است، اظهار کرد: کریک یک دستگاه مفهومی خوبی قرار داده است تا ما در سنتهای دیگر هم بتوانیم به مسئله ارتباطات بپردازیم و یکی از انگیزههای بنده در ترجمه کتاب وی، دغدغهمندی بنده به بحث ارتباطات در فلسفه و سنت اسلامی ایرانی بود زیرا نوعی مفهومپردازی در اختیار ما قرار میدهد گرچه تمایزی بین جهان غرب و اسلام در بحث فلسفه ارتباطات داریم. ما میتوانیم سنن تفلسف در ارتباطات انسانی را پیگیری کنیم مثلا چگونگی مفهومپردازی فارابی از ارتباطات درونفردی. یا مثلا مفهوم حیرت در آثار بیدل دهلوی به چه معنایی است یا نحوه پردازش ابنسینا در بحث ارتباطات انسانی.
تاثیر غیرقابل انکار فرانظریات در تولید نظریه
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه جالب است که کریک مقدمه 30 صفحهای نوشته است و به مسئله غربیزدایی از مسئله ارتباطات تاکید دارد و ارتباطات را در سنت بودایی و ژاپنی و چینی بررسی کرده است، تصریح کرد: این موضوع را با همکاری یک پژوهشکده چینی نوشته و حتی به پردازشهای اسلامی اشاره دارد؛ گاهی از وی انتقاد میشد که شما به برخی سنتها نپرداختهاید و او این نقد را بر خود وارد میداند لذا دو سنت آسیایی یعنی بودایی و کنفسیوسی را در مقایسه با غرب مطالعه کرد.
وی افزود: بنده معتقدم کارهایی که در عرصه ارتباطات و زیست محیط اسلامی تولید میشود از نقص روشی رنج میبرد لذا اتهام ایدئولوژیکبودن به ما میزنند در حالی که فرانظریهها در تمامی نظریات غیرقابل انکار است. اینکه ما انسان و هستی و روش حصول معرفت را چگونه تعریف کنیم براساس آن نظریات مختلفی هم در غرب و شرق خواهیم داشت.
بررسی حکمت متعالیه با یک روش ارتباطی غربی
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا(س) با بیان اینکه بنده قصد داشتم با روش وی سراغ حکمت متعالیه بروم، گفت: یک تفاوت جدی بین فلسفه غرب و اسلامی وجود دارد و آن اینکه در فلسفه غرب به امور ملموس و انسانی التفات زیادی بوده است لذا انواع فلسفههای اجتماعی و معرفتشناسی در باب خانواده و دوستی و ... ایجاد شده است.
بدره بیان کرد: سطح انتزاع در سنت اسلامی عمدتا الهیاتی و متفات از فلسفه در غرب است و طبیعی هم هست زیرا فلسفه در غرب بیشتر اومانیستی است گرچه در سنت اسلامی هم توجه به انسان وجود دارد؛ کریک متون و مسائل زیادی در دسترس داشته است ولی ما باید سنتهای خود را کاوش کنیم و ارتباطات انسانی را در فلسفههای مختلف مشاء و اشراق و سنتهای معرفتی خودمان جستوجو و استخراج کنیم حتی در سنت حدیثپژوهی و اینکه عالمان رجال چه نگاهی به بحث ارتباطات داشتهاند. ما سنن معرفتی مختلفی داریم که چالشها و نقاط قوت آن بررسی شده است و باید در سنن تفلسف در باب ارتباطات انسانی در زیستبوم اندیشهای اسلامی بیشتر کاوش کنیم.
بدره افزود: اگر ما سنن آسیایی را جداگانه بررسی کنیم با وجود اشتراکاتی که با فلسفه ارتباطات در غرب دارد ولی نتایج بهتری خواهیم گرفت. در جهان آسیایی فرهنگها با هم شباهت دارند لذا میتوانیم در فلسفه ارتباطات آسیای بحث کنیم کمااینکه کریک هم سنت کنفوسیوس و بودایی را به صورت جداگانه بحث کرده است و به نظر بنده این غنیمت است که یک اندیشمند غربی سخن از غربیزدایی به میان بیاورد.
وی تاکید کرد: روش کریک این است که ما در خلأ زندگی نمیکنیم و ارتباطات انسانی در بین انسان و افراد جامعه وجود دارد لذا هر فرهنگی نوعی غنا دارد که میتواند از آن در تاسیس نظریات فلسفی ارتباطی استفاده کند؛ مثلا در آئین بودا، ارتباط انسانی به معنای روشنگری و گشودگی لحاظ میشود لذا اگر همه معتقدات بودایی را هم داشته باش ارتباط انسانی رخ نمیدهد.
انتهای پیام