شناسهٔ خبر: 69942971 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شهروند | لینک خبر

«شهروند» گزارش می‌دهد؛ «قهوه پدری» چرا موفق نشد؟!

یک مهران مدیری گم شده است!

مهران مدیری که چند روز پیش در جشن حافظ تندیس چهره سال را به خانه برد؛ در «قهوه پدری» حتی گامی فراتر از آثار سابقش برنداشته و کماکان بر مدار شکست حرکت کرده است...

صاحب‌خبر -

  [ شهروند ]  در روزهایی که انتقادات و اعتراضات به حجم و عمق خشونت و میزان تک‌ساحتی بودن سریال‌های شبکه نمایش خانگی اوج گرفته؛ گمان می‌رفت که آغاز نمایش سریال جدید مهران مدیری- پس از چند سال دوری از عالم سریال‌سازی- تغییر و تفاوتی هر چند جزئی در فضای حاکم بر این حیطه به وجود خواهد آورد. «قهوه پدری» اما در این چهار قسمت آغازین کمترین اتفاقی را در این حیطه- چه از نظر جلب و جذب تماشاگران و چه از نظر کیفی و انتقادی- موجب نشده است و این اتفاقی غم‌انگیز است. رویدادی که حکایت از بی‌تاثیری مردی می‌کند که روزگاری در وادی سریال‌سازی- به خصوص در تلویزیون- هر کدام از ساخته‌هایش زلزله‌ای بنیان‌کن می‌شد و اتفاقی عظیم به وجود می‌آورد. «قهوه پدری» اما نشانی از آن مدیری ندارد...

«قهوه پدری» با نام قبلی «پدر قهوه» به قلم امیر برادران که به نوعی ادامه داستان سریال‌های «هیولا» و «دراکولا» را روایت می‌کند؛ جدیدترین تلاش نمایشی مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی است. سریالی با محوریت موضوع فساد مالی با بازی سام درخشانی، ژاله صامتی، جواد رضویان، بیتا سحرخیز، حامد آهنگی، اردشیر کاظمی و خود مهران مدیری که داستان خانواده‌ای را روایت می‌کند که برای عبور از وضعیت دشوار مالی تصمیم به واردات قهوه می‌گیرند- و سریال حداقل در چند قسمت آغازین، راوی موانع و چالش‌های موجود در مسیر این تصمیم است.
به‌رغم پتانسیل فراوان این خط روایی- دست‌کم با توجه به انتظاراتی که کارنامه سریال‌سازی مهران مدیری خود موجد اصلی آن است؛ اما، «قهوه پدری» نه تنها نتوانسته موفقیت و محبوبیتی در حد و اندازه دیگر ساخته‌های مهران مدیری به دست آورد؛ بلکه به سهولت می‌توان گفت که حتی از ایجاد کوچک‌ترین موج و کمترین تکانی نیز ناتوان نشان داده است؛ تا جایی که بیراه نیست اگر ادعا کنیم که شاید درصد قابل توجهی از علاقمندان و هواداران مهران مدیری، حتی خبر ندارند که شبکه نمایش خانگی این روزها میزبان اثر جدید هنرمندی است که پیش‌تر با آثاری چون «پاورچین»، «نقطه‌چین»، «شب‌های برره»، «قهوه تلخ»، «مرد هزار چهره» و چندین و چند اثر دیگر نشان داده که تبحر ویژه‌ای در نشاندن مخاطبان پای جعبه جادو و خالی و خلوت کردن خیابان‌ها دارد...

اما این‌که چرا «قهوه پدری» تا حد زیادی شکست خورده؛ راه به آسیب‌ها و کمبودهای عمده‌ای باز می‌کند که مهم‌ترینش فیلمنامه است. فیلمنامه‌ای که کمبودهای عمده‌اش از همان آغاز توی ذوق می‌زند و جلوی ارتباط مخاطب را با اثر می‌گیرد. از جمله این‌که فیلمنامه سریال از نظر داستانی تنک، کم‌ملات، یکنواخت و خسته‌کننده است. در واقع در روزگاری که مخاطبان به سهولت به جدیدترین آثار روز دسترسی دارند، تکلیف سریالی که تنها اتفاق داستانی دو قسمت آغازینش تصمیم‌گیری یک خانواده برای خریدن قهوه باشد، از همان ابتدا مشخص است. بگذریم از این‌که آسیب‌های فیلمنامه «قهوه پدری» تنها به کم‌ملات بودن آن منحصر نمی‌شود و این سناریو چه از نظر تکراری بودن داستان یک خانواده فلاکت‌زده فرهنگی که بارها دستمایه آثار مختلفی قرار گرفته، چه از نظر کلیشه‌ای بودن و تکراری بودن بسیاری از جزئیات سریال از جمله شخصیت‌هایی که انگار هر کدام از یک سریال به فضای «قهوه پدری» پا گذاشته‌اند، چه از نظر شوخی‌های تکراری و چه بسیار عوامل دیگر از جمله بازی‌های به‌شدت بد که اتفاقی نوظهور در کارنامه مهران مدیری محسوب می‌شود، حامل آسیب‌های بسیاری است...

 البته کتمان نمی‌توان کرد که از نظر ساختاری و فرم کلی کار، ارزیابی یک سریال در چهار قسمت آغازین زود است و چه بسا یک اتفاق، یا تغییر رویکرد یا یک چرخش ناگهانی بتواند روند پیشرفت سریال را از بیخ‌وبن تغییر دهد؛ اما نکته اصلی این‌جاست که فارغ از این‌که «قهوه پدری» در این چند قسمت آغازین کمترین روزنه امیدواری برای مخاطب باقی نگذاشته؛ بلکه مروز کارنامه متاخر مهران مدیری نیز نشان‌دهنده کوچک‌ترین روزنه امیدواری نیست. در واقع مدیری در سال‌های اخیر، جدای از برنامه‌هایی مانند «گل یا پوچ» و «اسکار» و البته «دورهمی» که ارزیابی موفقیت یا شکست آن‌ها چندان ساده نیست و در حقیقت میزان موفقیت کار را ایده اصلی برنامه یا نام و نشان و جذابیت مهمانانی که به برنامه دعوت می‌شوند، تعیین می‌کند؛ در سریال‌هایی که جلوی دوربین برده، جز شکست دستاوردی نداشته است.
مدیری در 10 سال اخیر دو فیلم سینمایی «ساعت 5 عصر» و «ساعت 6 صبح» را ساخته که هیچ‌کدام موفقیتی در کارنامه او به شمار نیامده‌اند. در عرصه سریال‌سازی اما دایره ناکامی‌های او وسیع‌تر بوده و در واقع بعد از سال 1387 و سریال «مرد دوهزار چهره» هر آن‌چه ساخته، شکست خورده‌اند. چه این سریال‌ها مانند «در حاشیه» یک و دو و برنامه «دورهمی» در تلویزیون جلوی دوربین رفته باشند و چه مانند سریال‌هایی چون «ویلای من»، «شوخی کردم»، «عطسه»، «هیولا» و «دراکولا» در شبکه نمایش خانگی. این واقعیت تلخ هر گونه امیدواری به «قهوه پدری» را از میان برمی‌دارد.

البته چشم بر این واقعیت نیز نمی‌توان بست که شکست‌های سال‌های اخیر مهران مدیری همواره در قیاس با خود او بوده و آثار این کمدی‌ساز در قیاس با آثار هم‌رده و هم‌زمان خود هم‌چنان کیفیتی قابل ملاحظه داشته‌اند. از این نظر؛ همین «قهوه پدری» را اگر هر کسی جز مهران مدیری ساخته بود، شاید تا این حد مورد انتقاد قرار نمی‌گرفت. به هر حال مدیری بودن و کارنامه پروپیمان هنرمندی مانند او توقعات و انتظاراتی را موجب می‌شود که همیشه هم به نفع او نیست!
برخی هم از جنبه‌ای دیگر نگاهی متفاوت به «قهوه پدری» دارند و بر این باورند که- همان‌گونه که گفتم- چهار قسمت برای ارزیابی یک سریال زود است و باید برای دیدن نتیجه تلاش مدیری کمی بیشتر صبر کرد؛ به‌خصوص که در کارنامه مدیری همواره شاهد بوده‌ایم که سریال‌ها همواره بعد از چند قسمت تغییر مسیر داده و به قولی وارد محور اصلی خود می‌شوند. این را بارها و بارها، به خصوص در آثار موفقی چون «پاورچین» و «نقطه‌چین» دیده‌ایم- و چه‌بسا یک بار دیگر در «قهوه پدری» هم تکرار شود. اما خبر بدی که باید به مدیری داد، این است که به نظر می‌رسد زمانه عوض شده و مخاطبان کم‌صبرتر شده‌اند و بعید است چند قسمت به یک سریال‌ساز وقت بدهند ایرادات کار خود را شناسایی کرده و مسیر خود را تصحیح کند. بگذریم از این که روندی هم که او در این چند قسمت آغازین پی گرفته، خبر از هیچ برگ برنده احتمالی نمی‌دهد!