حسین مرعشی دبیرکل حزب سازندگی در گفت و گو با سایت خبری تابناک، با اشاره به اینکه مهم ترین موفقیت مسعود پزشکیان تاکنون دور کردن خطر جنگ از ایران بوده، گفت: خطر جدی است و نباید احساسی با شرایط برخورد کنیم!
گزیده ای از این گفت و گو را در ادامه می خوانید:
هرچند برای قضاوت زود هست اما حدود ۱۰۰ روز از استقرار دولت گذشته شما شروع دولت را چطور میبینید؟ ما دولت اصولگرایی داشتیم که با شهادت آقای رئیسی به پایان رسیده و دولتی روی کار آمده که به اصلاحطلبان منتسب هست. جهتگیریها و انتسابات این مدت را چطور میبینید؟
آقای پزشکیان دولت خود را اصلاحطلب نمیداند و گفته است «دولت وفاق» که ترم جدیدی است؛ هرچند حمایت اصلاحطلبان جدی بوده و هنوز هم ادامه دارد. آقای پزشکیان در ابتدای دولت با یک بدشانسی مواجه شدند که بلافاصله بعد از تحلیف عملیات تروریستی ناجوانمردانه ای رخ داد و منجر به شهادت آقای هنیه شد و این اتفاق دولت را وارد فاز جدیدی کرد که فضای کشور تحت تأثیر قرار گرفت.
مهمترین کاری که تا امروز آقای پزشکیان موفق به انجام آن شده است و هنوز ادامه دارد این است توانسته کشور را از وارد شدن به یک شرایط نامناسبی که جنگ یا ناامنی بزرگی بخواهد در آن اتفاق بیفتد، دور کند. از نظر من مهمترین مأموریت آقای پزشکیان این بوده که در قامت یک همراه با رهبری در تمام مسائل به خصوص در مسئله سیاستهای خاورمیانهای ایران و حفظ ایران به عنوان یک نظام مهم و معتبر در منطقه توانسته کشور را از ورود به فازهای خطرناک حفظ کند لذا من بعنوان حامی پزشکیان در دوره انتخابات از ورود و حمایت خودم راضی هستم و فکر میکنم در این دوره حساس و پرخطر، آقای پزشکیان برای جمهوری اسلامی یک نعمت بزرگ هست.
از بدشانسی آقای پزشکیان گفتید فکر میکنم این بدشانسی با رأی آوردن ترامپ خیلی هم کاملتر شده است؛ درست است؟
به هر حال، این نیز زحمت جدیدی است. البته دموکراتها هم آنطور که شایسته بودهاند، چه در دوره آقای روحانی و چه آقای رئیسی، همراهی نکردهاند.
دموکراتها نیز خطاهایشان خطاهای قابل بخششی نیست. مسئله آمریکا اکنون وارد یک فاز کاملاً جدیدی شده است. این الزاماً به بنبست مهمتری منتهی نخواهد شد و میتواند به گشایش منتهی شود؛ تقریباً همه چیز در منطقه خاورمیانه روی میز و شفاف است. ایران حذفشدنی نیست و از معادلات خاورمیانه نیز ایران تعیینکننده نهایی نیست. هم ایران باید بپذیرد که تنها بازیگر منطقه نیست و هم آمریکاییها و غربیها و عربها باید بپذیرند که بدون ایران مسائل منطقه قابل حل نیست. خود این مسئله در واقع طرفین را در خاورمیانه به واقعگرایی و واقعبینی هدایت میکند.
یعنی فضا با آمدن ترامپ تندتر نمیشود؟
خیر، به نظر من فرصت برای یک مصالحه میتواند اتفاق بیفتد.
شما خیلی با آقای هاشمی کار کردهاید. فکر میکنید اگر امروز آقای هاشمی بودند، در فضای مذاکره با ترامپ جزو حامیان اصلی ماجرا میبودند؟ بالاخره در قصه فلسطین هم ما نمازجمعههای آقای هاشمی را یادمان میآید که خیلی تعیینکننده بود. در این دو اتفاق که دو سر ماجرا هستند، فکر میکنید آقای هاشمی چگونه کار را مدیریت میکردند؟
ببینید، در کوتاهمدت نیازی به مذاکره مستقیم ایران با ترامپ نیست. مسئله اصلی اختلاف در واقع تعیینتکلیف سه جنگی است که اکنون وجود دارد: یکی جنگ مستقیم اسرائیلیها با غزه و فلسطینیها، یکی جنگ اسرائیلیها با لبنان و آتشی که بین اسرائیل و ایران مبادله میشود. اکنون مهم است که ببینیم مسائل را چگونه حل و فصل کنیم.
نگاه آقای هاشمی هم اگر میشود بگویید.
ببینید، آقای هاشمی همیشه سیاست واقعگرایانهای داشتهاند. دولت اول آقای هاشمی که شکل گرفت، اولین اقدام آقای هاشمی در دولت جمهوری اسلامی این بود که کمک کردند گروگانهای غربی در لبنان آزاد شوند و روابط با غرب به سمت بهبودی رفت.
آقای هاشمی عمیقاً به این نکته توجه داشتند که چون آن زمان اختلاف نظری در سطح مسئولان نظام بود، یک حداقلی را همه قبول داشتند که کار با غرب به جز آمریکا، که میشود اروپا، زیرا در آن زمان هنوز پین به عنوان قدرت اقتصادی وجود نداشت و در حال تجهیز خود بود و هنوز بازیگر مهم اقتصادی نبود. آن زمان آقای هاشمی به این معتقد بودند که اگر ما حتی سیاستمان این باشد که با اروپا بخواهیم کار کنیم، اروپاییها زمانی با ما کار جدی خواهند کرد که آمریکا هم بخشی از بازی ما باشد. لذا در دولت آقای هاشمی تدبیر شده بود و آخرین حجم مبادله مستقیم ما با آمریکاییها حدود ۴ میلیارد دلار بود.
چه سالی؟
سال ۷۳، ۲.۵ میلیارد دلار مستقیم نفت میخریدند و ما ۱.۵ میلیارد دلار از آنها قطعات برای هواپیماها و نیازهای نظامیمان میخریدیم. در آن دوره اروپاییها خیلی خوب با ما کار میکردند و هر موقع با آمریکاییها به ته خط میرسیدیم، اروپاییها طاقچه بالا میگذاشتند و سخت میگرفتند. الان از نظر من مهم است که جمهوری اسلامی بپذیرد که باید بخشی از حل مسئله خاورمیانه باشد، نه اینکه همه نقش را بر عهده بگیرد. عربها و اروپاییها نیز نقش دارند و یک هماهنگی فرامنطقهای لازم است که در مرحله اول به آتشبس در لبنان و فلسطین برسیم و در مرحله بعد به صلح تا تنشها از منطقه پاک و تمام شود. حضور ترامپ میتواند کمک کند که ما به این سمت حرکت کنیم. من الزاماً ترامپ را تهدید نمیدانم و فرصت هم میدانم.
در این فضا احتمالاً روسیه خیلی هم تمایل ندارد که گفتگوهای مستقیمی بین ایران و آمریکا مثلاً شکل بگیرد.
تا الان هیچ وقت آنها موافق نبودند، بله.
در همین روابط بینالمللی، آیا شما نقش همسایگان را اولویت میدانید یا تأثیر مستقیم آمریکا را؟
نه، این دو متفاوت هستند. اصل این است که ما در منطقه یک واقعیت هستیم؛ یک قدرت و صاحب نفوذ. باید از این قدرت و نفوذ استفاده کنیم. قدرت یا در جنگ به کار میآید یا در صلح. رهبری که با ورود کشور به فاز جنگی مخالف است، باید بداند این قدرت را برای چه میخواهیم. قدرت در یک جا ضعیف میشود و در جاهای دیگر مضمحل میگردد. قبل از اینکه قدرت ما کاهش یابد، باید از این قدرت برای حل و فصل مسائل بینالمللی و نقشآفرینی در سطح منطقه و بینالملل استفاده کنیم و به یکی از بازیگران مهم تبدیل شویم. در پرتو این اقدامات، اقتصاد و سایر مسائل نیز راهاندازی خواهند شد.
∎