شناسهٔ خبر: 69856854 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

امباپه و یک پروژه شکست خورده

انتقال امباپه به رئال مادرید علیرغم سر و صدای فراوانی که داشت حالا در شرایطی غیر قابل تصور یک پروژه شکست خورده برای تیمش محسوب می‌شود که آینده حرفه‌ای خودش نیز تحت تاثیر همین موضوع قرار می‌گیرد.‌

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانشجو، بعضی می‌گویند چیزی به نام DNA باشگاه وجود ندارد، چطور می‌تواند باشد وقتی مربی، بازیکنان، مدیران و کارکنان باشگاه عوض می‌شوند؟ چطور می‌شود یک هویت مستقل متصور شد؟ شاید این حس را هواداران می‌دهند، شاید این فرهنگ از بازیکنی به بازیکنی و از مدیری به مدیری منتقل می‌شود. اما گاهی کاملاً مشخص است که چرا یک باشگاه در شرایط سختی قرار می‌گیرد و تیم در چرخه غیرقابل توضیحی می‌افتد.

رئال مادرید مثل رئال مادرید رفتار می‌کند چون رئیس باشگاه، فلورنتینو پرس در این قرن فقط سه سال رئیس نبوده و او هیچ چیز را بیشتر از یک خرید مشهور و گرانقیمت دوست ندارد.

بعد از دوران کرونا و پیامدهای مالی‌اش، به نظر می‌رسید مادرید تغییر کرده و خریدهای عاقلانه‌ای انجام داد. اورلین شوامنی، ادواردو کاماوینگا و جود بلینگام اصلاً بازیکنان ارزانی نبودند و روی هم ۲۵۰ میلیون دلار برای تیم هزینه داشتند اما هیچ‌کدام حس کهکشانی بودن را القا نمی‌کردند. در مسیر پیشرفت بودند و با هم به خوبی این راه را طی می‌کردند ضمن اینکه حضور وینیسیوس جونیور، رودریگو و فدریکو والورده هم به روند تکاملی تیم کمک می‌کرد. پرس، کیلیان امباپه را به این جمع اضافه کرد که یادآور کار تابستان سال ۲۰۰۳ بود وقتی دیوید بکام را خرید اما کلود ماکلله را فروخت و تعادل تیم را به‌هم زد.

بعد از آنکه مشخص شد وینیسیوس توپ طلا را نمی‌برد، مادرید حضور در این مراسم را بایکوت کرد. اگر باور داشتند حق مهاجم برزیلی‌شان برای عنوان بهترین بازیکن سال نادیده گرفته شده، چرا کسی را آوردند که ویژگی‌های کاملاً مشابهی دارد؟ وینیسیوس دوست دارد از چپ حمله کند، می‌تواند مدتی طولانی در جریان بازی نباشد اما سرعت وحشتناک و تکنیک فوق‌العاده‌ای دارد و یک تمام‌کننده عالی است؛ درست مثل امباپه.

فصل قبل خط حمله کاملاً متعادل بود. بلینگام در مرکز بود اما عقب می‌آمد و برای وینیسیوس از سمت چپ یا رودریگو از سمت راست موقعیت فراهم می‌کرد. امباپه آمده و نتیجه‌اش شلختگی است. بلینگام فصل قبل در ۲۸ بازی ۱۹ گل زد اما گلش به اوساسونا قبل از فیفادی اخیر نخستین گل این فصل او بود چون مجبور شده عقب‌تر بازی کند.

رودریگو کنار گذاشته شد چون شهرت لازم را نداشت. امباپه هم اگرچه در لیگ شش گل زده اما عنصر سرخورده‌ای در تیمی است که در کورس قهرمانی لالیگا ابتکار عمل را به بارسلونا واگذار کرده و در دفاع از عنوان قهرمانی اروپا، شروع کاملاً متوسطی در این لیگ قهرمانان داشته.

امباپه البته ویژگی‌های خارق‌العاده‌ای دارد؛ نه فقط به خاطر تکنیک بالا بلکه با سرعت استثنایی‌اش. بازی با آرژانتین در جام جهانی ۲۰۱۸ را به خاطر بیاورید، آن موقع فقط ۱۹ سال داشت اما فوق‌العاده پخته عمل می‌کرد و به نظر می‌رسید دستاوردهای او حد و مرزی ندارد اما بعد از آن پتانسیل‌هایش بالقوه ماند.

در پاری‌سن‌ژرمن به ندرت با چالشی روبه‌رو شد و در واقع در مسیر پیشرفتش مانع ایجاد کرد. در آن تیم، در آن لیگ، با آن استعداد، هر کاری می‌خواست می‌کرد. همه چیز برایش خیلی آسان بود و نتیجه این شد که فقط در بازی‌های بزرگ به کار می‌آمد.

در فرانسه هم همین داستان بود. در نیمه نهایی و فینال جام جهانی ۲۰۲۲ مجبور شد از پست مورد علاقه‌اش در سمت چپ به وسط بیاید چون نمی‌خواست مدافع راست حریف را دنبال کند. در فینال هت‌تریک کرد که دو گلش پنالتی و یکی والی فوق‌العاده‌ای بود اما اگر آنقدر بی‌خاصیت نبود، آرژانتین اصلاً دو بر صفر جلو نمی‌افتاد.

امباپه فعلاً در تیم ملی فرانسه نیست چون به قول مربی‌اش، دیدیه دشان دوران سختی را می‌گذراند چه از نظر جسمی و چه روحی. او در هشت بازی آخرش تنها یک گل زده و بدتر اینکه نتوانست راهی برای مقابله با خط دفاعی بالای بارسلونا در ال‌کلاسیکو راهی پیدا کند و هشت بار در تله آفساید گیر افتاد.

بیشترین نگرانی از دورانش در پاریس شاید این باشد که راه غلبه بر مشکلات را فراموش کرده باشد. طرفداران فوتبال امیدوارند که او برگردد اما مورد او ثابت می‌کند که حتی بااستعدادترین بازیکنان هم اگر باشگاهی غلط را انتخاب کنند، در مسیر پیشرفت با اختلال بزرگی مواجه می‌شوند. با توجه به مسائل تاکتیکی، شاید رئال مادرید هم انتخاب خوبی برای امباپه نباشد.

انتهای پیام/