به گزارش راهبرد معاصر، ۸۲ پایگاه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کشور در نامهای به محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی نسبت به افزایش سن پذیرش دانشجو معلم به ۳۰ سال انتقاد کردند.
در بخشی از این نامه آمده است: استفاده از ظرفیت سیاستگذاری و در راستای آن بهرهگیری از امکان وضع قوانین، تضمینکننده حرکت صحیح به سمت آینده مورد انتظار در هر جامعهای است. سیاستی که با ریل قانون، پس از شناخت اولویتها و درک ضرورتها به کار بسته شود، آینده را تضمین میکند و طبعاً پشتوانه علمی و عقلانیت جزو بایستههای حیاتی هر سیاستگذاری است.
اما پیگیری اخیر کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس، پیرامون افزایش سن پذیرش داوطلبان دانشگاه فرهنگیان به ۳۰ سال و فشار همه جانبه در جهت به نتیجه رساندن این مطالبه غیر کارشناسی، یادآور روزهای تلخی بود که تصمیمات مهم و خطیر پیرامون آینده نظام تعلیم و تربیت بر اساس فشارهای پیامکی، حضور جلوی درب مجلس و تحصنهای خیابانی گرفته میشد.
پیشتر تلاش شد تا دلسوزانه در گفتوگوها نکاتی پیرامون معایب مخرب این تصمیم به گوش نمایندگان دغدغهمند کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس برسد، اما گویا گوشی بدهکار نیست و از باب تاکید مجدداً نکاتی را در ادامه به عرض میرسانیم:
سیاستگذاری یا سیاسیبازی
اولین پرسش این است که بر اساس کدام آسیبشناسی از فرآیند جذب کنونی و همچنین بر اساس کدام استناد پژوهشی، علمی و یا منطقی به این نتیجه رسیدهاید که با افزایش سن پذیرش به ۳۰ سال، فرآیند تربیت معلم بهینه میشود؟ احساس میشود که با نگاه بدبینانه برای جذب رأی و با نگاه خوشبینانه از روی احساس حاصل از فشارهای پیامکی این تصمیم اخذ شده که مطمئناً این الگوی سیاستگذاری راه تغییر بسیاری از اصول را باز میگذارد. مطمئناً با اعمال این ایده، در آینده راه اتخاذ تصمیمهای غیرکارشناسی دیگر باز خواهد شد و مجلس به عنوان یک مسیر سهلالوصول برای به کرسی نشاندن این نوع خواستهها شناخته میشود و حتی جایگاه مجلس نیز زیر سوال میرود.
آموزش و پرورش بنگاه کاریابی نیست
اکنون با افزایش سن پذیرش، افرادی وارد این دانشگاه حیاتی میشوند که یا سالهای زیادی از تحصیل دور بودهاند و این تأثیر مستقیمی بر کیفیت آموزش میگذارد و یا مدارکی از دانشگاههای دیگر دارند که میتوانند اکنون از طریق ماده ۲۸ دانشگاه فرهنگیان اقدام کنند. گرچه به صورت کلی جذب از طریق ماده ۲۸، خصوصاً با سنین بالا آسیبهای خود را دارد و مکرراً نیز بر اجتناب از این روش تاکید شده است، اما به دلیل نیاز مبرم و فوری آموزش و پرورش در برخی از مناطق به معلم، به صورت اضطرار از این روش استفاده میشود.
شکلگیری هویت معلمی
بر اساس تمامی یافتههای علمی و همچنین شواهد میدانی سن ۱۸ تا حدود ۲۴ سال بهترین سن برای شکلگیری هویت است و قطعاً هر چه سن بالاتر برود امکان تأثیرگذاری کمتر میشود. این به این معنی نیست که سیساله ها تأثیر ناپذیرند، اما باید توجه داشت که با توجه به اهمیت قطعی و حیاتی تربیت معلم، باید تمامی ظرفیتها را به بهینهترین حالت اختصاص داد.
معلم جوان و ارتباط با نسل نو
با سرعت گرفتن تغییرات در جهان و درگیری نسل جدید با این تغییرات لزوم همزیستی و همافقی معلمان با دانشآموزان آینده بیش از گذشته احساس میشود، در واقع برای نجات نسل پر ظرفیت پیش رو نیاز به حافظان فکر و هویتی داریم که با این نسل بیشترین زبان مشترک را دارند و این ضرورت باز ما را بر این میدارد تا از تمامی ظرفیت مراکز تربیتمعلم برای هدایت و حفاظت از چهارچوبهای هویتی دهه هشتادیها و دهه نودیهای ایران اسلامی استفاده کنیم.
در پایان این نامه همچنین به رئیس مجلس شورای اسلامی توصیه شده با اصلاح رویههای غلط در مسیر قانونگذاری برای آموزش و پرورش، در اولویتها بازنگری کرده و دغدغه قابل ستایش خود نسبت به دانشگاه فرهنگیان را در مسیر درستتر و برای مسائل ضروری این دانشگاه از جمله توسعه کمی و کیفی آن به کار ببندند./ مهر
∎