سال گذشته ضرباتی از جانب جبهه مقاومت به دشمن صهیون وارد شد که کسی حدس نمیزد و امروز ضرباتی از دشمن عنود بر ماواردشده که کسی پیشبینی نمیکرد واینک عملیات وعده صادق2.حوزه آیندهپژوهی حوزه تامل برهمین روندها و روندشکنهاست. مبتنی بر بدنه دانش این رشته هر کدام ازروندشکنها درزمانهای گذشته نشانگرهای ضعیف داشتهاند که اگر مورد توجه کافی قرار بگیرند، شگفتآفرین نمیشویم. وقایع امروز منطقه هم از این قاعده مستثنی نیست. آیندهپژوهی قصددارد مبتنی برتحلیل شفاف شواهد عینی، راهبردهایی را ارائه دهد و سرنوشت منازعهها را دگرگون کند.حال مهمترین شواهدی که در دست ماست، کدام است؟
پس از جنگ پیروزمندانه ۲۰۰۶ و تفوق جبهه مقاومت در جبهه سوریه و یمن، اعتمادبهنفس زایدالوصفی در ارکان جبهه مقاومت پدید آمد و موازنه قدرت قابل قبولی بین ایشان و دشمن صهیونی برقرار بود تا آنجا که مثلا چند سال پیش حزبا... لبنان توانست معادله خود را در معامله گازی بین اسرائیل و لبنان بر رژیم صهیونی تحمیل کند. اما اخیرا موازنه و نقطه تعادل بازی بین ایران و طرفدارانش از سویی و جبهه استکبار از سوی دیگر به میزان قابل توجهی جابهجا شده و همچنان در حال حرکت است.
ولی اعتمادبهنفس پدیدآمده از دستاوردهای قبلی، با وجود مزایایی که برای مستضعفان داشت، موجب نوعی لختی در حرکت به سمت گروهی از فناوریهای نوظهور شد که میتواند سرنوشت جنگها را متحول کند. از جمله این فناوریها میتوان به کاربردهای هوشمصنوعی نوین و پیشرفته در تحلیل کلاندادههای نظامی و امنیتی اشاره کرد. اسرائیل و آمریکا در این مدت هزاران ترابایت اطلاعات حاصل از ماهوارهها، پهپادها و... را به هم متصل و تحلیل کردهاند، به نحوی که میتوانند مکان فرماندهان ارشد حزبا... را در زمانهای مختلف به کمک برخی ورودیهای زمان واقعی با دقت بالایی پیشبینی کنند. چنین قابلیتهایی در سال ۲۰۰۶ در دسترس نبود.با وجود همه نکات فوق، اسرائیل در یک سال اخیر ضربات سهمگینی خورده و حقیقتا ضعیف شده است. جولانی که در چند ماه اخیر دادهاند، نباید ما را به اشتباه بیندازد و تصور کنیم که در همه حوزهها به همین اندازه توانمندند و توانایی خلق پایدار و مکرر چنین دستاوردهایی را دارند.
هماینک پس از عملیات وعده صادق۲، پایگاه ادراکی و شناختی اسرائیل مورد حمله واقع شده و مردم اسرائیل احساس میکنند در برابر موشکهای ج.ا.ا، بیدفاع هستند و امنیت ندارند. بر مبنای همین گزاره، به نظر میرسد عملیات وعده صادق صدها مگاتن انفجار شناختی در حریف ایجاد کرد و افسانهبودن نابودی اسرائیل را به چالش کشاند و امکان وقوع محو رژیم صهیونیستی را بر جهانیان اثبات کرد.
اما درادامه مسیربایدگفت درک اتفاقات پیش روی ایران آینده مبتنی برفهم واقعیتهای جهانی باشد. بدون فهم پیچیدگیهای ژئوپلیتیک جهان کنونی، تصویر ایران آینده معنا ندارد. تحولات جهانی و منطقهای، کشور ایران را به نقطه بازگشتناپذیری رسانده و این گزاره از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیک بر عموم مردم و دولتمردان باید ثابت شود که ایران بدون محور مقاومت معنا ندارد و ایران منطقهای یک ضرورت راهبردی است. ایران یعنی لبنان و لبنان یعنی ایران، ایران یعنی عراق و عراق یعنی ایران. باید ایران را بزرگتر دید و بلوک مقاومت باید به یک بلوک اقتصادی تبدیل شود.
شکلگیری یک جزیره اقتصادی پایدار در یک منطقه ناامن امکان وقوع ندارد. کشورهای منطقه باید به این ادراک برسند که در یک منطقه آشوبناک و متلاطم، یک قله اقتصادی ظهور پیدا نخواهد کرد. در سلسلهجبالی از اقتصادهای در حال شکوفایی، اقتصادهای قدرتمند ظهور پیدا خواهند کرد (مانند شرق آسیا...). هرچقدر عراق، افغانستان و سوریه قدرتمندتر شوند، ایران قویتر خواهد شد و عراق ضعیفتر، یعنی ایران ضعیفتر؛ بنابراین باید در عین آنکه به صادرات حداکثری به این کشورها فکر کرد، به واردات حداکثری نیز توجه کرد.
همچنین ایران باید در این انتقال قدرت از غرب به شرق و این پیچ تاریخی که تا چنددهه آینده جهان را تحت تاثیر قرار میدهد، نشان دهد چه نقش میانجی میتواند بین چین، روسیه، اروپا و حتی آمریکا بازی کند. ایران چگونه میتواند پل ارتباطی اقتصادی و سیاسی شرق به غرب شود. این سؤال راهبردی محور کلیدی ساخت ایران آینده در چند دهه پیش رو است.
علیرضا نصر اصفهانی / عضو مرکز پژوهشهای مجلس
پس از جنگ پیروزمندانه ۲۰۰۶ و تفوق جبهه مقاومت در جبهه سوریه و یمن، اعتمادبهنفس زایدالوصفی در ارکان جبهه مقاومت پدید آمد و موازنه قدرت قابل قبولی بین ایشان و دشمن صهیونی برقرار بود تا آنجا که مثلا چند سال پیش حزبا... لبنان توانست معادله خود را در معامله گازی بین اسرائیل و لبنان بر رژیم صهیونی تحمیل کند. اما اخیرا موازنه و نقطه تعادل بازی بین ایران و طرفدارانش از سویی و جبهه استکبار از سوی دیگر به میزان قابل توجهی جابهجا شده و همچنان در حال حرکت است.
ولی اعتمادبهنفس پدیدآمده از دستاوردهای قبلی، با وجود مزایایی که برای مستضعفان داشت، موجب نوعی لختی در حرکت به سمت گروهی از فناوریهای نوظهور شد که میتواند سرنوشت جنگها را متحول کند. از جمله این فناوریها میتوان به کاربردهای هوشمصنوعی نوین و پیشرفته در تحلیل کلاندادههای نظامی و امنیتی اشاره کرد. اسرائیل و آمریکا در این مدت هزاران ترابایت اطلاعات حاصل از ماهوارهها، پهپادها و... را به هم متصل و تحلیل کردهاند، به نحوی که میتوانند مکان فرماندهان ارشد حزبا... را در زمانهای مختلف به کمک برخی ورودیهای زمان واقعی با دقت بالایی پیشبینی کنند. چنین قابلیتهایی در سال ۲۰۰۶ در دسترس نبود.با وجود همه نکات فوق، اسرائیل در یک سال اخیر ضربات سهمگینی خورده و حقیقتا ضعیف شده است. جولانی که در چند ماه اخیر دادهاند، نباید ما را به اشتباه بیندازد و تصور کنیم که در همه حوزهها به همین اندازه توانمندند و توانایی خلق پایدار و مکرر چنین دستاوردهایی را دارند.
هماینک پس از عملیات وعده صادق۲، پایگاه ادراکی و شناختی اسرائیل مورد حمله واقع شده و مردم اسرائیل احساس میکنند در برابر موشکهای ج.ا.ا، بیدفاع هستند و امنیت ندارند. بر مبنای همین گزاره، به نظر میرسد عملیات وعده صادق صدها مگاتن انفجار شناختی در حریف ایجاد کرد و افسانهبودن نابودی اسرائیل را به چالش کشاند و امکان وقوع محو رژیم صهیونیستی را بر جهانیان اثبات کرد.
اما درادامه مسیربایدگفت درک اتفاقات پیش روی ایران آینده مبتنی برفهم واقعیتهای جهانی باشد. بدون فهم پیچیدگیهای ژئوپلیتیک جهان کنونی، تصویر ایران آینده معنا ندارد. تحولات جهانی و منطقهای، کشور ایران را به نقطه بازگشتناپذیری رسانده و این گزاره از نظر اقتصادی و ژئوپلیتیک بر عموم مردم و دولتمردان باید ثابت شود که ایران بدون محور مقاومت معنا ندارد و ایران منطقهای یک ضرورت راهبردی است. ایران یعنی لبنان و لبنان یعنی ایران، ایران یعنی عراق و عراق یعنی ایران. باید ایران را بزرگتر دید و بلوک مقاومت باید به یک بلوک اقتصادی تبدیل شود.
شکلگیری یک جزیره اقتصادی پایدار در یک منطقه ناامن امکان وقوع ندارد. کشورهای منطقه باید به این ادراک برسند که در یک منطقه آشوبناک و متلاطم، یک قله اقتصادی ظهور پیدا نخواهد کرد. در سلسلهجبالی از اقتصادهای در حال شکوفایی، اقتصادهای قدرتمند ظهور پیدا خواهند کرد (مانند شرق آسیا...). هرچقدر عراق، افغانستان و سوریه قدرتمندتر شوند، ایران قویتر خواهد شد و عراق ضعیفتر، یعنی ایران ضعیفتر؛ بنابراین باید در عین آنکه به صادرات حداکثری به این کشورها فکر کرد، به واردات حداکثری نیز توجه کرد.
همچنین ایران باید در این انتقال قدرت از غرب به شرق و این پیچ تاریخی که تا چنددهه آینده جهان را تحت تاثیر قرار میدهد، نشان دهد چه نقش میانجی میتواند بین چین، روسیه، اروپا و حتی آمریکا بازی کند. ایران چگونه میتواند پل ارتباطی اقتصادی و سیاسی شرق به غرب شود. این سؤال راهبردی محور کلیدی ساخت ایران آینده در چند دهه پیش رو است.
علیرضا نصر اصفهانی / عضو مرکز پژوهشهای مجلس