با توصیفات کوتاه بالا میتوان چند نکته را درباره نزدیک به ۱۰ماه جنگ بر جبهه داخلی اسرائیل ذکر کرد:
۱- ارتش اسرائیل در ۷ اکتبر و نبرد پس از آن، ضرباتی جدی و راهبردی دریافت کرد که ترمیم آن به سختی انجام میشود. علاوه بر خسارات و تلفات مادی و انسانی، ضربه حیثیتی و روانی وارد شده به ارتش، چشمگیر و مهلک بوده و تأثیر قابل توجهی بر ذهنیت شهروندان اشغالگر گذاشته است، زیرا انگارههای حاکم بر ذهن آنان بر شکستناپذیر بودن ارتششان تأکید داشت. حال که قدرت نظامی آنها شکستپذیر نشان میدهد، امید و آینده ماندن در فلسطین اشغالی برای خانوادههای صهیونیست کمرنگتر از قبل شده است.
۲- در جنگ حدود ۱۰ ماهه اخیر، در طرف اسرائیلی تفوق رهبری سیاسی بر رهبری نظامی را شاهد بودهایم. در واقع سیاسیون (نتانیاهو، بنگویر، اسموتریچ) تصمیمگیر اصلی جنگ هستند نه فرماندهان نظامی و همین امر مبنای اختلافات جدی بود که به انحلال کابینه جنگ منتهی شد.
به بیان دیگر، اهداف سیاسی، حزبی و شخصی افراد فوق، ارتش را در جنگ غزه زمینگیر کرده است و تلقی بسیاری از نظامیان این است بهخاطر منافع نتانیاهو نبرد طولانیتر شده و سربازان کشته میشوند. در این شرایط، شکاف میان ارتش و نخستوزیر عمیقتر شده و خواهد شد.
۳- طولانی شدن جنگ اثرات منفی بسیاری بر اقتصاد رژیم اسرائیل گذاشته است، مانند افزایش چند برابری هزینه بیمه و حمل کالا و این یک آسیب جدی و دراز مدت برای اقتصاد نحیف و آسیبپذیر این رژیم خواهد بود.
۴- شعلهور شدن جبهه جنگ با لبنان سبب آوارگی بیش از ۱۰۰هزار صهیونیست و موفق نبودن ارتش رژیم در بازدارندگی مقابل حزبالله موجب آسیبهای جدی مادی و انسانی به اشغالگران شده است.
۵- مجموع تحولات نشان میدهد آسیب پنهان و خاموش تحولات اخیر غزه و شمال فلسطین اشغالی ایجاد این ذهنیت در شهروندان صهیونیست است که امیدی به بهبود اوضاع وجود ندارد و وضعیت روز به روز بدتر میشود.
واضح است اعتماد به رهبران و احزاب سیاسی از بین رفته و وعدههای آنها برای بهبود وضعیت امنیتی کفایت نمیکند.
نظر شما