ظهر جمعه ۱۱ تیرماه سال ۱۳۶۱ مصادف با دهم رمضان سال ۱۴۰۲ قمری، درست زمانی که مردم بسیاری برای اقامه نمازجمعه گرد هم آمده بودند، یکی از اعضای منافقین (سازمان مجاهدین خلق) به نام رضا ابراهیمزاده درحالیکه نارنجکی انتحاری را به کمر بسته بود، به آیتالله صدوقی نزدیک شد. ابراهیمزاده با حالتی صمیمی او را در آغوش کشید اما هنوز لحظهای نگذشته بود که انفجاری مهیب اتفاق افتاده و آیتالله صدوقی به شهادت رسید. فاجعهای که آن روز بهدست منافقین رقم خورد، شهادت یکی از چهرههای بزرگ سیاسی را در تاریخ کشورمان ثبت کرد و مسجد حظیره یزد (روضه محمدیه)، میزبانی پیکر ایشان را برعهده گرفت. آیتالله شهید محمد صدوقی با شهادت مظلومانه خود در مسجد، چهارمین شهید محراب لقب گرفت چراکه پیش از او سیداسدالله مدنی تبریزی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی و سیدعبدالحسین دستغیب نیز به شهادت رسیده بودند. به مناسبت سالگرد این ترور ناجوانمردانه، مروری داریم به زندگی شهید محراب که برگرفته از گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و ایسناست.
از دست دادن مادر و پدر
شهید آیتالله صدوقی، هشتم صفر سال ۱۳۲۷ بود که در شهر یزد متولد شد. هفت ساله که بود پدرش را از دست داد و قدم گذاشتنش در ۹ سالگی مصادف شد با از دست دادن مادرش. به همین دلیل سرپرستی محمد ۹ ساله را پسرعمویش یعنی ملا محمد کرمانشاهی برعهده گرفت؛ کسی که بعدها پدر همسر او نیز شد. شهید صدوقی، دوره آغازین تحصیلاتش را در قم شروع کرد و پس از پا نهادن در دهه دوم زندگی، اصفهان را برای ادامه تحصیلات خود انتخاب کرد، اما پس از چندی بهخاطر عدموجود امکانات، مجددا به یزد بازگشت و یک سال بعد قم را برای ادامه تحصیلات خود برگزید.
مبارزه با رژیم پهلوی
شهید صدوقی یکی از حامیان فدائیان اسلام نیز بود و در سال ۱۳۳۰ زمانی که سیدعبدالحسین واحدی (مرد شماره دو فدائیان اسلام) تحت تعقیب قرار گرفت، او را در خانهاش پنهان کرد، بهصورتی که حتی وقتی مأموران شاه دومرتبه خانه او را بازرسی کردند موفق به دستگیری واحدی نشدند. بعد از واقعه فیضیه در دوم فروردین ۱۳۴۲ صدوقی اعلامیهای نوشت و آن را به امضای دیگر علما رساند. طی این اعلامیه با اعلام نفرت از اقدامات رژیم پهلوی آمده بود: «ضربوشتم و قتل عدهای از محصلین علوم دینی در مدرسه فیضیه، قضیهای نیست که زود از خاطر مسلمین محو و نابود شود و جراحات قلوب به مرور التیام پذیرد. اینک در ضمن عرض همدردی، خاطر آقایان محترم را مستحضر میداریم مادامی که روح در بدن و نیمهجانی در تن است، طبق تصمیمات علمای اعلام و راهنماییهای آیات عظام از هیچگونه اقدامی بهمنظور حفظ احکام و شعائر اسلام فروگذار نخواهیم کرد.»
سوگ در سال نو
همچنین پس از قیامهای ۱۹ دی قم و ۲۹ بهمن ۵۶ تبریز، صدوقی ضمن پیامی، نوروز ۵۷ را عزای عمومی اعلام کرد و نوشت: «سال نو با سفرههای آغشته به خون بیگناهان قم، تبریز و سایر شهرستانها همراه است که برای دفاع از حریم مقدس قرآن و روحانیت قربانی شدهاند؛ لذا مناسب است از برگزاری مراسم نوروز خودداری فرموده و به سوگ و ماتم شهیدان بنشینند.» در ماههای آخر سال ۵۷ هم زمانی که دولت به بازاریان پیشنهاد کرد با انتخاب نماینده با دولت مذاکره کنند، صدوقی بیانیهای صادر و در آن بیانیه این پیشنهاد را نوعی حیله شیطانی قلمداد کرد مبنی بر اینکه دولت میخواهد بدین وسیله میان صفوف انقلابیون رخنه کرده و با تفرقه میان آنان نتیجهگیری نماید. صدوقی اعلامیههای دیگری نیز صادر کرد: «اعلام عزای عمومی ۱۵ خرداد ۱۳۵۷، بیانیه به مناسبت واقعه سینما رکس آبادان، صدور اعلامیه علیه دولت آشتی ملی (دولت شریف امامی) و صدور بیانیه به مناسبت جمعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷.»
حضور خستگیناپذیر در جبههها
شهید صدوقی پس از انقلاب اسلامی بهعنوان نماینده امام خمینی و امام جمعه یزد انتخاب شد و فعالیتهای خود را در راستای برقراری امنیت در جامعه و حفظ وحدت و یکرنگی ادامه داد. با شروع جنگ عراق و ایران هم در تجهیز مردم برای رفتن به جبهه کوشید و گاهی خود شخصا در جبههها به قصد سرکشی و تقویت روحیه رزمندگان حاضر میشد. او با وجود کهولت سن بارها در جبههها حاضر میشد. حتی در دوران کسالت شخصاً به خط مقدم و دیدار رزمندگان اسلام میرفت و روزهایی چند با رزمندگان همنشین بود و به آنان روحیه میداد. حضور پررنگ و حساس شهید صدوقی در طول تاریخ انقلاب باعث شد که منافقان بارها دست به ترور شهید بزنند که در بسیاری از موارد نافرجام بود، اما بالاخره توانستند ایشان را به درجه رفیع شهادت برسانند. وقتی ایشان به شهادت رسید، برخی از رادیوهای بیگانه اعلام کردند که مرد شماره دو انقلاب ترور شد. در بخشی از اطلاعیه امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت آیتالله صدوقی آمده بود: «اینجانب دوستی عزیز که بیش از سی سال با او آشنا و روحیات عظیمش را از نزدیک درک کردم، از دست دادم و اسلام، خدمتگزاری متعهد را و ایران، فقیهی فداکار و استان یزد، سرپرستی دانشمند را از دست داد».
∎
نظر شما