محمدامین نجفیان/ در سالهای اخیر، تلویزیون ایران شاهد افزایش قابل توجهی تولید سریالهای جاسوسی و آثاری با مضامین سیاسی بوده است؛ اتفاقی که در ابتدای امر، یک برگ برنده برای رسانه ملی بهشمار میرفت؛ اما به مرور زمان، از حد اعتدال خارج و به نقطه ضعفی در تصویر کلی آثار نمایشی تلویزیون مبدل شد.
ژانر سریالهای جاسوسی و امنیتی که در سالهای دورتر به ندرت در تلویزیون ملی ایران دیده میشد، اکنون به یکی از پرتکرارترین موضوعات برای ساخت مجموعههای تلویزیونی بعضا کشدار و پر از کنایههای سیاسی تبدیل شده است.
در ابتدای این مسیر، سریالهای جاسوسی با استقبال خوب مردم مواجه میشدند و مثلا آثاری مانند «گاندو» که به پروندههای امنیتی و ماجراهای جاسوسی میپرداختند، توانستند مخاطبان زیادی را جذب کنند؛ زیرا یک شکل تازه از سریالسازی، موضوعات جدید و البته ضرباهنگ بالا را بهعنوان نقاط قوت غیرقابل انکار خود میدیدند.
این سریالها با ارائه داستانهای هیجانانگیز و پیچیده، توانستند توجه مخاطبان را جلب کنند و حتی بحثهای زیادی را در فضای رسانهای و اجتماعی برانگیزند؛ اما به مرور زمان، تولید مداوم سریالهای جاسوسی باعث شد که این ژانر بهطور چشمگیری تکراری و کلیشهای شود. ضمن اینکه حواشی پرتعداد و تبدیل شدن این قبیل آثار برای بیان کنایههای سیاسی و موضعگیریهای جناحی، در کنار افت کیفی تولید و بیرمق شدن فیلمنامهها، باعث ریزش مخاطبان شد. در سالهای اخیر تعدادی از سریالهایی که به موضوعات مشابه در زمینه جاسوسی میپردازند، شخصیتهای کلیشهای و به دور از واقعیت را به تصویر میکشند. این تکرار موضوعات و نبود نوآوری در داستانگویی، باعث شده است که جذابیت اولیه این ژانر در بین مردم کاهش یابد.
یکی از اصلیترین مشکلات سریالهای جاسوسی، نبود نوآوری و خلاقیت در داستانپردازی است. بسیاری از این سریالها از فرمولهای تکراری استفاده میکنند و به موضوعات مشابهی مانند مبارزه با جاسوسان خارجی، خنثیسازی عملیاتهای تروریستی و نفوذ دشمنان به سازمانهای امنیتی میپردازند. این عدم تنوع در داستانها باعث شده است که مخاطبان به مرور زمان از تماشای این سریالها خسته شوند. علاوه بر این، در سالهای گذشته، اغلب سریالهایی که در این گونه ژانری تولید شدهاند، خودشان را از بهرهگیری از مشاوران امنیتی کارکشته بینیاز دانستهاند و همین موضوع باعث شده که میان روایت آنها و واقعیتی که در حوزه امنیت کشور جاری است، فاصلهای زیاد ایجاد شود. واکنش منفی و تند سردار سعید منتظرالمهدی، سخنگوی فراجا به محتوای سریال «هفت سر اژدها» باعث شد که این فاصله بین واقعیت و سریال، بیش از پیش نمایان شود. طبعا این مورد، یک واکنش ساده از جانب یکی از مقامات فراجا بود.
یکی دیگر از مواردی که باعث شده سریالهای امنیتی و جاسوسی در ایران با افت کیفی قابل توجهی همراه شوند، اصرار بیش از حد سازندگان آنها برای تولید آثار خود بر مبنای پروندههای واقعی است. این موضوع از این جهت قابل توجه است که محتوا، ظرایف و جزئیات پروندههای امنیتی در هیچ کجای دنیا در اختیار افکار عمومی قرار نمیگیرند و همین محدودیت طبیعی است که دست فیلمسازی که میخواهد سریال جاسوسی خود را بر اساس پروندههای واقعی بسازد، میبندد. پروندههای نفوذ، فساد اقتصادی و... به هیچوجه شبیه پروندههای قتل و قاچاق و... نیستند که خیلی زود سر از روزنامهها و اخبار درآورند و مسئولان مربوطه بتوانند به راحتی درباره آنها حرف بزنند و اطلاعات لازم را در اختیار تیم نویسندگان سریالها قرار دهند.
در این شرایط یک گزینه ایدهآل که روی میز مدیران رسانه ملی قرار دارد، این است که از هنرمندانی که قصد تولید سریالهای جاسوسی و امنیتی دارند، بخواهند که قوه تخیل خود را به کار بیندازند و بر اساس کلیاتی که از این پروندهها منتشر میشود، جهان منحصربهفرد خودشان را خلق کنند تا هم برای مخاطب جذابیت داشته باشد و هم در لایه پنهان، تأثیر ملی و میهنپرستانه موردنظر سازندگان را تأمین کنند.
یکی از مهمترین سریالهای جاسوسی تاریخ جهان که در زمان خودش با اقبال بینظیر مردم سرتاسر دنیا مواجه شده بود، سریال «24» نام داشت که اساسا اثری تخیلی بود.
همه مخاطبان این مجموعه طولانی به خوبی میدانستند که شخصیت جک باور و پروندههایی که او در مرکز مبارزه با تروریسم آمریکا درگیرشان میشود، کاملا تخیلی هستند؛ اما کیفیت نگارش فیلمنامه و ساخت این اثر به نحوی بود که مخاطب را برای تماشای چند صد قسمت سریال ترغیب میکرد. از سوی دیگر، سمبلهایی که در این مجموعه تعبیه شده بودند، کاملا اهداف سیاسی آمریکا را پشتیبانی میکردند و بر ناخودآگاه مردم دنیا اثر میگذاشتند.
درباره سریالهای جاسوسی تلویزیون که تنوع ژانری در این مدیوم را کاهش دادهاند
ژانر اشباع شده
صاحبخبر -
∎
نظر شما