روی بنر خوشآمد به موکب، زیر عبارت «خدمتکم شرف لنا» ترجمه فارسی نوشته بود «خدمت شما شرف بما است»! ترجمهاش شبیه نسخههای ۵-۶سال پیش گوگل ترنسلیت بود. داستان آشنایی که بارها بیخ پیدا کرده و ردش به تابلوهای شهری هم کشیده شد. ابتدا به ترجمه فارسی خندیدم، بعد خودم را گذاشتم جای صاحب موکب، وسواس عجیبشان برای دعوت ایرانیان به سفرههایشان، خوشحالی آشنایشان بعد هر بار شنیدن «شکرا» ایرانیان که بعضی وقتها با چند کلمه عربی و فارسی هم قاطی میشود و معجونی سنگینتر از فینگلیش را دست شنونده میدهد.
هرچه که بود صاحب موکب قصد داشته بخت مضاعفش را برای تکرار این واقعیت که به خادمی زوار حسین(ع) افتخار میکند، امتحان کند. دوستش داشتم، به نظرم صادقانهتر از هر ترجمه صحیحی بود؛ شبیه پیامهای پر از غلط و ایراد مادر که آدم قربان همان پس و پیش بودن افعالش میرود.
زبان نقطه آغاز هر ارتباط است، بشر پیش از آنکه به زبان برسد فاقد اجتماع بوده؛ زبان است، کلمه است، که پیوند میزند، نشانه میسازد، معنا میدهد و دوستمان میکند. زبان اما هرچه که هست قرارداد است. میگویند واقعیت ۲وجه دارد یا ذاتی است یا قراردادی، ما چه به توافق برسیم که دماوند قله است یا نه، دماوند همینی است که هست، توافق ما نه ارتفاعش را بالا میبرد و نه پایین، جنسش را، سرسختیاش را.
اما اگر روزی توافق کنیم که مقابل یک اسکناس کالایی را مبادله نکنیم اسکناس به یک کاغذ بیارزش بدل میشود، قرارداد ماست که یک تکه کاغذ را با یک آشیانه برابر میکند. زبان هم قرارداد است، روزی اگر «آب» معنای این مایه حیاتبخش را ندهد دیگر آب نیست؛ الف و ب سرگردان و بیجایی است همانگونه که «تمدژادز» جمعی از حروف بیمعنا است.
آیین حسین(ع) در اربعین قرارداد را در هم میشکند، آدمها را برای خدمت بیشتر دادن و هیچ نگرفتن به رقابت میاندازد. آدمها بیآنکه هم را بشناسند تا مرز جان به هم خدمت میکنند. حالا زبان و قواعدش بیوزنتر از دیگر قراردادهایی است که اینجا ترک برمیدارد. ایرانیان(و در راسشان خود من) سالهاست که در آیین حسین(ع) با تک کلمه «شکرا» روزهای متوالی حرف میزنند.
یکبار شکرا همان «تشکر میکنم» است، یکبار دیگر پشت شکرا یک «دمت گرم کاش همه مثل تو مرام داشتند» است، بعضی وقتها «خدا عزتت بدهد» است، بعضی جاها «نه» و بعضی جاهای دیگر «بله» معنا میدهد، از شما چه پنهان بیشتر اوقات هم نشان بیزبانی است، میگوییم شکرا تا بگوییم کلمهای برای گفتن نیست. قد و قواره کلماتمان به آنچه میبینیم نمیرسد.
اربعین موسم فاصله گرفتن از قواعدی است که دستهایمان را از حسین(ع) کوتاه کردهاند. میلیونها انسان میآیند تا بگویند طریق عشق مسیر دور شدن از قاعدههاست. آری برادر من! «خدمت شما شرف بما است» صحیحترین جمله فارسی جهان است. دستور زبان میان همه باید و نبایدهایش یک صداقت این چنینی به ما بدهکار بود. حسین(ع) قرارداد ماست، شکرا!