طرح ذوالفقار
فروردین ماه ۱۳۵۹ بود که نیروی دریایی عراق رزمایش نسبتاً بزرگی را در خلیجفارس انجام داد. هنوز چند ماه تا شروع جنگ تحمیلی باقی مانده بود و عراق میخواست با این رزمایش، نیروی دریایی ایران را از شمال خلیجفارس بیرون براند، اما فرماندهان وقت ارتش که تحرکات دشمن را رصد میکردند، در کنار طرح ابوذر که برای نیروی زمینی در نظر گرفته شده بود، طرح ذوالفقار را نیز برای نیروی دریایی به اجرا گذاشتند.
امیر سیاری، معاون هماهنگکننده ارتش و از نیروهای پیشکسوت نیروی دریایی در این خصوص میگوید: «بعد از رزمایش عراقیها که در فروردین ماه سال ۱۳۵۹ انجام شد، در تابستان همان سال نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی طرح ذوالفقار را آماده کرد و برنامه حمله به منابع و منافع دشمن را در دستور کار خود قرار داد تا اگر دشمن به کشور حمله کرد، نیروی دریایی بتواند با اقدامی مناسب و به موقع علیه آنان اقدام کند که البته همین اتفاق هم رخ داد.»
بعد از شروع جنگ تحمیلی توسط صدام، عملیات دریایی مروارید در هفتم آذرماه ۱۳۵۹ و همچنین عملیاتهای اشکان و شهید صفری که پیش از آن انجام گرفتند، از جمله مواردی بودند که با تأسی به طرح ذوالفقار انجام شدند. سیاری در همین خصوص میگوید: «در طرح ذوالفقار و عملیات مروارید، طرحی را پیاده کردیم که بر اساس آن قرار بود چند هدف بسیار مهم دنبال شود. هدف اول از بین بردن نیروهای انسانی دشمن در دریا بود. هدف دوم منهدم کردن پایگاههای نفت عراق بود. این هدف بسیار مهم بود چراکه اگر از بین میرفت، اقتصاد دشمن به صورت کلی خوابیده بود و به حیاتیترین بخش آنان ضربه زده بودیم.»
اشکان و شهید صفری
جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ از طریق هوا (حمله به فرودگاهها) رسماً آغاز شد، اما به سرعت در زمین گسترش یافت و به دریا نیز تسری یافت. حالا باید تمهیداتی که ارتش در طرح ذوالفقار اندیشیده بود در میدان عمل پیاده میشد. گل سرسبد عملیاتی که در طرح ذوالفقار پیشبینی شده بود عملیات مروارید بود، اما پیش از آنکه به این عملیات برسیم، باید قدمهایی برداشته میشد. دو عملیات اشکان و شهید صفوی همین قدمهای بزرگ بودند که در آبان ماه ۱۳۵۹ برداشته شدند، یعنی در دومین ماه شروع رسمی جنگ.
دریادار محمدحسین ملکزادگان در این خصوص میگوید: «بر مبنای همان طرح ذوالفقار ما قبل از آذر ماه چند عملیات انجام دادیم. عملیات اشکان و شهید صفری را پیشبینی کرده بودیم که باید انجام شود و سکوهای البکر و الامیه را منهدم کنیم. عملیات شهید صفری با هدف انهدام سکوهای البکر و الامیه بود. اگر این دو سکوی نفتی را منهدم نمیکردیم ناوچه پیکان در عملیات مروارید نمیتوانست کاری کند. اصلیترین مأموریت نیروی دریایی قطع خطوط مواصلاتی دشمن است.»
وی میافزاید: «این سکوها درست مقابل خارک قرار داشت و اسکلههای بزرگ و مجهزی بودند و صادرات نفت عراق از این سکوها انجام میشد. ما با دو عملیات اشکان و شهید صفری، ابتدا دشمن را درگیر کردیم که موجب شد دشمن واحدهایش را از آنجا دور کند که در نهایت منجر به انهدام این دو سکو شد. بعد از آن گفتیم نمیشود و ممکن است دوباره این سکوها را بازسازی کنند و عملیات به آتش کشیدن آنجا را انجام دادیم. تکاوران رفتند و تمام مینگذاری کردند و مواد منفجره کار گذاشتند و تمام این سکو که چند کیلومتر آن طرفتر بود در این دو عملیات به آتش کشیده و به طور کامل منهدم شد. ما اولین کاری که کردیم با این دو عملیات تمام خطوط مواصلاتی دشمن را قطع کردیم و در مرحله بعدی به دنبال نابودی نیروی دریایی دشمن بودیم. همچنین خطوط مواصلاتی ما در تمام مدت جنگ باز بود و یک روزی هم پیش نیامد که این خطوط مواصلاتی قطع باشد.»
مرواریدی در خلیجفارس
عملیات مروارید در هفتم آذرماه ۱۳۵۹ نقطه عطفی در طرح ذوالفقار و همین طور نقطه عطفی در رویارویی مستقیم ناوچههای ایرانی و عراقی در دفاع مقدس بود. در طرح عملیات مروارید طرح نابودی کل نیروی دریایی عراق گنجانده شده بود. یک گام بزرگ و اساسی که میتوانست ایران را (چنانچه از پیش هم بود) فعال مایشاء شمال خلیجفارس کند.
برنامه عملیات مرواید به این نحو بود که با حمله مجدد رزمندگان ارتش به پایانههای نفتی دشمن و تصرف آنها، نیروهای دریایی دشمن تحریک بشوند و دست به اقداماتی بزنند که رزمندگان در انتظار آن بودند. پس از پیاده شدن نیروها و تصرف سکوی البکر، دشمن که طی عملیات اشکان و شهید صفری مزه انهدام این سکو را چشیده بود، به سرعت نیروهایش را به سوی رزمندگان فرستاد، اما آنجا ناوچه پیکان در انتظار نیروی دریایی عراق بود.
ناصر سرنوشت از بازماندگان ناوچه پیکان در این خصوص میگوید: «ناوچه پیکان که از قبل خود را در پناه اسکله البکر به خوبی مخفی کرده بود، طی یکسری کدهای رمز، اطلاعات بسیار مفیدی از منطقه به خلبانان ارائه داد و آنها نیز سریعاً به سمت هدفهای مشخصشده توسط پیکان ادامه مسیر دادند. شهید همتی که فرماندهی ناوچه پیکان را بر عهده داشت، به طرف شناورهای دشمن شلیک کرد. همزمان جنگندههای دشمن به پیکان حمله کردند و نیروی هوایی ارتش نیز به پشتیبانی از ناوچه پیکان وارد عمل شد. نتیجه حاصلشده واقعاً خیرهکننده بود، حدود ۱۲شناور و ناوچه دشمن توسط ناوچه پیکان و نیروی هوایی غرق شدند. ناوچه پیکان در جریان این عملیات همچنان میجنگید تا اینکه حوالی ساعت۱۴ یا ۱۵ موقع خروج از موضعش، در حالی که یکی از ناوچههای دشمن در انتهای اسکلهها پنهان شده بود، آن را مورد اصابت چهار موشک خود قرار میدهد و پیکان منهدم میشود.» شهید همتی فرمانده لایق ناوچه پیکان و پرسنلش به شهادت میرسند.
کوههای همیشه استوار
کوههایی همیشه استوار لقبی است که بحق باید به ناوچههای سبلان و سهند اطلاق کرد. سبلان در اوایل دهه ۵۰ به خدمت نیروی دریایی ایران درآمد. سهند نیز خواهرخوانده این ناوچه بود که یک یا دو سال قبل از سبلان وارد ناوگان نیروی دریای ایران شده بود. هر دوی این ناوچهها در طول دوران خدمتشان چه زمان شاه و چه بعد از پیروزی انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، خدمات ارزندهای ارائه داده بودند.
اما نهایتاً وقتی به ۲۹ فروردین سال ۶۷ رسیدیم، اوضاع خلیجفارس با ورود قدرتهای فرامنطقهای به وخامت گراییده بود. «جنگ نفتکشها» که از اوایل سال ۱۳۶۳ با حمله عراق به کشتیها و پایانههای نفتی ایران شروع شده بود تا سال ۱۳۶۶ چند مرحله را پشت سرگذاشت و هر بار پیچیدگیهای بیشتری پیدا کرد. نهایتاً در سال ۱۳۶۶ امریکاییها به بهانه محافظت از نفتکشهای کشورهای حاشیه خلیجفارس به منطقه ورود کردند. از آن زمان به بعد بود که شمارش معکوس برای رویارویی ایران و امریکا در خلیجفارس نواخته شد. امریکا کشوری بود که ۱۱ الی ۱۲ هزار کیلومتر دورتر از آبهای سرزمینی خود به شکلی کاملاً مداخلهگرانه و تجاوزکارانه به خلیجفارس آمده بود.
بهانه امریکا چه بود؟
۲۵ فروردین ۱۳۶۷ اتفاقی افتاد که باعث شد ایالات متحده از جلد بیطرفانهای که برای خودش دوخته بود، خارج شود. در این روز ناو امریکایی ساموئل بی. رابرتز با یک مین دریایی در خلیجفارس برخورد کرد و آسیبی جدی دید. همان طور که پیشتر عنوان شد، ناوگان امریکا از مدتها قبل و به بهانه اسکورت نفتکشهای کویتی وارد آبهای خلیجفارس شده بود. در مردادماه ۱۳۶۶ نیز ناوگان دریایی ایالات متحده با تبلیغات بسیار و هیاهوی رسانهای ابرنفتکش عظیم بریجتون را مشایعت میکرد که این نفتکش با مینهای دریایی کار گذاشته شده توسط رزمندگان سپاهی برخورد کرد و ابهت ابرقدرت شکست.
روز ۲۵ فروردین سال ۱۳۶۷ وقتی که ناو سامئول رابرتز با مینهای دریایی برخورد کرد، امریکا که از پیش تحقیر شده بود، این بار به درگیری مستقیم با ایران روی آورد، البته آنها در جریان انهدام نفتکش بریجتون نیز اقدام به توقیف کشتی ایرانی «ایران اجر» و غرق کردن آن در آبهای بینالمللی کرده بودند. امریکا مدعی بود «ایران اجر» اقدام به مینگذاری در خلیجفارس میکرد. بعد از غرق شدن کشتی «ایران اجر» که تقریباً شهریورماه ۱۳۶۶ رخ داد، سلسلهاقدامات ارتش ایالات متحده بر ضدایران شکلی جدیتری به خود گرفت و پس از آسیب دیدن ناو ساموئل نیز امریکا به شکل رسمی وارد درگیری نظامی مستقیم با ایران شد.
اینجا خانه ماست
روز ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ امریکاییها به پایانههای نفتی ایران از جمله پایانه ساسان و نصر حمله کردند. ابتدا قایقهای تندرو سپاه برای مقابله با آنها اعزام شدند، اما نیروهای امریکایی بسیار بیشتر از آن بودند که چند قایق بتوانند با آنها درگیر شوند. گفته میشد یانکیها در عملیات خود از سه ناوگروه شامل چهار ناوشکن، سه ناوچه، یک ناو آبی- خاکی، یک ناو موشکانداز و یک ناو هواپیمابر به همراه یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده بهره میبردند، اما در طرف مقابل ایران صرفاً چند قایق تندرو و یک ناوچه موشکانداز به نام جوشن در منطقه داشت.
بعد از تجاوز امریکاییها به پایانههای نفتی، ناوچه جوشن نیز به مصاف آنها رفت. امریکاییها به فرمانده ناوچه ایرانی هشدار دادند که منطقه را ترک کند، اما فرمانده جوشن، ناخدا یکم «عباس ملک» به فرمانده امریکایی گفت: «اینجا خلیجفارس است و شما حق هیچگونه دخالتی در امور کشور مرا ندارید و لازم است منطقه را ترک کنید.» در نتیجه مصاف جوشن با ناوگان امریکا که نبردی نابرابر بود، جوشن غرق شد. در اینجا بود که سبلان و سهند نیز وارد کارزار شدند.
سبلان و سهند
پس از انهدام ناوچه جوشن، ناو سهند وارد عمل شد، البته حرکت ناوهای ایرانی یک حرکت پدافندی بود، لذا امریکاییها ابتکار عمل را به عنوان نیروی آفندی بر عهده داشتند. دریادار عبدالله معنوی که در مقاطعی نیز فرماندهی ناوچه سبلان را بر عهده داشت، در این خصوص میگوید: «در روزهای پایانی جنگ، عراق به بنبست رسیده بود. نیروهای دریایی متجاوز امریکا به یاری نیروهای عراقی آمدند، امریکا عملاً وارد جنگ شده بود. ۲۹ فروردین۱۳۶۷ مصادف بود با نخستین روز ماه مبارک رمضان و روز رژه نیروهای ارتش. امریکاییها از ساعت۸ صبح حملات خود را آغاز کردند و ما حدود ساعت۹ تا ۹:۳۰ متوجه اقدامات پلیدشان شدیم.»
در تداوم عملیات مقابله با تجاوزگران، ناوشکنهای سهند و سبلان از بندرعباس مأموریت پیدا کردند به صحنه عملیات بروند و ضمن انجام عملیات تجسس و نجات، اقدام به مقابله با متجاوزان کردند که در این صحنهها نیز ناوشکن سهند موفق به انهدام یک فروند هواپیمای دشمن شد و خود آماج موشکهای دشمن قرار گرفت و غرق شد. ناوشکن سبلان نیز دچار آسیب شد، ولی با اقدام بهموقع و سریع کارکنان ناو و یگانهای پشتیبانی منطقه یکم دریایی نجات یافت و در مدتی کوتاه بازسازی شد.
۶۰ شهید
در جریان عملیات تجاوزکارانه امریکاییها در روز ۲۹ فروردین سال ۱۳۶۷ در مجموع حدود ۶۰ نفر (طبق یک آمار ۵۶ یا ۵۷ نفر) از رزمندگان در ناوچههای جوشن، سبلان و سهند به شهادت رسیدند که بیشتر این شهدا از ناوچه سهند بودند. سالها بعد از اتمام دفاع مقدس، ایران اقدام به ساخت یک ناوچه بومی و بسیار پیشرفته با عنوان سهند (کلاس موج) کرد که در اوایل دهه ۹۰ شمسی رونمایی شد و در خلال همین دهه نیز رسماً به آب انداخته شد.
حدود ۶۰ شهید برای مقابله با اقدامات تجاوزکارانه امریکاییها در خلیجفارس، ماحصل رویارویی نابرابر نیروی دریایی ایران و امریکا در آن سالهای سخت دفاع بود. این شهدا در جنگی وارد کارزار شده بودند که سراسر آن، چه در خشکی، چه در دریا و چه در آسمانها، با برتری تسلیحاتی طرف مقابل روبهرو بود، اما آنها با ایمان قدم به میدان مبارزه گذاشته بودند. ایمان و وطندوستی همان چیزی است که یک سلبریتی خارجنشین گویا چیزی از آنها نمیداند که اگر میدانست اینچنین با جملات سخیف به حماسهآفرینی آنها حمله نمیکرد.
نظر شما