شناسهٔ خبر: 58604136 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

ناخنک به پرونده‌های خاص مفاسد

صاحب‌خبر -

«کت چرمی» را باید امتداد حرکت تیمی دانست که در «مرد بازنده» شکل گرفته بود، آنجا مهدویان کارگردان بود و اینجا مشاور، آنجا کامران حجازی در کنار امیر بنان بود و اینجا تهیه‌کننده، آنجا جواد عزتی بازیگر اصلی بود و نقش مأمور خسته، پریشان حال و آرمان‌گرای به دنبال افشای فساد را بازی می‌کرد و در «کت چرمی» همین نقش را دارد.

عزتی در «مرد بازنده» در مسیر نیل به حق با افراد مختلف روبه‌رو می‌شد و در «کت چرمی» همین مسیر را طی می‌کند. آنجا هرازگاه پیشنهاداتی اعم از تطمیع و تهدید سمت مأمور خسته می‌آمد و اینجا همان اتفاق‌ها می‌افتد.

تفاوت کجاست؟ جاه‌طلبیِ خلقِ تفاوت، چه شد؟ فقط سازمان شغلی مأمور، تغییر یافته است حتی گویش، لحن، گریم، حالات رفتاری و سکنات اجتماعی «مرد بازنده» در «کت چرمی» تکرار شده است.

پرسش این است آیا ایرادی دارد که ادامه‌ای بر کارهای موفق ساخته شود، پاسخ این است تعریف ما از موفقیت باید مشخص باشد. آیا اوضاع گیشه‌ای مرد بازنده آن قدر رضایت‌بخش بود که دنباله‌ای برایش ساخته شود و اگر کت چرمی ادامه «مرد بازنده» است، چرا نگفتند: «مرد بازنده ۲». به طور کلی فیلم‌نامه «کت چرمی» برای سازندگان چه تازگی داشته است؟

کارگردان‌ها زمانی فیلم‌های آژانس شیشه‌ای، ارتفاع پست، دو زن، تسویه حساب، سگ‌کشی، آقایوسف، برف روی شیروانی داغ، هامون، ناخدا خورشید، دندان مار، سرب، شیر سنگی و غیره را می‌ساختند؛ آثاری که جدا از ارزش‌های نسخه سینمایی، فیلم‌نامه‌های آن‌ها هم دست به دست می‌چرخید و در میان سینمادوستان یا دانشجویان سینما به عنوان منبع مطالعاتی مورد استفاده قرار می‌گرفت. آن زمان با خواندن فیلم‌نامه‌ها متوجه نقش سناریو در تولید می‌شدیم ولی حالا چه بر سر سینمای ما و سازندگان فیلم آمده است؟

خود عوامل «کت چرمی» می‌توانند به نسخه مکتوب فیلم‌نامه یا فیلم‌نوشت به عنوان منبع مطالعاتی بنگرند؟ آیا می‌شود فیلم‌نامه کت چرمی را منتشر کرد و انتظار داشت مخاطب بازار نشر آن را بخرد و تورق کند؟ اصلاً درباره همان مرد بازنده چطور؟ حالا نه فقط مخاطبان عام بلکه چاپ چنین فیلم‌نامه‌هایی همان مخاطبان خاص بازار نشر را به خود جلب خواهد کرد؟ بعید است.

کت چرمی ادامه همکاری تیم مهدویان است ولی ادامه‌ای بی نوآوری. سوژه پیگیری پرونده‌های خاص مفاسد از دریچه ذهن یک مأمور خسته، ایده بدی برای فیلم‌سازی نیست؛ اما مسئله لکنت در طرح کامل داستانی و گفتن از عقبه و پس و پیش فساد است؛ به عنوان مثال رسول ملاقلی‌پور در «قارچ سمی» به خوبی در آن غور کرده بود و در مقام قیاس، کت چرمی در حد یک ناخنک به کوه به مسئله فساد پرداخته است.

این ورود ناقص به یک معضل اجتماعی یا به دلیل ممیزی است یا سازندگان قدرت تهور ورود به سوژه را ندارند در این صورت چه نیازی است به این سوژه‌ها پرداخته شود. بهتر است فیلمسازان همان نگاه ماکیومنتری ویکی‌نگار نیمروزی را ادامه دهند تا دست‌کم آرشیو تصویری برای پرونده‌های تاریخ معاصر بسازند.

نظر شما