شناسهٔ خبر: 58575243 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

روایتی از زندگی کردن با قاب عکس پدر؛

هیچ کس برایم " پدر" نمی‌شود

زهرا حمیدی

روزهای بدون پدر را تنها کسانی درک کرده‌اند که تجربه نداشتن دست حمایتگرش را ندارند؛ زندگی بدون پدر همیشه یک جای خالی دارد؛ جای خالی به بزرگی نام پدر.

صاحب‌خبر -

یکی از نعمت‌های مهم خداوند به هر انسانی وجود پدر و مادری است که هر لحظه مراقب تو هستند تا اشتباه نکنی؛ تا در بند غم نیفتی و دستت را می‌گیرند تا زندگی بهتری برای خودت بسازی.

به گزارش ایسنا، وجود پدر نیز از آن نعمت‌هایی است که فکر می‌کنی هیچ گاه به پایان نمی‌رسد؛ وقتی هر لحظه او را در دسترس می‌یابی فکر نمی‌کنی روزی او را از دست خواهی داد. در روز پدر خواندن تجربه‌ روزهای بدون پدر از زبان افرادی که آن را در لحظه لحظه زندگی‌شان تجربه کرده‌اند شاید تلنگری برای قدردانی از این نعمت خداوندی باشد.

دست حمایتگرت را لازم دارم

مهدیه، نوجوانی ۱۸ ساله که از زمان تولد پدرش را ندیده و او را در حادثه رانندگی از دست داده؛ می‌گوید: بابای مهربانم این روزها بیشتر از هر زمان به تو نیاز دارم حال که قرار است نتیجه ۱۲ سال تحصیلم را ببینم دست حمایتگرت را نیاز دارم؛ تو همیشه حضور داشتی در تمام لحظات زندگی‌ام؛ آنجا که سنگینی مشکلات بیش از توان شانه‌هایم بود.

وی افزود: هر زمان مشکلی به سراغم می‌آمد کافی بود در دل به تو می‌گفتم خودت درستش می‌کردی؛ درست است در کنارم حضور فیزیکی نداری اما با تمام وجودم تو را در کنار خود می‌بینم؛ تو به من دریایی از محبت و عشق را نثار کردی و همین برای من بس است.

مهدیه ادامه داد: پدرم باز هم روز پدر رسید و تو نیستی در کنارم. بر سر مزارت می‌آیم مثل همیشه قول بده کمکم کنی تا با غم نبودنت بسازم. کمکم کن دستم را بگیر؛ از همان دست‌های پدرانه همیشگی.

آنچه در دلم می‌گذرد وصف ناشدنی است

هانیه، دختری دیگر است که در سن جوانی پدرش را به دلیل بیماری از دست داده نیز می‌گوید: پدر دوست داشتنی‌ام خوب می‌دانم مادرم نمی‌گذارد جای خالیت را حس کنم هم برایم مادری می‌کند هم حق پدری را برایم ادا می‌کند، اما خودت هم خوب می‌دانی هر گلی یک عطری برای خودش دارد.

وی تصریح کرد: بابامحمد عزیزم یک چیز را خوب می‌دانم می دانم که تو هر شب لحظه خواب پدرت می‌آیی صورتم را می‌بوسی و دست‌های مهربانت را روی موهایم می‌کشی و من با آرامش به خواب می‌روم؛ این آرامش نتیجه بودن همیشگی تو در کنارم است.

هانیه ادامه داد: پدرم در روز عروسی‌ام نبودی و این نبودن چه قدر بزرگ بود و چه اندازه بی تابم کرده بود؛ حس این لحظه را نمی‌توانم به زبان آورم؛ آنچه در دل من گذشته را تنها همدردانم تجربه کرده‌اند.

این خانه بدون تو نفس ندارد

علی نیز پدرش را در تصادف از دست داده و ادامه می‌دهد: پدرم من می‌دانم که چقدر سخت است نبود یک سرپناه در زندگی تو سرپناه امن زندگی‌ام بودی‌ بعد از تو در خانه‌ای که به یادگار گذاشته زندگی را ادامه می‌دهیم؛ اما نه این نامش زندگی نیست چون دلیل زنده بودن که تو باشی در این خانه نفس نمی‌کشد.

وی افزود: باباجان؛ از رفتار نادرست دوستانم با پدرانشان و گلایه از نظارت‌های پدرانه‌شان غمگین می‌شوم؛ من می‌دانم نبودن پدر با انسان چه می‌کند؛ من می‌دانم اما دیر است چراکه دیر فهمیدم؛ بهای این دانستن از دست دادن تو بود.

علی یادآور می‌شود: زندگی بدون تو شبیه زندگی کردن در هوای آلوده است؛ هرچند نفس می‌کشی اما خس خس سینه‌ات تمام زندگی ات را دربرگرفته؛ این حس بدون تجربه کردن قابل لمس نیست‌.

بغض‌هایی که تا همیشه با من است

فاطمه؛ کودک ۱۰ ساله‌ای است که یک سال گذشته را بدون پدر طی کرده است، وی نیز می‌گوید: این یک سال به اندازه سال‌ها بر من گذشت؛ از بغض‌هایم زمانی که دیگران بدون توجه به نبود پدر از من انتظار شادی دارند تا تولدم که بدون تو سپری شد.

وی افزود: پدر من در تولد امسالم به اندازه یک سال بزرگ نشدم در این یک سال به اندازه سال‌ها قد کشیدم؛ نبود تو در کنارم و نداشتن پشتوانه‌ای به نام پدر برایم زندگی را به اندازه سال‌ها پیش برد؛ تصور آینده بدون تو برایم سخت است؛ همچون بغضی در گلو که هیچ گاه سر باز نمی‌کند. 

پدر؛ نعمت بزرگی است؛ نداشتنش را تنها کسانی می‌فهمند که آن را تجربه کرده‌اند؛ کمی بیشتر قدر بدانیم.

انتهای پیام

نظر شما