شناسهٔ خبر: 58560716 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شبستان | لینک خبر

در «نقش ایام الله دهه فجر در تثبیت مراحل انقلاب اسلامی» عنوان شد

انقلاب اسلامی ادامه مهندسی نظام توحید در تمامی ابعاد حیات انسان است

حجت الاسلام هدایت با اشاره به اینکه دشمن در این چهل سال، به هرکاری متوسل شد تا این انقلاب را از بین ببرد گفت: انقلاب اسلامی ادامه مهندسی نظام توحید در تمامی ابعاد حیات انسان است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری شبستان؛ همزمان با سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد هادی هدایت در نشست «نقش ایام الله دهه فجر در تثبیت مراحل انقلاب اسلامی» که به همت مجمع طلاب آیت‌الله کمیلی و با حضور جمعی از طلاب، دانشجویان و اساتید برگزار شد با استناد به آیه «الرَّحْمَنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ، عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» گفت: خداوند متعال هنگامی‌که می‌خواهد عظمت انسان و قدرتی عظیم از او را بیان کند، به «قدرت بیان» اشاره می‌کند؛ «عَلَّمَهُ الْبَيَانَ»، یعنی خداوند متعال به انسان بیان را تعلیم داد. در روایتی که ذیل این آیه بیان شده، از انسان کامل سخن به میان آمده که منظور، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «ذَلِکَ أمیرُالمُؤمِنینَ (علیه‌السلام) علَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَی بَیَانَ کُلِّ شَیْءٍ یَحْتَاجُ إِلَیْهِ النَّاسُ». خداوند متعال به امیرالمؤمنین هر آنچه بشر نیاز داشت را تعلیم داد و امیرالمؤمنین بیان آن چیزی است که بشر به آن احتیاج دارد.

استاد دانشگاه در تعریف واژه بیان گفت: بیان در لغت به معنای انکشاف، کشف از حقیقت و واضح کردن بعد از ابهام و اجمال حقیقت است؛ یعنی در موقعیتی که حقیقت به خوبی تبیین نشده و غریب است (غریب از ماده غروب به معنای پنهان شدن)، از پرده غیبت به درآورده شده و نمایان شود.

وی افزود: خداوند متعال در قرآن با عبارت «سُلطانٍ مُّبِينٍ» حجت را با قید مبین بیان کرده لذا قرآن که کتاب قانون است با صفت مبین آمده. وقتی حق برای مردم تکلیف آور بیان شود نمی‌توان از مردم تکلیفی خواست. لذا هرگاه خورشید حقیقت غروب کند، نیاز است که عالمان در مقام تبیین آن برآیند و آن را از ابهام و اجمال، واضح کنند «ومَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ و یا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ»  و این تنها راه نجات امت از جهالت است.

 

استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که چه حقیقتی باید تبیین شود گفت: ما معتقدیم حقیقتی که باید تبیین بشود آن چیزی است که موجب احیای امر اهل‌بیت می‌شود. امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:«اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ كُونُوا إِخْوَةً بَرَرَةً مُتَحَابِّينَ فِي اَللَّهِ مُتَوَاصِلِينَ مُتَرَاحِمِينَ تَزَاوَرُوا وَ تَلاَقَوْا وَ تَذَاكَرُوا أَمْرَنَا وَ أَحْيُوهُ»؛ یعنی به یکدیگر متصل باشید، اخوت داشته باشید. به چند امر که در عرض همدیگرند و به یک حقیقت متصل هستند، اخوت می‌گویند. فرمودند: «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ» ما پدر و مادر شما هستیم؛ لذا تمام امت به یکدیگر متصل می‌شوند. یا به عبارت دیگر به خاطر آن ولایت طولی اهل‌بیت علیهم‌السلام، با یکدیگر ولایت عرضی پیدا می‌کنند.

وی در ادامه گفت: حضرت می‌فرمایند به همدیگر رحم داشته باشید، همدیگر را ملاقات بکنید، باهم اجتماع داشته باشید؛ هدف اجتماع این است که پیرامون ولایت و امر ما باهم گفتگو کنید، یعنی امر ما را از غربت در بیاورید. «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا» خدا  رحمت کند به کسی که امر ما را زنده می‌کند. [قال الرّاوی]: فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» راوی می‌گوید امر شما چگونه زنده می‌شود؟ قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ»؛ یعنی علوم ما را به مردم یاد بدهد. اگر علوم را به مردم یاد دهید هم می‌توانند اطلاعات کسب کنند هم می‌توانند اهل‌بیت علیهم‌السلام را یاری کنند. قالَ: «فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» اگر مردم زیبایی کلام ما را به دست بیاورند از ما اطاعت می‌کنند و ما را یاری می‌دهند. جوهره عقل علم است و تقویت عقل به همان امری است که از آن درست شده است. هرچه علم یک انسان افزایش یابد قوه عقل هم افزایش می‌یابد.« وَ تِلۡكَ ٱلۡأَمۡثَٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ ۖ وَ مَا يَعۡقِلُهَآ إِلَّا ٱلۡعَٰلِمُونَ». و «الْعَقْلُ‏ وَ الْعِلْمُ‏ مَقْرُونَانِ‏ فِي قَرَنٍ لَا يَفْتَرِقَانِ وَ لَا يَتَبَايَنَانِ». [عيون الحكم و المواعظ (لليثي)؛ ص ۵۳]

 

وی خاطرنشان کرد: امروز با انبوهی از رسانه‌ها در وضع فضای مجازی مواجه بوده و هزاران متخصّص در زمینه‌های هنر، رسانه و علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی و امنیتی انبوه در کار هستند. برای اینکه افکار و مذاق‌ها را در نظام جمهوری اسلامی برگردانند، ایمان‌ها و باورها را تضعیف و تخریب کنند؛ اینکه دیگران برای کشورهای دیگر چه‌کار می‌کنند، بحث‌ دیگری است؛ این هدفی است که متوجّه کشور، مردم، جمهوری اسلامی، باورها و اعتقادات ماست. هزاران دستگاه در این زمینه با پول‌های گزاف و پشتیبانی‌های گوناگون کار می‌کنند. این یک حرکت و جبهه‌ شیطانی است. مقابل این جبهه‌ شیطان چیست؟ جبهه‌ جهاد فی سبیل‌الله.

وی گفت: باید از خودمان بپرسیم که در این جهاد و جنگ بی‌امانی که بین اسلام و کفر، حق و باطل و روایت دروغ و حقیقت وجود دارد، در کجای جبهه ایستاده‌ایم؟ ایشان در نهایت با این جریان طبیعی مسئله را خاتمه می‌دهند که وظیفه اصلی هیئت‌ها موضوع تبیین است.

 

 

استاد حوزه و دانشگاه درباره اصول جهاد تبیین گفت: خطبه فدکیه از چند منظر به‌شدت آموزش جهاد تبیین است.

الف- دقت در صورت و شکل تبیین

استاد حوزه گفت: حضرت زینب (سلام‌الله علیها) وقتی می‌خواهد فرم ظاهری مادرش را برای ورود به عرصه جهاد تبیین در قالب خطبه فدکیه به تصویر بکشد می‌فرماید: «حدّثني رجلان من بني هاشم عن زينب بنت عليّ بن أبي طالبع‏ أَنَّهُ لَمَّا أَجْمَعَ‏أَبُو بَكْرٍ وَ عُمَرُ عَلَى مَنْعِ‏ فَاطِمَةَ ع فَدَكاً وَ بَلَغَهَا ذَلِكَ‏لَاثَتْ‏ خِمَارَهَاعَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَاوَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَةٍمِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا تَطَأُ ذُيُولَهَا مَا تَخْرِمُ مِشْيَتُهَا مِشْيَةَ رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ- وَ هُوَ فِي حَشَدٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلَاءَةٌ...»؛ وقتی حضرت فاطمه (س) متوجه شد که آن دو نفر تصمیم دارند ایشان را از فدک منع کنند روسری و مقنعه خود را بر سر پیچید و با چادر کاملاً خود را پوشاند و در هیئتی از خانم‌های بنی‌هاشم به سمت مسجد راه افتاد درحالی‌که چادرش تا روی زمین بلند بود و راه رفتنش با پیامبر اکرم مو نمی‌زد. تا بر ابوبکر وارد شد و او در بین جمعیتی از مهاجرین و انصار بود پس در ابتدا پرده‌ای را بین خود و نامحرم  آویزان کرد.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین هدایت صریح کرد: برای جهاد تبیین باید پوشش، ظاهر و شکل خاص داشت وگرنه تبیین نمی‌تواند صورت بگیرد؛ از شکل و پوشش مجلس هیئت و پوشش افراد متصدی هیئت گرفته تا پوشش قصه‌گو هیئت یعنی تبیین‌کننده معارف اهل‌بیت، پوشش مرثیه‌سرا یعنی مداح اهل‌بیت و حتی مخاطبین که آنجا نشسته‌اند.

وی با استناد به قرآن گفت: خداوند متعال می‌فرمایند: «وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا»؛ در مدینه پیچید که همسر عزیز مصر با غلام جوان خود رابطه برقرار کرده و جوانی که در کاخ است را به خودش دعوت کرده و عشقش نسبت به آن جوان «شغفها» یعنی از قلبش بیرون ریخته، قلبش پاره شده و این محبت ظاهر شده است.

 

وی با اشاره به آیه «إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ» گفت: این مطلب مهم است. وقتی همسر عزیز مصر متوجه شد آن‌ها در موردش این‌طور بیان می‌کنند و برایش نقشه ریخته‌اند، برای اثبات حقانیت خودش تبیینی کرد؛ یعنی یوسف را بیان کرد و او را نشان داد. و آن‌ها را از ابهام و اجمال بیرون آورد. این باعث شد آن‌ها متوجه شوند اگر به جای یوسف و زلیخا بودند، به این فضا مبتلا می‌شدند؛ و آن محبت، ظاهر و بیان می‌شد. لذا برای این تبیین، ظاهر و فضایی را درست کرد که در آن بتواند تبیین بکند. پوششی را آراست؛ «فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ اولاً» آن‌ها را برای مجلس دعوت کرد و تبلیغات کرد. «وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً» مجلس را آراست، برای آن‌ها متکا گذاشت تا اسباب راحت ایشان فراهم بشود و حواس آن‌ها بتواند متجه یوسف باشد. «وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا» به هریک از آن‌ها چاقویی داد تا بتوانند دست خودشان را ببرند، این کنایه است که بتوانند از تعلقات خود جدا و برای یوسف فدا شوند.«وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ»، سپس به یوسف گفت: وارد بشود. آن‌ها یوسف را قبلاً در خیابان دیده بودند اما متوجه او نشده بودند، یوسف از آن غربت درنیامده بود، الآن باید آشکار شود؛ «فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ» تعلقات آن‌ها کنده شد، همگی «شغفها بیوسف» شدند. لذا از آن روز به بعد پیام‌های متعددی برای یوسف از همه زنان مصر می‌آمد و اینجا بود که دیگر یوسف آرزو کرد وارد زندان بشود «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ» یعنی همه دارند یوسف را به خودشان دعوت می‌کنند، زلیخا در این تبیین پیروز شد. همه دست خود را بریدند، و از تعلقات خود کنده شدند و همه آن‌ها شغفها بحب الیوسف شدند. «وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ» سپس زلیخا که در این تبیین پیروز شد گفت: «فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ» این همان چیزی است که مرا به خاطرش ملامت می‌کردید. خودتان هم گرفتار شدید «وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ» من او را به خودم دعوت کردم ولی عصمت ورزید. و در ادامه همه گرفتار شدند. «وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ».

 

 

ب-عامل ایجاد انگیزه در مخاطب

استاد هدایت با اشاره به عامل ایجاد انگیزه در مخاطب گفت: در فراز دیگری از خطبه فدکیه آمده: «فَجَلَسَتْ ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ‏ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُكَاءِ فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَيْئَة»؛ در مسجد  و در پشت پرده  نشست سپس ناله‌ای کرد. ناله حضرت فاطمه (س) تمام جمعیت را برای گریه آماده کرد؛ بنابراین مجلس منقلب شد سپس مقداری سکوت اختیار کرد تا مجلس آرام بگیرد. حضرت آمدند خطبه بخوانند اما برخلاف معمول بجای اینکه بایستند، نشستند وناله زدند و مجلس را با این عمل عجیب به هم ریختند. سپس مجلس را آرام کردند و خطبه را شروع کردند. خود این عملیات یعنی می‌خواستند  قلوب و اذهان را آماده محتوایی کنند که قرار بود ارائه شود.

 

ج- اهمیت بیان حمد و شکر در ابتدای تبیین معارف

استاد حوزه با اشاره به فراز دیگری از خطبه افزود: «حَتَّى إِذَا سَكَنَ نَشِيجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ افْتَتَحَتِ الْكَلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِهِ»؛ هنگامی‌که  ناله‌های مردم تمام شد و صداها خوابید کلام خود را با حمد الهی، ثنا و صلوات بر پیامبر آغاز کرد. عبارت الحمدالله، بیست و سه مرتبه در قرآن وارد شده که در پنج مرتبه با رب‌العالمین همراه شده است. آخرین خواست اهل بهشت نیز حمد خداوند است. «دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلاَمٌ وَ آخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ آیه ۱۰ سوره یونس». حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز در نهج‌البلاغه خطبه‌های خویش را با حمد شروع می‌کنند. «الْحَمْدُ للَّهِ الَّذى جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتاحاً لِذِكْرِهِ وَسَبَبَاً لِلْمَزيدِ مِنْ فَضْلِهِ».

 

وی بیان کرد: فکر اینکه در رأس قدرت یک کشوری کسی باشد که عالم به دین باشد، دلبستگی به دنیا نداشته باشد، بزرگ‌ترین قدرت‌های عالم را به ذلت بکشاند، در طول تاریخ نمونه‌اش را سراغ نداریم. گفتن این جمله ایجاب می‌کند که درباره عظمت این نعمت بیشتر فکر کنیم تا مصداق آیه شریفه شویم که می‌فرماید: اگر از نعمت‌های من قدردانی و شکرگزاری کردید نعمت‌های شما بازهم افزایش پیدا می‌کند؛ خداوند متعال وعده فرموده که حق را پیروز خواهد کرد؛ «يُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ، وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ»؛ و وعده داده که حتماً کسانی را که ایمان و عمل صالح داشته باشند و از راه انبیا پیروی کنند آن‌ها را در زمین به قدرت و مدیریت اجتماع برساند؛ «وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا». روزگاری می‌آید که همه این توطئه‌های دشمنان نقش بر آب بشود و مسلمان‌ها دیگر احساس خوف، ترس، هراس و ناامنی در دلشان هم وجود نداشته باشد؛ «وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا». امیدواریم که تحقق این وعده الهی خیلی نزدیک شده باشد؛ «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا وَنَرَاهُ قَرِيبًا». دشمنان اسلام چنین چیزی را خیلی بعید می‌دانند اما پیروان حق این را نزدیک می‌دانند و اراده خدا را بر تحقق این وعده، قطعی و غیرقابل‌تردید می‌دانند.

 

د- بیان هدف آفرینش

استاد هدایت با اشاره به هدف آفرینش گفت: در بخش دیگری از خطبه فدکیه آمده: «كَوَّنَهَا بِقُدْرَتِهِ وَ ذَرَأَهَا بِمَشِيَّتِهِ مِنْ غَيْرِ حَاجَةٍ مِنْهُ إِلَى تَكْوِينِهَا وَ لَا فَائِدَةٍ لَهُ فِي تَصْوِيرِهَا إِلَّا تَثْبِيتاً لِحِكْمَتِهِ وَ تَنْبِيهاً عَلَى طَاعَتِهِ وَ إِظْهَاراً لِقُدْرَتِهِ تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ وَ إِعْزَازاً لِدَعْوَتِه»؛ آن‌ها را به قدرتش تكوين نمود و به اراده‏اش خلقت كرد، بى‏آنكه به آفرينش آن‌ها نياز داشته باشد، يا فایده‌ای از صورت‌بندی آن‌ها عاید ذات پاكش شود جز این‌که مى‏خواست حكمتش را از اين طريق آشكار سازد مردم را به اطاعتش هشدار دهد قدرت بى‏پايان خود را از اين دريچه نشان دهد خلايق را به عبوديت خود رهنمون گردد و دعوت پيامبرانش را از طريق هماهنگى تكوين و تشريع قوت بخشد. در قرآن نیز در چندین آیه به هدف آفرینش اشاره شده از جمله: «وَ مَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَ ٱلۡإِنسَ إِلَّا لِيَعۡبُدُونِ»؛ «وَ مَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَيۡهِ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنَا فَٱعۡبُدُونِ»؛ «وَ لَقَدۡ بَعَثۡنَا فِی كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ وَ ٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ ۖ»؛  «اِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَ ۚ وَ لِذَٰلِكَ خَلَقَهُمۡ ».

وی افزود: برای همه‌چیز می‌توان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنی است؛ آن‌ها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، هیچ‌یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمی‌توان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش‌آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزش‌های دینی بوده است و نه از پایبندی به آن‌ها و کوشش برای تحقّق آن‌ها.

 

‏ه- بیان آثار و فواید قوانین و تکالیف و احکام الهی

استاد حوزه با اشاره به فراز دیگری از خطبه فدکیه تشریح کرد: «فَجَعَلَ اللَّهُ الْايمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّرْكِ، وَ الصَّلاةَ تَنْزيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ ِ وَ الزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِي الرِّزْقِ وَ الصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلَاصِ وَ الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ وَ الْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام‏»؛ پس ايمان سبب تطهير شما از شرك، كفر و عصيان؛ و نماز شما وسيله تنزيه شما از كبر و طغيان؛ و زکات باعث تزكيه نفس و زيادتى روزى ابدان؛ و روزه را به‌واسطه ثبوت و دوام شما بر طريق اخلاص و ايمان مقرّر نمود؛ و حج را براى تشييد دين مبين؛ و عدل را از براى تنسيق دل‌های مسلمين؛ و طاعات و عبادات را از براى نظام ملّت و دين و انتظام آئين سيّد المرسلين و امامت ما را وسيله امان از تفرقه و جدائى ميان مؤمنان گردانيد؛ و جهاد را براى عزت اسلام.

 در کتاب الأمالي نیز در تصدیق این مطلب آمده است: «حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ، عَنْ حَبِيبٍ السِّجِسْتَانِيِّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ، عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)، عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ)، عَنْ جَبْرَئِيلَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، عَنِ اللَّهِ (تَعَالَى)، قَالَ: وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي‏ لَأُعَذِّبَنَ‏ كُلَ‏ رَعِيَّةٍ فِي الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَايَةِ إِمَامٍ جَائِرٍ لَيْسَ مِنَ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِيَّةً، وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيَّةٍ دَانَتْ لِوَلَايَةِ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ (تَعَالَى) وَ إِنْ كَانَتِ الرَّعِيَّةُ فِي أَعْمَالِهَا طَالِحَةً مُسِيئَةً. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِي يَعْفُورٍ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، مَا الْعِلَّةُ أَنْ لَا دِينَ لِهَؤُلَاءِ، وَ لَا عَتْبَ عَلَى هَؤُلَاءِ قَالَ: لِأَنَّ سَيِّئَاتِ الْإِمَامِ الْجَائِرِ تَغْمِرُ حَسَنَاتِ أَوْلِيَائِهِ، وَ حَسَنَاتِ الْإِمَامِ الْعَادِلِ تَغْمِرُ سَيِّئَاتِ أَوْلِيَائِهِ.»

 

و- مقایسه دوران جاهلیت و تمدن نوین اسلام پس از انقلاب پیامبر اکرم و تشکیل جامعه اسلامی

حجت‌الاسلام والمسلمین محمد هادی هدایت با اشاره به فراز «وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ؛ شما در پرتگاه جهنم بودید.» از خطبه فدکیه گفت: پس از این معرفی، حضرت دوران جاهلیت را با انقلاب پیغمبر اکرم مقایسه کردند و ضعف معنوی، اجتماعی، مادی و روحی مردم دوره جاهلیت را به تصویر کشیدند. سپس از نقش مجاهدین و رزمندگان اسلام برای پیروزی انقلاب اسلامی پیامبر اکرم روایتگری کردند و کمالات فرمانده سپاه اسلام یعنی امیرالمؤمنین را بیان کردند. این مقایسه خود یکی از مهم‌ترین ارکان تبیین است و می‌توان این مقایسه را تعمیم داد؛ مقایسه تمدن غرب، تمدن شرق و تمدن اسلامی؛ مقایسه وضعیت زنان در جامعه عقب‌مانده جاهلیت (در شرق و غرب) با آن تمدن و کرامتی که پیامبر اکرم (ص) برای زن ایجاد کردند. این مقایسه خود باعث روحیه مطالبه‌گری و روحیه فعال می‌شود. انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ صفر آغاز شد. همه‌چیز علیه ما بود؛ چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی، فساد، استبداد و کودتایی بودن، اولین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه - و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولت‌های غربی و چه وضع به شدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویت و هر فضیلت دیگر.

 

ز- بیان انحرافات بعد از رحلت بنیانگذار انقلاب

استاد حوزه در بخش دیگری از سخنانش گفت: با استناد به فراز «فَلَمَّا اخْتَارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ دَارَ أَنْبِیَائِهِ» از خطبه فدکیه، وقتی قرار شد خدا، پیغمبر را برگزیند بعد هم به سوی خویش ببرد سه مشکل اصلی پیش آمد:

۱- «ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَةُ النِّفَاقِ»؛ نفاق آشکار شد.

۲- «وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّینِ»؛ لباس دین کهنه شد. بدین معنی که لباس دین را کنار زدید. سپس فضای انحراف جامعه بعد از پیغمبر اکرم بیان می‌شود و حضرت شاخص‌هایی را بیان کردند و نفاق را توضیح دادند.

۳- عجله در غصب حاکمیت الهی؛

استاد هدایت افزود: دشمن در این چهل سال، به هرکاری متوسل شد تا این انقلاب را از بین ببرد. از جمله اقدامات دشمن عبارتند از:

۱- ایجاد گروهک‌های تروریستی؛ فقط هفده هزار شهید ترور شده داریم! بزرگ‌ترین قربانی تروریسم هستیم؛ رئیس‌جمهور ما ترور شد؛ نخست‌وزیر ما ترور شد؛ عالی‌ترین مقام قضائی‌ کشور ترور شده؛ در یک روز پانزده وزیر و معاون وزیر ترور شدند؛ در یک روز پانزده نماینده‌ مجلس ترور شدند؛ عالی‌ترین و نورانی‌ترین افراد کشور در زمینه‌های فرهنگی و معنوی و دینی‌ ترور شدند؛ نورانی‌ترین امام جمعه‌ در محراب نماز جمعه ترور شد؛ درخشان‌ترین قاضی‌های کشور ترور شدند؛ عالی‌ترین فرماندگان نظامی‌ ترور شدند؛ بهترین اساتید دانشگاه ترور شدند؛ بهترین روحانیون ترور شدند؛ بهترین دانشجوها و طلبه‌ها ترور شدند. یک مقایسه بکنید بین افرادی که کنار امام (ره) بودند و امام (ره) برای این کشور تربیت کرده بود با سالی که مقام معظم رهبری، به رهبری رسیدند! تئوری پردازان نظام، مثل شهید مفتح و شهید مطهری ترور شدند! چه مانده برای این کشور؟! بعضی‌ می‌گویند اگر امام (ره) کادر نداشت چرا انقلاب کرد؟! مگر گذاشتند کادری بماند؟!

۲- تفرقه قومی؛ هر کاری که توانستند کردند؛ لر را به جان ترک انداختند. عرب را به جان عجم و ایرانی را به جان افغانی در انداختند.

۳- حمله‌ نظامی؛ ۸۷ شهر ایران توسط حزب بعث بمباران شد؛ (درجنگ جهانی فقط دو شهر ژاپن بمباران شد اما در طی جنگ تحمیلی هشتاد و هفت شهر در ایران بمباران شد)، به ۲۶۷۶ روستای کشور آسیب جدی وارد شد. شانزده استان (مستقیم یا غیرمستقیم) درگیر جنگ شدند. خسارت‌های مستقیم تا هزار میلیارد دلار تخمین زده‌ شد. کل میزان فروش نفت خام در هشت سال دفاع مقدس، فقط ۸۶ میلیارد دلار بود! اما خسارت جنگ هزار میلیارد دلار بود. یعنی اگر خسارت جنگ را در آن زمان، به تعداد افراد ایران (حدود ۴۰ میلیون نفر)، حساب می کردند به هر ایرانی با دلار ده هزار تومانی ۲۲۵ میلیون  تومان می‌رسید! (ما این‌طور خسارت دیدیم!) بودجه نفتی یعنی ۱۱۱ هزار میلیارد تومان تقسیم بر ۸۰ میلیون ایرانی و سپس تقسیم بر دوارده ماه بکنید به هر نفر کمتر ۱۳۰ هزار  تومان می رسد! اگر فقط خسارت جنگ با ده هزار دلار حساب شود  به هر نفر ۲۲۵ میلیون تومان می‌رسد.

۴- تحریم و محاصره اقتصادی؛ ناجوانمردانه‌ترین تحریم‌های تاریخ بشریت برای کشور انجام شد. دشمن تصور می‌کرد ایران فقط دو ماه دوام می‌آورد! یکی تحریم سال ۱۳۸۸ بود که بدترین تحریم ما بود. به‌محض وقوع فتنه ۱۳۸۸ سران فتنه نامه‌ای به کنگره‌ آمریکا نوشتند و همان بهانه‌ای شد تا بدترین تحریم تاریخ در کشور رقم بخورد. یک مصداق آن تحریم بنزین بود. شورای امنیت ملی در بیت رهبری تشکیل جلسه داد. مقام معظم رهبری فرمودند: باید کمتر از دو ماه به خودکفایی بنزین برسید. به قرارگاه خاتم سپاه دستور دادند پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس را بزنید! ایران شاهکار تاریخ بشریت را انجام داد و کمتر از دوماِه به خودکفایی بنزین رسید! دولت که عوض شد، خانم ابتکار، مسئول حفاظت محیط ‌زیست کار دشمن را تمام کرد و گفت: تهران آلوده شد. چرا؟! چون بنزین‌های پالایشگاه خلیج‌فارس در آن است که استاندارد نیست. سریع گفته شد: پالایشگاه نفت رو باید تعطیل کنید. اما تا به حال هیچ‌کس نگفت که حتی یک لیتر از بنزین ستاره خلیج‌فارس در تهران استفاده نشده است! هرچه گفته شد پالایشگاه خلیج‌فارس ربطی به تهران ندارد و بنزین تهران از یک جای دیگر است فایده نداشت و در نهایت مجدداً پالایشگاه را تعطیل کردند. نفوذی داخلی کار خودش را انجام داد. بعداً فهمیدند: بالاترین استاندارد را پالایشگاه خلیج‌فارس داشته است.

۵- نفوذ؛ جاسوس داشتیم که با بمب تا بیت امام رسوخ یافت اما بعد متوجه شدند و او را گرفتند. همان روز سرباز سر پست عوض شد. قطب‌زاده رئیس صداوسیما که در ماشینش بمب کار گذاشته بود قصد ورود داشت. سرباز ماشین را متوقف کرد. مسئول گفت: من فلانی هستم. سرباز در جواب گفت: من به این حرف‌ها کاری ندارم. موقع بازرسی صندوق عقب ماشین متوجه شدند داخل آن TNT  است. بعداً متوجه شدند از طرف یک مرجع تقلید، مأمور به انجام این کار شده آن مسئول را اعدام کردند و به مرجع تقلید هم عفو اسلامی خورد. نفوذی دیگری نفوذی در جلسه‌ شورای عالی امنیت ملی بمب گذاشت و رجایی و باهنر شهید شدند. این‌قدر این شخصیت موجه بود که گفتند: همه سوختند و برای کشمیری هم در تابوت خالی گل گذاشتند و او را تشییع کردند. بعد گفتند: استخوان که در آتش نمی‌سوزد و از بین نمی‌رود! سپس متوجه شدند به فرانسه رفته! دیگر قرار بود کجا نفوذی داشته باشیم؟! در تیم مذاکره ‌کننده هسته‌ای برجام، جاسوس داشتیم و او را گرفتند. عبدالرسول دُرّی اصفهانی با تابعیت کانادایی نماینده بانک مرکزی و مسئول امور بانکی تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران با گروه ۵+۱ بود. بهمن‌ماه سال ۱۳۹۴ در جریان تقدیر از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای از حسن روحانی، نشان درجه سه خدمت دریافت کرد. رسانه‌ها یکم مردادماه ۱۳۹۵خبر دستگیری وی را به اتهام جاسوسی منتشر کردند. بعد از مدتی ظریف گفت: «من بین خودم و خدا باید شهادت دهم کما این‌که برای مقامات قضایی هم شهادت دادم ایشان (دری اصفهانی) نقش مؤثری در تأمین منافع ملی داشت».

قبلاً نفوذ کهنه بود و به آن«استعمار کهنه» می‌گفتند، یعنی حمله می‌کردند و کشور را می‌گرفتند که این تمام شد. «استعمار نو» که در آن پهلوی جایگزین قاجار شد و محمدرضا شاه به جای رضاشاه روی کار آمد با استقرار «جمهوری اسلامی» تمام شد. در «استعمار فرا نو» دیگر مسئولان جابه‌جا نمی‌شدند؛ بلکه به ذهن مسئول رسوخ می‌کنند و مسئول همان حرف دشمن را می‌زند. این مسئول؛ آدم بی‌دین، لاابالی و نفوذی نبود. اما توانسته بودند در ذهنش رسوخ پیدا کنند. مثلاً طرف یک فرد مؤمن و مسجدی بود که وقتی دکترا می‌گرفت، یک نظام سکولار تعریف می‌کرد.

۶- تهاجم فرهنگی؛ دشمن در این چهل سال؛ «یک ثانیه» اجازه نداده که «جوان» ما سر از سنگر بلند کند. پشت سر هم دارد سر از تن جوان ما جدا می‌کند. هیچ‌کس در خواب هم نمی‌دید روزی بتوان از طریق تلفن همراه صحنه‌هایی را دید که چهل سال پیش کسی یک ثانیه آن را هم ندیده بود.

۷- تزریق ناامیدی؛ جوان‌های کشور را ناامید کرده و می‌گویند: آخر که چه؟! مثلاً با وجود این همه دکتر بیکار، درس می‌خوانید تا به تعداد بیکاران کشور افزوده شود! فضای کشور را کاملاً سیاه نشان می‌دهند. گویی در این چهل سال اصلاً خدمتی انجام نشده است!

 

ح- مقابله مستقیم و بی‌پرده در برابر جبهه باطل و اعلام موضع روشن و شفاف

استاد هدایت در بحث آموزش جهاد تبیین ضمن اشاره به فراز دیگری از خطبه فدکیه گفت: «يَابْنَ اَبي‏قُحافَةَ! اَفي كِتابِ اللَّهِ تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبي؟ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيّاً، اَفَعَلى عَمْدٍ تَرَكْتُمْ كِتابَ اللَّهِ وَ نَبَذْتُمُوهُ وَراءَ ظُهُورِكُمْ»؛ ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن آمده است که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟ همان دروغ واضح و آشکار را نسبت دادید. آیا عمداً کتاب خدا را ترک کردید و پشت سر انداختید؟

ط- مدیریت عواطف اجتماعی

«ثم رمت بطرفها نحو الانصار، فقالت: يا مَعْشَرَ الفتیه  وَ اَعْضادَ الْمِلَّةِ بازوان دین خدا وَ حَضَنَةَ یاری‌دهندگان الْاِسْلامِ!... ما هذِهِ الْغَميزَةُ سستی في حَقّي وَ السِّنَةُ چرتعَنْ ظُلامَتي؟اَما كانَ رَسُولُ‏اللَّهِ صَلَّى الل‏َّهُ عَلَيْهِ وَ الِهِ اَبي يَقُولُ: «اَلْمَرْءُ يُحْفَظُ في وُلْدِهِ»، سَرْعانَ ما اَحْدَثْتُمْ  وَ عَجْلانَ ذا اِهالَةٍ، وَ لَكُمْ طاقَةٌ بِما اُحاوِلُ، وَ قُوَّةٌ عَلى ما اَطْلُبُ وَ اُزاوِلُ.  اَتَقُولُونَ ماتَ مُحَمَّدٌ؟... وَ اُزيلَتِ الْحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ.»؛ حضرت در این بخش با قدرت عجیبی عواطف اجتماعی را رهبری می‌کنند؛ غیرت خفته مردان را تحریک می‌کنند؛ و در پایان آنان را تشویق به مبارزه مسلحانه برعلیه باطل و طاغوت زمان می‌کنند. در نهایت نیز حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) روضه خواندند و درد دل کردند و فرمودند: «من دارم با شما انصارغصه‌های دلم را بیان می‌کنم». نوع صحبت حضرت زهرا به‌گونه‌ای است که به ندبه منجر می‌شود. در فضای مسجد نیز این فضا ایجاد شد.

ی- موفقیت و پیروزی نهایی حضرت در میدان جهاد تبیین

 در نهایت حضرت زهرا (س) پیروز شدند. در جلد ۱۶ شرح نهج‌البلاغه از ابن ابي الحديد آمده: «هَتفوا بِذکر عَلیٍ فخاف مَن اضطِراب الأمر علیهم»؛ همه انصار با صدای بلند ذکر امیرالمومنین (ع) را بیان کردند. «قال: فلما سمع أبو بكر خطبتها شق عليه مقالتها فصعد المنبر و قال: أيها الناس ما هذه الرعة الى كل قالة، أين كانت هذه الأماني فى عهد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم، ألا من سمع فليقل و من شهد فليتكلم، إنما هو ثعالة شهيده‏ ذنبه»‏. سپس آن فرد بالای منبر رفت و گفت: شما به حرف یک زن گوش می‌دهید؟ و به حضرت زهرا (سلام‌الله علیها) توهین کرد. نتیجه تبیین حق علیه باطل است. گاهی نیز از توهین بالاتر است و منجر به ضرب و شتم و حتی شهادت خواهد شد. ان شاء الله همه ما به این مقام در فضای جهاد تبیین برسیم و بتوانیم مقام شهادت در راه خدا را کسب کنیم.

 

 

 

پایان پیام/49

نظر شما