شناسهٔ خبر: 58459805 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

گفت‌وگوی «وطن امروز» با زهره یزدان‌پناه، نویسنده کتاب «اینجا سوریه است، صدای زنان راوی جنگ»

راوی صبوری

صاحب‌خبر - مهدیه سهرابی: طی مراسمی که در دفتر حفظ و نشر آثار رهبر حکیم انقلاب اسلامی برگزار شد، با اهدای یک جلد قرآن کریم، چفیه و هدیه‌ای دیگر از طرف حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از «زهره یزدان‌پناه» نویسنده کتاب «اینجا سوریه است؛ صدای زنان راوی جنگ» تقدیر شد. کتاب «اینجا سوریه است» که نخستین عنوان از مجموعه آثار انتشارات «راه یار» در رده «زنان مقاومت/ فتنه شام» به قلم زهره یزدان‌پناه است، به تعبیر نویسنده، تلاش دارد فصل جدیدی در چگونگی ثبت تاریخ شفاهی بگشاید؛ فصل جدیدی که می‌تواند «ثبت تاریخ شفاهی در موقعیت بحران» نامیده شود؛ هر چند به دلیل گسترده بودن دریای روایت‌ها، بویژه روایت‌های مقاومت در سوریه، این روایت‌ها ناتمام است و روایت‌های این کتاب تنها گوشه‌ای از صدای زنان راوی جنگ در سوریه است. «زهره یزدان‌پناه ضمن بهره‌مندی از «علوم حوزوی»، کارشناس «تاریخ»، کارشناس ارشد «تاریخ و تمدن اسلامی» و کارشناس ارشد «پژوهش هنر» است و 18 عنوان کتاب مستقل دارد که 16 عنوان آن، چاپ شده و 2 عنوان آن هم در دست چاپ است. همچنین دارای 2 عنوان کتاب کار مشترک و 5 عنوان نیز کتاب در زمینه دفاع‌مقدس است که پژوهش آنها توسط وی انجام شده و توسط نویسندگان مختلف بازآفرینی شده است. کتاب‌های چاپ شده‌ وی، در زمینه ادبیات داستانی، پژوهش و مستندنگاری و تاریخ شفاهی در حوزه‌های مختلف از جمله حوزه دفاع‌مقدس و مقاومت است و همچنین نامزدی و برگزیده شدن در جشنواره‌های متعدد حوزه فیلم و ادبیات را در سوابق فعالیت‌های خود دارد. «وطن امروز» درباره این کتاب و چگونگی نگارش آن با زهره یزدان‌پناه گفت‌وگو کرد. *** * چطور شد شما این سوژه را انتخاب کردید و سراغش رفتید؟ درباره ایده اولیه، سپس پرورش آن ایده و تبدیلش به یک طرح مفصل و اینکه حاصلش شد، در مقدمه کتاب اشاره کرده‌ام که ترجیح می‌دهم مخاطبان خودشان به آن مقدمه رجوع کنند و با مطالعه‌اش در جریان قصه کاملش قرار بگیرند. * چرا از دید زنان به جنگ سوریه نگاه کردید؟ نکته اول اینکه در هر درگیری‌ای، بویژه جنگ‌های تحمیلی، معمولاً بیشترین آسیب به زنان و کودکان وارد می‌شود و آنها نخستین قربانیان این وضعیت و شرایط بحرانی هستند. نکته دوم هم موضوع تأثیر زنان بر جامعه و جریان‌ساز بودن‌شان در جامعه و حتی در طول تاریخ است. بهترین نمونه‌اش، حضرت زینب(س) هستند که پیامبری عاشورا و نهضت کربلا را عهده‌دار بودند و چنان تأثیری بر جامعه آن روز گذاشتند و همچنین باعث جریان‌سازی در طول تاریخ شدند که اثراتش در همه اعصار تاکنون باقی مانده است. به تعبیر دیگر، زنان به عنوان تربیت‌کنندگان نسل‌های آینده، پیامبرانی هستند برای حفظ حافظه ملی‌ تا نسل‌های آینده از حقیقت وقایع و شناخت صحیح از دوست و دشمن غافل نباشند و دچار بی‌هویتی نشوند که موجب تسلط دوباره دشمنان بر خود و سرزمین‌شان می‌شود. نکته دیگر اینکه در شرایطی مانند بحران جنگ، نقش و حضور مردان در میدان رزم بخوبی دیده می‌شود؛ چه در رزم، چه مجروحیت و چه شهادت اما نقش زنان در این شرایط بحرانی بخوبی به چشم نمی‌آید؛ بویژه نقشی که زنان در هنگامه نبود همسرشان در خانه و خانواده دارند و ستون خانواده می‌شوند و حتی مخارج خانواده را هم به عهده می‌گیرند. از سوی دیگر وقتی کلمه زن به میان می‌آید، یعنی در کنارش، کلمه خانواده هم قرار می‌گیرد؛ خانواده هم به عنوان کوچک‌ترین نهاد جامعه، در واقع یعنی کل جامعه. * چه چیزی باعث شد سراغ ادیان مختلف بروید؟ حفظ کرامت انسان به عنوان خلیفه الله در زمین، مورد تأکید همه ادیان الهی و توحیدی است، چون همه این ادیان، از ساحت و ذات مقدس خداوند یکتا سرچشمه می‌گیرند. در راستای همین حفظ کرامت انسانی است که موضوع زیبندگی عدالت و مذموم بودن ظلم مطرح می‌شود؛ نه‌تنها ظلم در حق انسان- چه زن و چه مرد- مذوم است، بلکه ظلم در حق حیوان هم همین‌طور است. پس با چنین دیدگاهی که در ادیان الهی است، ظلم بد است، فرقی هم نمی‌کند که این در حق یک مسلمان باشد یا مسیحی یا یهودی، در حق یک شیعه باشد یا اهل سنت، یا حتی حق یک بودایی باشد، یا ایزدی. یعنی ظلمی که مثلاً بر یک زن مسیحی، یهودی، زرتشتی، علوی یا حتی ایزدی می‌رود، کمتر از زشتی و دردناکی ظلمی که بر یک زن مسلمان - چه شیعه و چه اهل سنت- می‌رود، نیست. فلسفه ظهور امام زمان(عج) هم، همین است دیگر؛ حفظ کرامت انسان، فارغ از همه ادیان و مذاهب. * از سختی‌های حضورتان در سوریه بگویید؟ طبیعی است که چنین سفرهایی سختی‌های خاص خودش را دارد؛ تلخی‌ها و شیرینی‌های خاص خودش را هم دارد که من به عنوان چاشنی کتاب، سعی کردم به برخی از این موارد در لابه‌لای روایت‌های کتاب اشاره کنم. علاوه بر کش‌و‌قوس‌هایی که در هر سفر، برای اعزامم پیش می‌آمد، موضوع سوری‌های مسؤول حفظ امنیت که طی کارم با آنها مواجه می‌شدم هم بود که باید کلی تلاش و ترفند به کار می‌بردم تا دوست بودن خودم را ثابت کنم. مساله سرما و کمبود سوخت که مشکل بزرگ کل کشور سوریه بود و همین‌طور موضوع وجود دشمن که هنوز مردم سوریه به طور کامل از شر آنها رها نشده بودند هم بود. در کنار همه اینها، اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی را هم به آنها اضافه کنید و خیلی موارد دیگر که واقعاً اگر نوشته شود، خودش یک کتاب می‌شود. * تأثیر جنگ بر زنان و کودکان در سوریه چگونه بود؟ علاوه بر مشکلات و خسارت‌های مادی جنگ از جمله ویرانی و از بین رفتن خانه و زندگی مردم و تألمات از دست دادن یک یا چند عضو خانواده‌ به دلایل مختلف، وضعیت آوارگی و مهاجربودن و جنگ‌زدگی، محاصره‌های طولانی مدت بعضی مناطق مثل شهرک‌های شیعه‌نشین فوعه و کفریا، همچنین نبل و الزهرا و در کنار اینها، نبودن شغل و بیکاری و پیامدهای ناشی از همین بیکاری، مردم را در سختی‌های زیادی برای گذران زندگی‌ قرار می‌داد. اما چیزی که خیلی مهم و قابل توجه است، جنگ، بویژه جنگ تحمیلی و سختی‌های آن، مردم را قوی و مقاوم کرده و حتی باعث دشمن‌شناسی و دوست‌شناسی مردم می‌شود. زنانی، بعد از شهادت مردان‌شان، مسؤولیت خانه و زندگی و تربیت فرزندان خودشان را به عهده می‌گیرند، یا زنانی که با صرف وقت و حتی هزینه شخصی، برای خط مقدم جبهه غذای گرم آماده می‌کنند و می‌فرستند و در کنار این تلاش‌ها، هنوز از پیروزی حتمی سوریه حرف می‌زنند، یعنی «خط مقاومت» در سوریه که یکی از کشورهای محور مقاومت است، هنوز زنده است و با چنین روحیه‌ای، حتماً جبهه مقاومت و سوریه که جزئی از این جبهه است، پیروز خواهد بود. دشمن هم از همین می‌ترسد؛ از بیداری اسلامی ملت‌های مختلف عدالت‌خواه. * به نظرتان نقش مدافعان حرم در ساماندهی بحران جنگ سوریه و تأثیرش بر مردم آن کشور چه بود؟ نکته اول اینکه اسم «مدافعان حرم» روی‌شان است ولی با توجه به نوع نگرش و اعتقادات مدافعان حرم، این حرم نه‌تنها می‌تواند به گستره کل کشور سوریه باشد، حتی می‌تواند به گستره همه سرزمین‌هایی باشد که ظلمی بر مردم مظلوم و بی‌گناه و بی‌پناه آنها - فارغ از هر گرایش دین و مذهب و زبان و قومیت- می‌رود. یادم هست همسر شهید مصطفی صدرزاده می‌گفت: کتاب «اینجا سوریه است» مرا یاد صحبت‌هایم با آقامصطفی می‌اندازد، چون وقتی با آقامصطفی صحبت می‌کردم، می‌گفت هر وقت در هرکجای دنیا، ظلم باشد، می‌روم. وقتی مدافع حرم اهل سنت، از شهرستان نیکشهر استان سیستان‌وبلوچستان ایران، برای آزادی نبل و الزهرای شیعه‌نشین می‌رود و در راه آزادی مردم مظلوم آنجا از محاصره به شهادت هم می‌رسد، نقش مدافعان حرم مشخص می‌شود. وقتی مدافعان حرم ایرانی در کنار مدافعان حرم سایر ملیت‌ها مانند لشکر فاطمیون و مدافعان حرم زینبیون و حیدریون پاکستانی و مدافعان حرم حزب‌الله لبنان در کنار نیروهای نظامی و نیروهای مردمی سوریه، با دشمن مشترک می‌جنگند و در کنار هم به شهادت می‌رسند، نقش مدافعان حرم خودش را بهتر نشان می‌دهد. همه اینها حاضرند سر بدهند تا دیگر تن هیچ زن و کودک و پیر و جوان و مظلوم و بی‌پناهی، از هجوم شقی‌ترین موجودات عالم نلرزد. اما اینکه مردم سوریه این قضیه و نقش ایران در دوران بحران جنگ سوریه و تنها نگذاشتن آنها در این جنگ تحمیلی و حتی تلاش‌های فرمانده شجاع و سلشحوری مانند حاج‌قاسم برای ساماندهی اوضاع مردم سوریه و یاری‌رسانی‌های مختلف به آنها را می‌بینند، یک قضیه است و کارهای فرهنگی که می‌تواند برای ترسیم مناسب این حقیقت و سایر حقایق در پیش روی مردم سوریه و حتی عراق و اذهان مردم دیگر کشورها، از همه استعداد و قوه و توان خود بخوبی استفاده کند، قضیه‌ای دیگر.

نظر شما