یک طلبه خوزستانی با حضور در دفتر انصاف نیوز از درگیریاش با مسئول حوزه علمیه شوش دانیال و فعل و انفعالات بعدیاش که منجر به صدور حکم خلع لباس و حبس شده خبر داد، مدعی شد یک جریان در این استان مانع رشد طلبههای شایسته میشود و از مسئولان خواست صدای او و دفاعیاتش را بشنوند.
محمد مومنی، متولد 1368 شهرستان شوش دانیال گفت: من وارد حوزه علمیه امام محمدباقر شوش دانیال شدم و از همان سال اول به همراه چند نفر از دوستانم به دنبال مسائل عرفانی و نماز شب بودیم. تلاش میکردیم اهل اخلاص و تقوا باشیم و همین باعث محبوبیت ما در میان سایر طلبهها شده بود. اما در سال سوم یا چهارم تحصیل در حوزه، متوجه شدم ما جای هیچ پیشرفتی نداریم و احساس کردم به نوعی جلوی ما برای پیشرفت گرفته شده است. یعنی امکان گرفتن مسئولیت یک پایه، تدریس یا اعزام به ادارات، مساجد و یا مدارس برای من و دوستانم فراهم نمیشد. طلبهها از این راهها ارتزاق میکنند اما این مسیر برای من و دوستانم بسته بود. غیر از این هم متوجه شدم در فضای حوزه برخی از آفات اخلاقی مانند غیبت و تحقیر و تمسخر وجود دارد.
او به تلاشهای خود برای امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد و ادامه داد: رفتم نزد رئیس حوزه و از مشکلات طلبهها گفتم اما ایشان پاسخهایی داد که بیشتر توجیه بود و به تدریج متوجه شدم که این سیاست ایشان است که شایستهسالاری در حوزه حاکم نشود و برایشان اهمیت ندارد که چه کسانی و با چه اخلاقی پیشرفت میکنند و در حوزه درس میدهند.
حجتالاسلام مومنی به ادامهیافتن این کشمکشها برای دو سال اشاره کرد و افزود: در این مدت، هر چه تلاش کردم به من اجازه ندادند معمم شوم با اینکه به لحاظ اخلاقی، رفتاری و درسی بهتر از کسانی بودم که معمم میشدند.
او گفت: فهمیدم با شخص من مشکل دارند. پرسیدم مشکل من چیست؟ آیا ظاهرم مشکل دارد؟ آیا اخلاق و رفتارم مشکل دارد؟ آیا در تفکرات و اعتقاداتم مشکلی هست؟ اگر مشکلی هست بگویید تا من اصلاح کنم خودم را و برای برنامه سال بعد تعمیم آماده شوم اما هیچ پاسخی نمیدادند و هر دفعه به یک بهانه من را رد میکردند.
آقای مومنی به تلاشهای خود برای قبولشدن در امتحانات حوزه و ممانعت از ملبسشدناش اشاره کرد و آن را ناشی از لجبازی مدیر حوزه علمیه شوش دانیال با خود خواند.
این روحانی در فراز دیگری از سخنانش، فعالیتهای اقتصادیاش را شرح داد که باعث اخراج موقتش از حوزه علمیه میشود: روزها درس میخواندم و بعدازظهرها مسافرکشی میکردم که باعثِ چند ماه تعلیق و اخراج از حوزه شد. به رئیس حوزه گفتم اینجا که نانی به من نمیرسد، اجازه بده بعد از درس برای تامین معاش خانوادهام کار کنم. اما ایشان میگفت یا درس یا کار. مجبور شدم مخفیانه کار کنم و حتی کار نظافتی هم قبول میکردم.
مومنی چند بار تلاش میکند که مخفیانه به کاری مشغول شود اما هر بار چند ماهی تعلیق میشود و به دلیل علاقهاش به درس، کارش را رها میکند.
این طلبه مجبور میشود یک سال از حوزه مرخصی بگیرد تا کار کند: با گرفتن یک وام 7 میلیون تومانی، یک مغازه سوپر مارکت راه انداختم و با ابتکار و پشتکار توانستم این کار را گسترش دهم و موفق شوم. من معجزه کردم چون هیچکس نمی توانست با 7 میلیون تومان کاری که من کردم را انجام دهد. به هر حال کارم گرفت و یک شعبه دیگر هم اضافه کردم. ابتکار به خرج دادم و میوه هم عرضه میکردم. یک شخص غریبه این فعالیتها را دید و بسیار مرا تحسین کرد. حتی موتور خود را در اختیارم گذاشت تا راحتتر کارم را پیش ببرم اما رئیس حوزه به بهانه اینکه کارهای من شان روحانیت را زیرسئوال میبرد و با عرف نمی خواند، من را مجبور کرد که بین درس و کار، یکی را انتخاب کنم. هر چه گفتم در قم همه طلبه ها موتور سوار می شوند و اتفاقا عرف هم بسیار واکنش خوبی نسبت به کار کردن یک روحانی داشته است، گفتند کارهایت شان روحانیت را از بین می برد، یا کار یا درس؛ من هم درس را انتخاب و کارم را جمع کردم.
او چندی به تحصیل مجدد در حوزه میپردازد اما به دلیل مشکلات مالی، مجددا به سمت بازار کار میرود. اینبار نمایندگی یک تولیدکننده ذغال در سطح شهرستان را میگیرد و پس از اینکه متوجه میشود این کار سودمند است، از دوستان و آشنایان پول میگیرد تا کارش را گسترش دهد. آقای مومنی مدعی می شود نفر اصلی کلاهبردار بوده و او را فریب داده است. ورشکستگی، عدم توانایی در پرداخت بدهی به مردم و شکایت از او، سرنوشت شراکت در ذغالفروشی این طلبه است.
توضیح می دهد که تولید و فروش ذغال سود بسیار خوبی دارد به ویژه اگر به کشورهای منطقه هم صادر شود: اغلب تجار ما در فروش کالاهای خود به صادرکنندگان به این نکته توجه نمی کنند که سود اصلی را صادرکننده می برد. درست است که کالایشان را با سود به صادرکننده فروخته اند اما اگر خودشان کالا را صادر کنند، سودشان بسیار بیشتر میشود.
مومنی با بیان اینکه مجوز تولید ذغال گرفته، از ما دعوت می کند با او شراکت کرده و مشکلات مالی انصاف نیوز را از این طریق حل کنیم: در سایت دیدم که مستقل هستید و مشکل مالی دارید. از این راه می توانید مشکل خودتان را حل کنید چون تولید هر کیلو ذغال 5 تا 6 هزار تومان هزینه دارد، من میگویم حتی اگر 10 هزار تومان هزینه شود، در عراق هر کیلو ذغال را 40 هزار تومان میخرند. پس در هر کیلو حداقل 30 هزار تومان سود میکنیم. حتی اگر فرض کنیم هر کیلو فقط 20 هزار تومان سود بدهد، در هر تن 20 میلیون و در هر کانتینر حداقل 480 میلیون تومان سود میکنیم. ضمن اینکه بررسی کردهام و میدانم این ذغال را در عمان میشود تا هر کیلو 90 هزار تومان فروخت. یعنی اگر بتوانیم در کنار هم هفتهای یک کانتینر ذغال صادر کنیم، سود بسیار خوبی کسب میکنیم.
به بحث اصلی که باز میگردیم، مومنی تکبر، سلطهجویی، غرور و حسد را خلقیاتی خواند که اجازه پیشرفت را از او گرفته است: شاید محبوببودن من میان طلبهها و اساتید، باعث شد که احساس خطر کنند و نگذارند من پیشرفت کنم.
این طلبه گفت: با معممشدن راه های ارتزاق برای طلبه ها بیشتر میشود اما هم اجازه کار و هم اجازه تعمیم و تلبیس را با کشمکش گرفتم.
او با بیان اینکه بر اثر فشارهای حوزه شوش در سراسر خوزستان دچار مشکل شده گفت: به من تهمت مخالفت با دین و انقلاب میزنند اما من عاشق نظام و امام خمینی و امام خامنهای و طرفدار آیت اله رئیسی هستم و فقط معتقدم برخی از مسئولان و روحانیون در خط امام و رهبری نیستند و منویات ایشان را فقط در ظاهر میپذیرند.
می گوید: سیدصادق شیرازی، روحانی رفسنجانی، خاتمی و روحانی، مخالف منویات امام خامنه ای هستند و هر کدام به دلیل قدرت طلبی یا ناآگاهی، به تمدن اسلامی مد نظر مقام معظم رهبری ضربه می زنند. من هم یکی از مخالفان جدی این افراد در شوش دانیال هستم و فکر می کنم به دلیل آن که علیه این افراد حرف زده ام، برایم مشکل ایجاد شده است.
محمد مومنی از صدور حکم حبس و خلع لباس در دادگاه ویژه روحانیت برای خود خبر میدهد و میگوید: به دادگاه مراجعه کردم اما مشخص نیست چه کسی شکایت کرده است و چه اتهامی دارم. من حتی نمیدانم چه مشکلی داشتهام و چرا چنین حکمی برایم صادر شده است.
او گفت: فکر میکنم دادگاه ویژه روحانیت در تحقیق، از مسئولان حوزه شوش یا ائمه جمعه سطح استان در باره من پرسوجو کرده است اما این افراد با من دشمنی دارند و اجازه نمیدهند حقیقت معلوم شود. کسانی هستند که می توانند شهادت دهند چون با من رفاقت کرده اند، نتوانسته اند جذب ادارات شوند و پیشرفت کنند و این نشان می دهد که برخی از روی غرض و به دلایل شخصی با من دشمنی می کنند. اگر دادگاه میخواهد واقعا از جریانات استان مطلع شود، باید از افراد مستقل تحقیق کند.
این طلبه ادامه داد: چرا من که عاشق اسلام و انقلاب هستم باید خلع لباس شوم؟ حداقل بگویند اشکال و اشتباه من چیست که خودم را اصلاح کنم چون اعتقاد دارم آدم باید سیئات اخلاقی را از خود دور کند. اگر ثابت شود گناهکارم، توبه میکنم.
از او می پرسم آیا خودش باور می کند که کسی به دلیل توهین به مرحوم هاشمی، یا آقایان روحانی و خاتمی در دادگاه ویژه روحانیت محاکمه شود؟ پاسخ می دهد: من نمی دانم به چه جرمی متهم و محکوم شدهام اما وقتی تحلیل می کنم، به این نتیجه می رسم مخالفتم با این افراد باعث این جریانات شده است!
وی در پایان با خطابقراردادن رئیس قوه قضائیه، مراجع و روحانیون خواستار رسیدگی عادلانه به وضعیت خود شد: عدهای با باندبازی و پروندهسازی در خوزستان مانع پیشرفت طلبههای شایسته میشوند و من هم یکی از قربانیان این جریان هستم. آیا کسی نیست که صدای مرا بشنود و نگذارد این ظلم اتفاق بیفتد؟
انتهای پیام
∎
نظر شما