حکم اعدام دو مرد فریبکار که متهم هستند در پوشش مسافربر به زنان تعرض کرده‌اند، در دیوان عالی کشور تأیید شد.
به گزارش «جوان»، اواخر سال ۹۹ زنی جوان به اداره پلیس ورامین رفت و از راننده یک خودروی پراید نقره‌ای و سرنشین آن شکایت کرد. او در طرح شکایت خود گفت: «روز گذشته نزدیک پل بخشداری منتظر تاکسی بودم تا به خانه‌ام برگردم، اما هر چه منتظر شدم از تاکسی خبری نشد. به همین خاطر وقتی خودروی پراید نقره‌ای رنگ توقف کرد، سوار شدم. راننده بعد از طی مسافتی به رویم چاقو کشید. شوکه شدم و فکر کردم قصد سرقت دارند، به همین خاطر کیف پول و لوازمی را که همراه داشتم، در اختیارشان گذاشتم، اما آن‌ها به بیراهه رفتند سپس راننده نزدیک یک بیابان توقف کرد. آنجا بود که متوجه نیت شیطانی آن‌ها شدم، اما هر چه التماس کردم و گفتم همسر و دو فرزند دارم، آن‌ها توجهی نکردند و مرا شکنجه دادند.»
با طرح این شکایت، زن جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و با تأیید ادعای او شکایت‌های مشابهی رسید که نشان می‌داد چند زن و دختر جوان نیز به همین شیوه طعمه دو مرد جوان قرار گرفته‌اند. همچنین روند تحقیقات نشان داد متهمان با خودرو‌های سرقتی مرتکب جرم شده‌اند.
با ثبت این اطلاعات، در حالی که تعداد شاکیان به پنج نفر رسیده‌بود، پلیس توانست بهمن ماه سال گذشته یکی از خودرو‌های سرقتی را که پلاک آن از سوی یکی از شاکیان اعلام شده‌بود، شناسایی و راننده و همدستش را دستگیر کنند.
به این ترتیب، دو متهم به نام‌های مزدک ۳۵ ساله و بهزاد ۲۸ ساله به پلیس آگاهی منتقل شدند، اما جرمشان را انکار کردند، اما در مواجهه حضوری با شاکیان سرانجام لب به اعتراف گشودند.
با اقرار متهمان، پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و بعد از تعیین شعبه روی میز هیئت قضایی شعبه یازدهم دادگاه قرار گرفت.
جلسه که به صورت غیرعلنی و پشت در‌های بسته برگزار شده‌بود، ابتدا ریاست دادگاه رسمیت جلسه را اعلام کرد. در ادامه شاکیان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند و بعد از طرح شکایتشان برای دو شاکی درخواست اشد مجازات کردند. یکی از آن‌ها بیتا ۳۶ ساله بود و روز حادثه مقابل چشمان پسر چهار ساله‌اش در دام شیطانی متهمان گرفتار شده‌بود. زن جوان در طرح شکایتش گفت: «آن روز همراه پسر چهار ساله‌ام منتظر ماشین بودم که پراید مشکی رنگی توقف کرد و ما سوار شدیم. بعد از طی مسافتی سرنشین خودرو تلفن همراهش را برداشت و شروع به صحبت کرد. او می‌گفت قاچاقچی اعضای بدن است و الان هم اعضای بدن جدیدی را برای قاچاقچی‌ها آورده‌است. از شنیدن حرف‌هایش ترسیدم و از راننده خواستم پیاده شوم، اما یکباره هر دوی آن‌ها به رویم چاقو کشیدند و مرا کتک زدند. راننده بعد از توقف در محل خلوتی پسرم را داخل ماشین نگه داشت، سپس سرنشین دیگر مرا از ماشین پیاده کرد و کشان‌کشان به بیابان‌های اطراف پاکدشت برد، سپس بی‌رحمانه مرا آزار داد. بعد از او راننده سراغم آمد و او هم مرا آزار داد.»
شاکی در حالی که صدایش می‌لرزید، گفت: «متهمان وقتی متوجه شدند پول و طلا همراه دارم به زور گرفته و بعد گفتند از من فیلم سیاه گرفته‌اند که اگر شکایت کنم، آن را پخش می‌کنند. حتی تهدید کردند اگر به کسی حرفی بزنم، اعضای خانواده‌ام را می‌کشند. هنوز روح و روانم به هم ریخته‌است و متهمان روزگارم را سیاه کرده‌اند. برایشان درخواست اشد مجازات دارم.»
متهم دیگر دختری ۲۸ ساله به نام شیوا بود. او مردادماه سال گذشته در تله شیطانی متهمان گرفتار شده‌بود. دختر جوان وقتی به جایگاه رفت در طرح شکایتش گفت: «روز حادثه در شریف‌آباد منتظر تاکسی بودم تا اینکه سوار خودروی پراید نقره‌ای شدم که راننده و سرنشین آن دو متهم حاضر در دادگاه هستند. آن‌ها در مسیر یکباره به رویم چاقو کشیدند و تهدید کردند ساکت باشم و مقاومت نکنم. از ترس حرفی نزدم تا راننده به طرف تپه‌های اطراف شهر ایوانکی رفت، سپس با همدستش مرا آزار دادند. دو متهم کنار موتور آب ایستادند تا دست و صورت‌شان را بشویند که همان موقع توانستم پلاک ماشین آن‌ها را بردارم و بعد از شکایت در اختیار مأموران قرار دادم. برای آن‌ها درخواست اشد مجازات دارم.»
در ادامه با طرح شکایت دیگر شاکیان دو متهم به دستور ریاست دادگاه در جایگاه قرار گرفتند و با قبول جرمشان از خودشان دفاع کردند و گفتند پشیمان هستند و درخواست گذشت کردند.»
در پایان هیئت قضایی بعد از شور با توجه به مدارک موجود در پرونده، دو متهم را به اعدام محکوم کرد. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و از سوی قضات شعبه ۲۶ دیوان مهر تأیید خورد. به این ترتیب دو مرد جوان در صورتی که نتوانند رضایت شاکیان را جلب کنند، در آستانه مرگ قرار خواهند گرفت.