شناسهٔ خبر: 57496907 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: مثلث | لینک خبر

نقش کانال‌ها و میکرورسانه‌های اصلاح‌طلب در بازتولید گفتمان آشوب/

رویکرد شبه‌رسانه‌های مزبور، تداعی‌کننده دروغ‌هایی است که صاحبان این رسانه‌ها در سال 88 به جامعه و جهان القا کردند و ۸ ماه کشور را درگیر یک بحران اجتماعی، امنیتی و تحریم‌های بین‌المللی کردند؛ دروغی‌هایی از جنس «تقلب»، «خس و خاشاک» و...

صاحب‌خبر -
آنچه دیگران می خوانند:
  • تعیین تکلیف نهایی دولت برای حقوق کارگران | مبلغ شوکه کننده حقوق کارگران تصویب شد
  • زمان واریز یارانه نقدی یلدایی مشخص شد | یارانه نقدی جدید برای این افراد واریز می شود
  • واریز سود سهام عدالت جدید در این تاریخ | پر پول شدن جیب سهام عدالتی ها تا پایان آذر
  • واریز یارانه نقدی 1 میلیون تومانی یلدایی | سورپرایز رئیسی در شب یلدا برای این دهک ها
برترین‌ها
  • جزئیات نهایی از رتبه بندی معلمان | واریزی جدید به حساب این معلمان از امروز جزئیات نهایی از رتبه بندی معلمان | واریزی جدید به حساب این معلمان از امروز
  • افزایش حقوق بازنشستگان سال آینده تصویب شد | مبلغ نهایی حقوق بازنشستگان چقدر شد؟ افزایش حقوق بازنشستگان سال آینده تصویب شد | مبلغ نهایی حقوق بازنشستگان چقدر شد؟
  • سفر لاکچری بهاره رهنما با همسر سومش در اروپا | همسر کم سن و سال بهاره رهنما کیست؟ سفر لاکچری بهاره رهنما با همسر سومش در اروپا | همسر کم سن و سال بهاره رهنما کیست؟
  • جزئیات نهایی از پرداخت سود سهام عدالت | چرا پرداخت سود سهام عدالت به تعویق افتاد؟ جزئیات نهایی از پرداخت سود سهام عدالت | چرا پرداخت سود سهام عدالت به تعویق افتاد؟
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

سکوت برخی مدعیان اصلاح‌طلبی و بعضا توجیه شرارت اوباش اجاره‌ای و عناصر وابسته به سرویس‌های جاسوسی بیگانه، این طیف را در مظان اتهام جدی قرار داده است.

به گزارش روزنامه کیهان، این دسته که در میان آنها، برخی سران و فعالان حزبی و رسانه‌ای دیده می‌شوند، در قبال بسیاری از شرارت‌ها و جنایات انجام گرفته توسط عناصر تروریست و اشرار، سکوت کردند یا حتی دست به توجیه و تبرئه زدند. به عنوان مثال، حتی یک ابراز تاسف خشک و خالی (چه رسد به متاثر شدن و اعتراض) نسبت به جنایت و شکنجه‌هایی که اشرار اغتشاشگر علیه شهیدان «سید روح الله عجمیان»، «آرمان علی وردی» و دیگر شهدای مظلوم اغتشاشات اخیر مرتکب شدند، انجام ندادند.

همچنین هنگامی که گروهک‌های تروریست تجزیه‌طلب نقاب از چهره برداشتند و ضمن ارتکاب جنایت، مدعی تجزیه‌طلبی در مناطق مختلف شدند، طیف مورد اشاره سعی کردند همچنان عنوان دروغین اعتراض مدنی بر اتفاقات مذکور در کردستان یا سیستان و بلوچستان بپوشانند.

افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی همچنین در قبال ارعاب مردم و کسبه بازار و رانندگان و دانشگاهیان و... از سوی اشرار تروریست، سکوت کرده و یا اشرار را معترض مدنی وانمود کردند!

اخیرا نیز هنگامی که رئیس‌جمهور ضمن سفر به سنندج و افتتاح پروژه آبرسانی به این شهر، از بازار و کسبه دیدن کرد، رسانه‌های وابسته به اشرار خارجی، آجیل فروشی را که به آقای رئیسی شکلات تعارف کرده بود، مورد تهدید قرار دادند. آنها تهدید کردند که او و خانواده‌اش را می‌کشند و مغازه اش را به آتش می‌کشند. آنها در ادامه این پروژه ارعاب و تهدید، ویدئویی حاوی عذرخواهی فروشنده مذکور را ساخته و منتشر کردند.

اما واکنش افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی به این اقدام تروریستی چه بود؟ عده‌ای سکوت کردند و برخی مانند «پژمان- م» همکار نشریات زنجیره‌ای، ضمن وارونه‌نمایی نوشتند: «نشریات اصولگرا تمامِ قدرت‌شان را بسیج کردند تا با عکس‌های مشابه، تصویری متفاوت از سنندج نشان دهند. غافل از این‌که درست در لحظاتی که این صفحات را می‌‌بستند، مردِ قصه ما، داشت ویدئویی ضبط می‌کرد که به‌خاطر این دیدار، از همشهریانش عذرخواهی کند».

عباس عبدی هم نوشت «تیتر کردن تعارف آجیل فروش سنندجی به رئیسی از سوی رسانه‌های رسمی واجب کرد که تکرار کنم؛ حکومت متوجه ماجرا نیست و با کارهای تاکتیکی قصد بهبود اوضاع را دارد ولی نتیجه عکس می‌دهد. دیدار با تیم ملی هم همین گونه بود».

تلاش برای عادی و بومی نشان دادن ارعاب یک کاسب و عذرخواهی از سر اجبار وی در حالی است که لااقل در فضای مجازی، اسناد تهدید وی موجود است.

اهمیت ماجرای ارعاب و اعتراف‌گیری آمیخته با تهدید، در این است که مزدوران موساد، چند ماه قبل هم اقدام به صحنه ‌سازی اعتراف کرده بودند. شبکه ایران اینترنشنال وابسته به موساد، خرداد ماه گذشته ویدئوی تهیه شده توسط مزدوران موساد را منتشر کردند که طی آن، فردی تحت عنوان مقام ارشد سپاه، ادعاهایی را علیه کشورمان مطرح می‌کرد. اما واقعیت این بود که فرد مذکور، یکی از نیروهای جهادی وابسته به سپاه بود و توسط اراذل و اوباش اجاره‌ای موساد، ربوده شده و با تهدید و شکنجه، مجبور به اعترافات ساختگی شده بود.

تیم ربایش متشکل از اراذل و اوباش پس از آنکه فیلم کذایی را ساختند، قصد فرار از مرزها را داشتند که با رصد اطلاعاتی- عملیاتی مشترک سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات بازداشت شدند. آنها تحت مدیریت افسر اطلاعاتی موساد، اقدام به آدم تهیه ویدئوی اعترافات ساختگی مذکور کرده بودند. اعضای این باند، با هدایت افسران اطلاعاتی رژیم‌صهیونیستی با تهیه سلاح جنگی اقدام به آدم‌ربایی کرده و دستمزد خود را به‌صورت ارز دیجیتال دریافت کرده بودند. براساس رای نهایی صادره از سوی دیوان عالی کشور، متهمان ردیف اول تا چهارم پرونده، به جرم همکاری اطلاعاتی با رژیم‌صهیونیستی و آدم‌ربایی به اعدام محکوم شدند.

به نظر می‌رسد همین سرنخ و سر نخ‌های مشابه می‌تواند به شناسایی شبکه‌های مشابه همکار موساد و سیا در زمینه رعب افکنی، و اعتراف‌گیری زورکی و این که چه کسانی در حوزه رسانه، از محصولات تولید شده برای فریب مردم استفاده می‌کنند، کمک کند.

یادآور می‌شود معاون فراری وزیر ارشاد دولت خاتمی به همراه برخی روزنامه نگاران دیگر، هم‌اکنون شبکه اینتر نشنال را مدیریت می‌کنند که بنابر اعلام خبرنگاران صهیونیست، بازوی جنگ اطلاعاتی موساد است.

نقش کانال‌ها و میکرورسانه‌های اصلاح‌طلب در بازتولید گفتمان آشوب

بر پایه گزارش روزنامه وطن امروز، بخشی از بدنه جریان موسوم به اصلاح‌طلبی هر چند خود را جریانی داخلی و دلسوز انقلاب معرفی می‌کند اما در اکثر مقاطع ازجمله بزنگاه‌های سرنوشت‌ساز ظرفیت‌های سیاسی - رسانه‌ای خود را خلاف جریان انقلاب اسلامی به کار می‌گیرد و همسو با گروه‌های معاند با انقلاب عمل می‌کند. طیف رادیکال اصلاح‌طلب که در ادوار قبل، عمدتاً در حزب منحله «مشارکت» تجمیع و تعریف می‌شد، یکی از اصلی‌ترین گروه‌ها و جریان‌هایی است که با استفاده از امکانات رسمی کشور در مقاطع مختلف هزینه‌های جبران‌ناپذیری به انقلاب تحمیل کرده است؛ از اغتشاشات موسوم به 18 تیر 78 تا فتنه تقلب در سال 88 و...

* امتداد آشوب

تحلیل جریان‌شناختی و هدف‌شناختی طیف چپ اصلاحات نیازمند تألیفی مستقل است و در اینجا صرفاً مواردی که به موضوع این نوشتار - یعنی  بازخوانی عملیات رسانه‌ای این جریان - مرتبطند مورد بازبینی قرار می‌گیرند. یکی از اقدامات رسانه‌ای مخرب در همان ساعات اولیه انتشار خبر فوت مهسا امینی، مصاحبه با پدر این خانم توسط وب سایت «امتداد» وابسته به حزب اتحاد ملت (مشارکت سابق) بود که در آن مطالبی عنوان شد که بعداً کذب آنها معلوم شد اما این روشن شدن‌ها تقریباً فایده‌ای نداشت، چرا که به لطف انعکاس چنین تصاویری از ماجرا، روایت رسانه‌های فارسی‌زبان ضد انقلاب خارج‌نشین تا آن موقع جاافتاده و باورپذیر شده بود.

در متنی که وب سایت «امتداد» به نقل از پدر خانم امینی منتشر کرد، آمده است: «امجد امینی، پدر مهسا امینی در گفت‌وگویی با امتداد، ضمن اشاره به این ابهامات، اظهار داشت: در حالی که از سوی برخی مقامات، مسائلی درباره ابتلای دخترم به بیماری‌های زمینه‌ای مطرح شده، شخصا باز هم این اظهارات را بشدت تکذیب می‌کنم. دختر من، هیچ بیماری و مشکل جسمی، مگر در حد یک سرماخوردگی ساده در عمر خود نداشت. دخترم ۲۲ سال سن داشته و حتی ورزشکار هم بوده و اینها همه حرف‌های الکی می‌زنند. به خدا دخترم هیچ مشکل جسمی نداشت در این 22 سال. مگر سرماخوردگی ساده، آن هم خیلی کم، شاید باعث رفتنش به درمانگاه شده باشد. همه این حرف‌ها دروغ است. به خدا دخترم در زندگی خود هیچ مشکلی نداشت. در ماجرای تدفین هم می‌خواستند شبانه او را دفن کنند و من اجازه ندادم. می‌خواستند دخترم را همین‌طور شبانه دفن کنند و هیچ‌کس هم مطلع نشود. من اجازه نداده و گفتم به هر حال، من هم خانواده، فامیل و کس و کار دارم و به هزار بدبختی قانع‌شان کردیم که تدفین در همان ساعت صبح برگزار شود».

این مصاحبه که مملو از انگاره‌های مشکوک، اثبات نشده و کذب بود، بلافاصله تبدیل به یکی از محمل‌های اصلی خبری جریان ضدانقلاب شد به طوری که تصویرپردازی خود را براساس آن تداوم بخشیدند. بدیهی است این اقدام «امتداد» را نباید تنها عملیات روانی طیف چپ اصلاحات پیرامون این رخداد دانست، بلکه مصادیق متعددی وجود دارد که به برخی از آنها پرداخته می‌شود. 

* تحریف‌های خس و خاشاکی!

سخنرانی رئیس‌جمهور در دانشگاه الزهرا نیز رخداد دیگری بود که در انتشار آن، هماهنگی و همسویی - خواسته یا ناخواسته - کانال‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب با رسانه‌های دشمن را می‌شد تشخیص داد. حجت‌الاسلام رئیسی در این سخنرانی، خطاب به دشمنان ملت ایران، شعری از حافظ (ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست) را خواند؛ در صورتی که کانال‌هایی همچون «اصلاحات نیوز» و «ایران تایمز» در کنار اینترنشنال سعودی، «معترضان» را مخاطب شعر رئیس‌جمهور عنوان کردند و تیتر زدند: «ابراهیم رئیسی خطاب به معترضان: ‌ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توستر/ عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری»!

رویکرد شبه‌رسانه‌های مزبور، تداعی‌کننده دروغ‌هایی است که صاحبان این رسانه‌ها در سال 88 به جامعه و جهان القا کردند و ۸ ماه کشور را درگیر یک بحران اجتماعی، امنیتی و تحریم‌های بین‌المللی کردند؛ دروغی‌هایی از جنس «تقلب»، «خس و خاشاک» و...

دیگر وب سایت اصلاح‌طلب به نام «دیده‌بان ایران» که گرایش خود را «پیروی از مشی اعتدال» عنوان می‌کند نیز، در گفت‌‌وگو با احمد مازنی (نماینده اصلاح‌طلبی که تلاشش برای سلفی گرفتن با موگرینی دستمایه طنز افکارعمومی و رسانه‌ها شد) با استفاده از عناوینی تند، این مصاحبه را منتشر کرد و با برجسته‌سازی اظهارات رادیکال و مخرب مازنی تیتر زد: «بخشی از حاکمیت عامدانه مردم را عصبانی می‌کند/ مقصران حوادث اخیر وجدان داشتند استعفا می‌دادند/ دولت فضای کشور را گشت ارشادی کرده است»!

«دیده‌بان ایران» همچنین با بازنشر توئیت مغلطه‌آلود یکی از اعضای «کانون وکلا» همین رویکرد تحریک‌آمیز را در پیش گرفت و تیتر زد: «مردم برای تجمع نیازمند اخذ مجوز نیستند/ نیروهای انتظامی حق برخورد با تجمع‌کنندگان را ندارند». 

اسرائیل تایمز؟!

در میان این شبه‌رسانه‌های زنجیره‌ای اصلاح‌طلب، کانال دیگری که نمی‌توان از اقداماتش چشم پوشید، کانال تلگرامی «ایران تایمز» است. آنچه از رصد و تحلیل عملکرد و اهداف این کانال می‌توان تشخیص داد، چند رویکرد کلی مخرب است که آن را به لحاظ خروجی، همسو با رسانه‌های دشمن نشان می‌دهد. انتشار اخبار ضدایرانی نشریات خارجی از اصلی‌ترین محورهای تولیدی این کانال است. به عنوان نمونه یکی از گزارش‌های آغشته به القائات کذب یک روزنامه هندی انگلیسی‌زبان را منعکس کرده و در عنوان آن نوشت: «مهسا امینی و نیکا شاکرمی به تیتر اول مطبوعات هندی تبدیل شدند»! ایران‌تایمز سپس این خبرسازی را اینگونه ادامه می‌دهد:

«مطبوعات هندی نیز در ادامه پوشش اعتراضات ایران بر سر حجاب که با درگذشت مهسا امینی آغاز شد به پوشش اخبار و تحولات مربوط به این رویداد پرداختند. روزنامه پرتیراژ هندی ایندیا پست که به زبان انگلیسی منتشر می‌شود تیتری با عنوان جسد نیکای ۱۷ساله با بینی بریده و ۲۹ زخم بر روی سر پیدا شد» را منتشر کرد. این روزنامه هندی با اشاره به گسترش اعتراضات ضدحجاب به ۱۶۴ شهر نوشت تأثیر آنها در ۳۱ استان دیده می‌شود. تاکنون ۹۲ نفر پس از فوت مهسا جان خود را از دست داده‌اند. مشکل حکومت این است که هر چه بیشتر تلاش می‌کند اعتراضات را سرکوب کند، بیشتر گسترش می‌یابد. این روزنامه هندی روایت حکومتی از نحوه درگذشت نیکا شاکرمی را غیرقابل قبول نامیده است که کوشش می‌کند از تبدیل شدن آن به چهره شاخص اعتراضات جلوگیری کند».

نکته نخست در این باره اینکه این کانال تلگرامی، گزارش یک روزنامه را به مطبوعات هندی تعمیم داده و ثانیاً، با وجود کذب بودن روایت‌های رسانه‌ها و سازمان‌های ضدایرانی، باز محتوای دروغ‌آلود این گزارش را منعکس کرده است و ثالثاً، ادبیات این کانال است که شبیه به رسانه‌های منافقین است. به عنوان نمونه می‌توان به استفاده از ادبیات زرد، موهن و رادیکال این کانال اشاره کرد که مصادیق متعددی دارد و در اینجا مجال پرداختن به آنها نیست و فقط به یک مورد اشاره می‌شود. یک نمونه، انتشار تصویر یک ندامتگاه است که روی دیوار آن این جمله امام خمینی(ره) درج شده است: «زندان‌ها باید به دانشگاه تبدیل شوند و در زیر آن عکس به کنایه و استهزا نوشته شد: «از معدود وعده‌هایی که به آن عمل کردند»!

آیا این نارسانه‌ها که براحتی به تشویش اذهان می‌پردازند مجوز فعالیت دارند؟ آیا نظارتی بر این سایت‌ها و کانال‌ها وجود دارد؟ به نظر می‌رسد ضروری است قوه‌قضائیه در زمینه نشر اکاذیب در فضای مجازی، رصد و نظارت خود را افزایش داده و مانع هرج و مرج در این فضا شود.

بی اعتباری دسته جمعی اصلاح طلبان

بر پایه گزارش روزنامه صبح نو، حوادث اخیر در کشور فرصتی را فراهم آورده تا کارنامه تاریخی جریان‌های سیاسی در داخل کشور، مورد بازبینی و آسیب‌شناسی مجدد قرار بگیرد. یکی از این جریان‌ها که از قضا در ایجاد وضع موجود شراکتی اثرگذار دارد، اصلاح‌طلبی است. اصلاح‌طلبان(یا چپ‌های سابق) به جای اینکه درباره عملکرد ٢۴ ساله خود در دولت‌های مرحوم هاشمی، خاتمی و روحانی توضیح بدهند و دست به شفاف‌سازی در این باره بزنند، این روزها طلبکارانه رفتار کرده و جوری اظهارنظر می‌کنند که گویی پیش از این، هیچ جایگاه حقوقی در ساختار قدرت نداشته و تماما اپوزیسیون قدرت بوده‌اند. 

 محمدعلی ابطحی رئیس دفتر محمد خاتمی در دولت اصلاحات، اخیرا در مناظره با سعید احدیان، مشاور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس، از سه نامه خاتمی به مقامات عالی نظام پرده برداشت و به نوعی از جواب‌نگرفتن این سه نامه، ابراز گلایه کرد. او خطاب با احدیان گفت: «آقای خاتمی سه تا نامه خدمت رهبری نوشت و گفت که این پله‌های سوم را ول کنیم و از پله اول مسائل را مورد رسیدگی قرار دهیم. این نامه ها هنوز پاسخ نگرفته؛ آن وقت شما می‌گویید شما چرا نمی‌آیید». این بخش از اظهارات ابطحی، تنها بخشی از واقعیت است و او به همه ماجرا که دلیل اصلی جواب‌نگرفتن‌های خاتمی است، اشاره‌ای نکرد. او از اینکه نامه‌های خاتمی به رهبر انقلاب جوابی نگرفته، گلایه‌مند است اما در توضیح اینکه چرا چنین اتفاقی رخ داده، سخنی به میان نمی‌آورد. اگر چنین اتفاقی واقعی باشد، اما چرا نامه‌های خاتمی بدون جواب ماندند؟

برای پاسخ به پرسش نخست، ابتدا بایستی این امر بدیهی را یادآور شد که جریانات و نیروهای سیاسی در نظام سیاسی، با قبول چارچوب‌های حقوقی آن نظام، دست به کنش‌گری می‌زنند و نسبت به کسب قدرت و حضور در کرسی‌های حکومتی، اقدام می‌کنند. با این توضیح مشخص می‌شود که هیچ جریان و کنشگر سیاسی همزمان با ادعای پذیرش چهارچوب‌ها نمی‌تواند ضد چارچوب‌ها عمل کند و در عین حال از اینکه چرا صدایش توسط ساختار حکمرانی شنیده نمی‌شود، داد اعتراض سر دهد.با توجه به این قاعده فراگیر و البته در نوع خود بدیهی،‌ مشخص می‌شود که چرا نامه‌های خاتمی به وضعیتی که ابطحی مدعی آن است، دچار شده است.

محمد خاتمی تاکنون کمتر پیش‌آمده که در بزنگاه‌های سیاسی،کنش معطوف به منافع ملی اتخاذ کند و در عوض با انفعال و همراهی با نیروهای ساختارشکن، زمینه را برای تعمیق و بسط بحران، فراهم آورده است.اوج رویکرد ضدامنیتی خاتمی، خود را در فتنه سال هشتادوهشت نشان داد که شرح آن، تکرار مکررات خواهد بود.

خاتمی و نیروهای وفادار به او در مرزبندی با ساختارشکنان، همواره دچار نوعی بی‌معرفتی و در نتیجه تعلل سیستماتیک بوده‌اند.ایشان به واسطه اتصال تاریخی‌ با رای اقشار خاکستری، نتوانسته‌اند آن‌طور که باید، میان خود و رادیکالیسم، دیوار انفصال بنا نهند.خاتمی تا الان نشان داده که «حفظ صندوق رای»برای او در مقایسه با ایستادن پای ارزش‌های نظام، رجحان قطعی داشته و اگر هم در جایی و زمانی،از هنجارها دفاع و نسبت به براندازان،غیریت پیشه کرده،‌ بیشتر با هدف ارسال پالس همراهانه به قدرت جهت کسب«امکان بازی مجدد»بوده است.

به بیان دیگر، دفاع خاتمی از نظام، عمدتا وجه منفعت سیاسی دارد. اما برسیم به پرسش دوم. آیا جواب‌نگرفتن‌های خاتمی، به معنای بی‌اعتباری مجموعه اصلاح‌طلبان در منظر و ماوای حاکمیت است و صدای این مجموعه،آیا اساسا پژواکی در ساختار قدرت ندارد؟یقینا اینطور نیست. اصلاح‌طلبان چنانچه به طور کامل از ساختار رانده و رد آن‌ها زدوده شده بود، در انتخابات‌های مختلف امکان کنشگری پیدا نمی‌کردند و نمی‌توانستند از نامزد مورد نظر خود، حمایت به عمل آورند.

خبر دیدار اخیر هیئت‌رئیسه«جبهه اصلاحات» شامل محمود صادقی، حسین مرعشی، ابراهیم اصغرزاده، الیاس حضرتی، بهزاد نبوی، علی شکوری‌راد و فاطمه راکعی با رئیس قوه قضائیه و دبیر شورایعالی امنیت ملی به عنوان دو مقام ارشد حاکمیتی و طرح مطالباتی نظیر رواداری در قبال بازداشت‌شدگان حوادث اخیر، خود گویای آن است که کانال تعامل نظام با گروه‌های به اصطلاح «حلقه واسط» فراخ است و ادعای انسداد سیاسی، ادعایی نارواست.

بنابر آنچه ذکر شد، سیاسیون(در همه جای دنیا) تنها در صورتی می‌توانند در درون حاکمیت بازی کنند و برای خود امکان کنشگری تدارک ببینند که نسبت به چارچوب‌ها متعهد و در قبال اصول و ابزارهای سیاست، مقید باشند. نمی‌توان در ضمن ادعای اصلاح‌طلبی، در مقابل انحلال طلبان منفعل شد.

در این میان اصلاح طلبان خود بانیان وضع موجود هستند و به واسطه عملکرد ۸ ساله دولت روحانی باید پاسخگو باشند نه اینکه ژست طلبکارانه بگیرند.

نظر شما