شناسهٔ خبر: 57362131 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

آیت‌الله هادوی تهرانی:

قرآن در تمامی مراحل نزول معصوم است

آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، گفت: در کتاب مبانی کلامی اجتهاد درباره عصمت نبی اعظم(ص) توضیح داده‌ام و گفته‌ام که قرآن در تمامی مراحل معصوم است و یکی از آن مراحل، مرحله تلقی و دریافت وحی محسوب می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایکنا، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد درس خارج حوزه علمیه، ششم آذر در ادامه سلسله‌ جلسات تفسیر سوره حجر گفت: سوره مبارکه حجر همانند همه سوره‌های قرآن کریم جز سوره مبارکه توبه با بسمله آغاز شده است و براساس باور ما، بسم‌الله هر سوره جزء آن و آیه‌ای مستقل است، ولی در شمارش آیات به همراه آیه اول عدد می‌خورد.

وی با بیان اینکه این سوره با حروف مقطعه آغاز شده است «الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ» و ما 11 قول در مورد آن در جلسات قبل آوردیم، اظهار کرد: از منظر علامه طباطبایی، حروف مقطعه، رمزی میان خداوند با پیامبر(ص) هستند، ولی بنده معتقدم که این حروف مقطعه دلالتی بر معنای خاص ندارند و رمزی هم میان خدا و پیامبر نیست؛ ابتدای کلمات خاصی هم نیست و فقط اشاره به این است که قرآن با این عظمت با همین حروف ساده درست شده است. تحقیقا بعد از همه حروف مقطعه هم اشاره به قرآن کریم شده است. در سوره حجر هم بعد از «الر» فرموده است: «تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ»؛ یعنی ما با همین حروف ساده چنین معجزه‌ای آفریده‌ایم؛ قرآن چیزی است که خوانده می‌شود و آشکار است و اگر کسی ذره‌ای با عربی آشنا باشد، آن را خواهد فهمید.

آیت‌الله هادوی تهرانی با بیان اینکه اینطور نیست که فراگیری قرآن نیازمند اطلاعات و دانش پیچیده باشد، بلکه خداوند طوری آن را نازل کرده است که مردم بفهمند، گفت: وقتی قرآن بر قلب مطهر پیامبر(ص) نازل شد با اینکه در همه جزیرة‌العرب 5 نفر فرد باسواد وجود نداشت، ولی آن‌ها مفهوم قرآن را می‌فهمیدند و به همین دلیل کفار و مشرکان خطاب به مردم می‌گفتند که قرآن شمار را سحر و جادو می‌کند و دستتان را در گوشتان بگذارید تا آن را نشنوید.

وی افزود: البته چون کمتر با عربی آشنا هستیم و اعراب هم از زبان صدر اسلام فاصله گرفته‌اند باید تلاش بیشتری کنند تا قرآن را یاد بگیرند و بفهمند، ولی نیازمند تخصص و دانش خاصی نیست و قرآن «يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ» است. سوره حجر با این تذکر آغاز شد که ما با همین حروف این آیات قرآن مبین را ایجاد کرده‌ایم. در آیه بعد فرمود: «رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ»؛ دوست داشتند کسانی که کفر ورزیدند مسلمان بودند؛ آیا این به معنای آن است که کفار دوست داشتند و دارند مسلمان باشند؟ آیه ناظر به عاقبت کفار در قیامت و روزی است که حقیقت بر آن‌ها آشکار شود.

آیت‌الله هادوی تهرانی  تصریح کرد: علامه طباطبایی آن را معطوف به روز قیامت کرده‌ است، ولی براساس برخی روایات ذیل این آیه، وقتی جان انسان به حلقوم می‌رسد آن وقت حقیقت را خواهد دید و کفار هم وقتی جانشان به حلقوم برسد آرزو می‌کنند که ای کاش مسلمان بودند. کمااینکه در مورد فرعون بیان شده وقتی دید در دریای نیل غرق می‌شود توبه کرد که پذیرفته نشد. این آیه نوعی انذار و هشدار به کفار و کنایه به آن‌هاست؛ یعنی کسانی که امروز قرآن را نپذیرند، بعد آرزوی تمسک به قرآن و اظهار اسلام ثمری برای آن‌ها نخواهد داشت. در ادامه هم خداوند به یک سنت الهی یعنی استمهال اشاره کرده و فرموده است: «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ؛ بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان كند. پس به زودى خواهند دانست».

اجل بدون تأخیر و تقدیم

وی اضافه کرد: در آیه «وَمَا أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٌ مَعْلُومٌ» فرموده است که ما قریه‌ای(هر منطقه مسکونی اعم از روستا و شهر و کشور) را هلاک نمی‌کنیم، مگر اینکه برای آنها کتاب مشخصی فرستاده باشیم و به آن‌ها هشدار و انذار و بشارت داده باشیم؛ در آیه «مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ» تأکید کرده است که اجل یک امت بر آن‌ها سبقت نخواهد گرفت و به تأخیر نمی‌افتد؛ یعنی خداوند مهلت لازم را به همه افراد و امت‌ها می‌دهد تا در راه خدا حرکت کنند، ولی اگر این کار را نکنند در زمان مقرر هلاک خواهند شد.

آیت‌الله هادوی تهرانی بیان کرد: خداوند به همه انسان‌ها فرصت‌هایی داده است که انسان‌ها ببینند چگونه استفاده خواهند کرد و تصمیم با خودشان است و نوع تصمیم‌شان می‌تواند آن‌ها را به بهشت یا جهنم ببرد؛ این طور نیست که کسی خوب عمل کند و نتیجه بد به دنبال داشته باشد و برعکس طوری نیست که کسی کارهای بد کند و نتایج خوب را ببیند. این مهلت برای برخی رهزن است و تصور می‌کنند هر قدر گناه و بدی کنند خداوند کاری به آن‌ها ندارد ولی باید بدانند بر گناهانشان خواهند افزود و عذابشان زیاد می‌شود.

تهمتی قدیمی به انبیاء و اولیاء

آیت‌الله هادوی تهرانی اظهار کرد: در آیه ششم این سوره «وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ» خداوند فرمود: ای کسی که بر تو ذکر نازل شده تو مجنون و دیوانه هستی. این جمله از گذشته دور تاریخ تا دوره پیامبر(ص) و حتی بعد از آن سابقه داشته و دارد، زیرا کسی که مرتبط با عالم وحی است یا عرفان و شهودی دارد در مظان چنین اتهامی است. هرچند مردم دوره پیامبر تصور امروزی که ما از جنون در روانشناسی داریم نداشتند، ولی وقتی پیامبران سخن از دیدن فرشته وحی و ارتباط با آن‌ها به میان می‌آوردند، آن‌ها را مجنون می‌دانستند و ظاهراً این تهمت توهم و جنون برای همه انبیاء وجود داشت.

وی افزود: در روانشناسی ثابت شده که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی یا مصرف‌کنندگان مواد مخدر دچار توهم می‌شوند و تشخیص مرز توهم و واقعیت سخت است، ولی وقتی کسی به مقام نبوت برسد، در تشخیص حق و توهم دچار اشکال و ایراد نمی‌شود و این مرز را به خوبی تشخیص می‌‌دهد.

قرآن در مراحل نزول معصوم است

استاد حوزه علمیه تصریح کرد: بنده در کتاب «مبانی کلامی اجتهاد» درباره عصمت نبی اعظم(ص) توضیح داده‌ام و در مورد قرآن گفته‌ام که قرآن در تمامی مراحل معصوم است و یکی از آن مراحل، مرحله تلقی و دریافت وحی محسوب می‌شود و در این مرحله هم قرآن معصوم است؛ یعنی پیامبر(ص) در آنچه از خدا دریافت کرده دچار خطا نمی‌شود و وحی و توهم و القای شیطان را به راحتی تشخیص می‌دهد. به همین دلیل ما مباحث نادرست افسانه غرانیق را رد می‌کنیم. برای ما که ناظر خارجی هستیم تشخیص چنین مرزهایی تقریبا غیرممکن است. به همین دلیل افرادی که باور به پیامبر(ص) نداشتند ایشان را به توهم و جنون متهم می‌کردند؛ در دوره متأخر کسانی چون ویلیام جیمز اتهامات و سخنانی را که قبلا کفار به پیامبر(ص) و پیامبران می‌گفتند، در قالب علمی به مردم ارائه می‌دهند و می‌گویند دریافت‌های پیامبران ساخته ذهن آن‌ها و خیال است و یا تجربه معنوی و درونی آن‌ها محسوب می‌شود.

وی افزود: وقتی خدا وحی را القا می‌کند، گیرنده‌هایی در درون پیامبر(ص) وجود دارد که آن را بدون خطا دریافت می‌کند؛ قرآن کریم برخی افراد را کر و کور و لال (صم بکم عمی) می‌داند نه اینکه این‌ها گوش و چشم و قلب و زبان ندارند، بلکه مهر جهل بر آن‌ها خورده است، ولی انبیاء و اولیاء اینطور نیستند و گوش و چشمشان حقایق الهی را می‌بیند و می‌شنود.

همگامی علی(ع) با پیامبر(ص)

آیت‌الله هادوی تهرانی اظهار کرد: امام علی(ع) در نهج‌البلاغه فرموده‌اند که وقتی وحی بر پیامبر(ص) نازل می‌شد من صدای جبرئیل را می‌شنیدم و گوش می‌کردم و او را می‌دیدم. البته وحی مخصوص پیامبر(ص) بود، ولی او شنوا و بینا بود و ما هم اگر چشم و گوش بینا و شنوا داشتیم در همین دنیا حقایق را می‌دیدیم، ولی چون گرفتار دنیا هستیم کم می‌شنویم و کم می‌بینیم و وقتی مرگ به حلقوم رسید دیگر توبه فایده نخواهد داشت. فرعون گفت: «آمنت برب موسی و هارون.» همیشه گفته‌ام ما می‌بینیم که گذشتگان چه انسان‌های جاهلی بودند که کسی مانند پیامبر و نبی اعظم را دیدند و سخنش را شنیدند و او از وحی حرف زد ولی آن‌ را قبول نکردند و اگر ما جای آنها بودیم، آنها را متهم به سحر و جادو نمی‌کردیم؟

استاد حوزه علمیه بیان کرد: بنابراین دیدن پیامبر(ص) به معنای تصدیق سخن او نیست و ما الان تصور می‌کنیم که اگر در دوره پیامبر(ص) بودیم، به راحتی وحی و قرآن و سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) را قبول می‌کردیم. امروز هم افرادی به بهانه‌های مختلف قرآن و وحی را زیر سؤال می‌برند و فقط سعی می‌کنند با زبان علمی حرف‌های کفار و مشرکان را نظریه‌پردازی کنند.

انتهای پیام

نظر شما