شناسهٔ خبر: 56390753 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

امام رضا(ع)؛ فریادرس انسانیت: یادداشتی از استاد هادی سروش

صاحب‌خبر -

شفقنا- حجت الاسلام و المسلمین هادی سروش در نوشتاری آورده است: «غیاث المستغیثین» یکی از واژه آشنا در ادعیه دینی است که متضمن یکی از ایماء حسنای الاهی است و بمعنای «فریادرس» نسبت به کسی است که از نهان وجود خواهان نجات و پناهندگی  است.

دنیای ما پر تزاحم و برخوردهاست و این خاصیت جهان ماده و جهانی که زمینه کمال را فراهم می آورد، قرآن فرمود: «خلقنا الانسان فی کبد» که حکایت از خلقت آدمی در درون مشکلات دارد. و این چنین زمینه ای باعث استغاثه می شود.

پاسخ دهنده به همه استغاثه ها؛ خدا متعال است. او به هر استغاثه ای پاسخ میدهد و حتا به استغاثه کفار هم بی تفاوت نیست. این روایت شیخ صدوق در رابطه استغاثه فرعون در زمان غرق شدن خواندنی است؛

ابراهیم همدانی گوید؛ به ابوالحسن علی بن موسی الرضا(ع) گفتم: به چه علّت خداوند عز و جل فرعون را با آن که به او ایمان آورد و به یگانگی اش اعتراف نمود، غرق کرد؟

فرمود: «چون او زمانی ایمان آورد که عذاب را دید و ایمان آوردن به هنگام دیدن عذاب، پذیرفته نمی شود و این، حکم خداوند متعال در باره گذشتگان و آیندگان است.

خدای عز و جل فرموده است: «چون عذاب ما را دیدند، گفتند: به خدای یگانه ایمان آوردیم و به آنچه با او شریک می گردانیدیم، کافریم؛ ولی هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، دیگر ایمانشان برای آنها سودی ندارد» و فرموده است: «روزی که پاره ای از نشانه های پروردگارت [پدید] آید، کسی که قبلاً ایمان نیاورده یا خیری در ایمان آوردن خود به دست نیاورده، ایمان آوردنش سود نمی بخشد».

فرعون هم زمانی که در آستانه غرق شدن قرار گرفت، گفت: «ایمان آوردم که خدایی جز آن که فرزندان اسرائیل به او ایمان آورده اند، نیست و من از تسلیم شدگانم»؛ ولی به او گفته شد: «اکنون؟ در حالی که پیش از این، نافرمانی می کردی و از تباهکاران بودی. پس، امروز تو را با زره [زرّین]خودت به بلندی می افکنیم تا برای کسانی که پس از تو می آیند، نشانه ای باشی».

فرعون از سر تا پا خودش را در آهن پوشانده بود. چون غرق شد، خداوند، پیکرش را بر بلندایی از زمین انداخت تا برای آیندگان، نشانه ای [و درس عبرتی] باشد و او را با وجود پیکری سنگین از آهن بر بلندایی از زمین ببینند، در صورتی که شی ء سنگین در آب فرو می رود و ته نشین می شود نه این که بالا بیاید، و این، معجزه و نشانه ای بود.

به علّت دیگری هم خداوند عز و جل فرعون را غرق کرد، و آن این است که چون در آستانه غرق شدن قرار گرفت، از موسی(ع) کمک خواست، نه از خدا، و خدای عز و جل به موسی(ع) وحی فرمود که: ای موسی! به فرعون کمک نکردی، چون تو او را نیافریدی. اگر از من کمک خواسته بود، کمکش می کردم»./ قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ عَلِی بنِ موسَی الرِّضا(ع): لِأَی عِلَّهٍ أغرَقَ اللّهُ عز و جل فِرعَونَ وقَد آمَنَ بِهِ وأَقَرَّ بِتَوحیدِهِ؟قالَ: لِأَ نَّهُ آمَنَ عِندَ رُؤَهِ البَأسِ، وَالإِیمانُ عِندَ رُؤیهِ البَأسِ غَیرُ مَقبولٍ، وذلِک حُکمُ اللّهِ تَعالی فِی السَّلَفِ وَالخَلَفِ، قالَ اللّهُ عز و جل:«فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُواْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کفَرْنَا بِمَا کنَّا بِهِ مُشْرِکینَ  فَلَمْ یک ینفَعُهُمْ إِیمَنُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا»[ غافر: ۸۴ و ۸۵.]، وقالَ عز و جل:«یوْمَ یأْتِی بَعْضُ ءَایتِ رَبِّک لاَ ینفَعُ نَفْسًا إِیمَنُهَا لَمْ تَکنْ ءَامَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کسَبَتْ فِی إِیمَنِهَا خَیرًا»[الأنعام: ۱۵۸.]، وهکذا فِرعَونُ لَمّا أدرَکهُ الغَرَقُ قالَ:«ءَامَنتُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ الَّذِی ءَامَنَتْ بِهِ بَنُواْ إِسْرَ ءِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ»[یونس: ۹۰]، فَقیلَ لَهُ:«ءَآلْٔنَ وَ قَدْ عَصَیتَ قَبْلُ وَ کنتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ * فَالْیوْمَ نُنَجِّیک بِبَدَنِک لِتَکونَ لِمَنْ خَلْفَک ءَایهً» [یونس/۹۹] و قدکانَ فِرعَونُ مِن قَرنِهِ إلی قَدَمِهِ فِی الحَدیدِ وقَد لَبِسَهُ عَلی بَدَنِهِ، فَلَمّا اُغرِقَ ألقاهُ اللّهُ عَلی نَجوَهٍ مِنَ الأَرضِ بِبَدَنِهِ لِیکونَ لِمَن بَعدَهُ عَلامَهً، فَیرَونَهُ مَعَ تَثَقُّلِهِ بِالحَدیدِ عَلی مُرتَفَعٍ مِنَ الأَرضِ، وسَبیلُ الثَّقیلِ أن یرسُبَ ولا یرتَفِعَ وکانَ ذلِک آیهً وعَلامَهً.
ولِعِلَّهٍ اُخری أغرَقَ اللّهُ عز و جل فِرعَونَ؛ وهِی أنَّهُ استَغاثَ بِموسی لَمّا أدرَکهُ الغَرَقُ ولَم یستَغِث بِاللّهِ، فَأَوحَی اللّهُ عز و جل إلَیهِ: یا موسی، لَم تُغِث فِرعَونَ لِأَ نَّک لَم تَخلُقهُ، ولَوِ استَغاثَ بی لَأَغَثتُهُ.
(عیون أخبار الرضا(ع): ج۲ ص۷۷، علل الشرائع: ص۵۹)

نمونه ای از این فریادرسی خدا نسبت به استغاثه کنندگان در مورد اصحاب بدر در قرآن گزارش شده ؛ «اِذ تَستَغیثونَ رَبَّکُم فَاستَجابَ لَکُم اَنّی مُمِدُّکُم بِاَلف مِنَ المَلَئِکَهِ مُردِفین» [انفال / ۹] در این آیه خداوند متعال مومنان را نجات بخشید و آنان را بوسیله فرشتگان و امدادهای غیبی پناه داد .

در واژه «غیاث» نکته ای نهفته است که در خور توجه است و آن این است که در پاسخ به استغاثه، دو قید قرار گرفته؛ اول؛ نجات دادن و سپس؛ در پناه خود قرار دادن. این کمال محبت و رحمت الاهی برای بندگان استغاثه گر است.

ائمه مقدسه (ع) مظاهر اسم «المغیث» خدای سبحان هستند. آنان به فرمان و اراده الاهیه از هر مستغیثی دستگیری کرده و فریادرسی دارند.

در این بین؛ نام‌ مبارک امام ثامن الائمه حضرت رضا (ع) خصوصیت ویژه ای دارد چنانچه این خصوصیت در بیان حضرت صادق (ع) تصریح شده است و از امام رضا به «غوث الامه و غیاثها» نام برده شده ، متن حدیث چنین است؛
امام صادق(ع) پس از اینکه امتیازات فرزندش  امام موسی بن جعفر(ع) را بیان می نماید چنین می فرماید:  خداوند از نسل فرزندم موسی دادرس و فریادرس این امت و روشنی بخش است و فهم و حکمت امت را متجلی می سازد… سخنش حکم و سکوتش دانش – و روشنگر مسائل مورد اختلاف مردم است.. /یخرج الله تعالی منه غوث هذه الامه، و غیاثها، و علمها، و نورها و فهمها و حکمها…  [عیون ج ۱ ص۲۴]

این مظهریت اسم شریف «المغیث» در صورتی تحقق عینی می یابد که با دو خصوصیت همراه شود و آن دو؛ علم لدنی و استجابت دعاست. امام رضا(ع) در ضمن روایتی در تبیین جایگاه امامت به دو امتیاز الاهی که خداوند به اولیاء معصوم کرامت نموده چنین اشارت نموده اند: دَلاَلَتُهُ فِی خَصْلَتَیْنِ فِی اَلْعِلْمِ وَ اِسْتِجَابَهِ اَلدَّعْوَهِ”
[عیون ج ۱ ص۲۱۴]
پس کسی میتواند دستگیری کند که هم توانایی ملکوتی داشته باشد و هم دانایی لدنی، و آن نیست مگر امام معصوم (ع).

فریادرسی های ائمه (ع) و خصوصا امام هشتم (ع) که به «فریادرس امت» نام گذاری شده در دو مقطع است‌.

مقطع اول فریادرسی نسبت به گرفتاری های انسان هاست. یعنی مدد رساندن در سختی هایی که انسانها با آن مواجه می شوند و یا نیازهایی که پیدا میکنند و از راهکارهای عادی نمیتوانند رفع نیاز خود را فراهم سازند، در اینجا به امام رضا متوسل شده و او با عنوان مظهر اتم اسم «المغیث» دستگیری می فرماید.

جالب اینجاست که در دستگیری و فریادرسی ایشان نیاز به به زبان آوردن نبوده و امام مقصد و مقصود دردمند و یا نیازمند را دانسته و پاسخ میدهد . این روایت خواندنی است؛

ریان‏ بن‏ صلت‏ گوید: وقتی می خواستم به عراق بروم، برای خدا حافظی خدمت امام رضا علیه السّلام رفتم و با خود فکر میکردم که از حضرت پیراهنى از لباسهاى شخصیش که بر تن کرده است بخواهم تا آن را کفن خود کنم و مبلغى هم پول از امام علیه السلام بگیرم تا براى دخترانم انگشترى تهیّه نمایم. چون با حضرت وداع کردم از ناراحتى جدائى و فراقش چنان گریه گلوگیرم شد که به کلى فراموش کردم آنچه را فکر کرده بودم از او بخواهم.

وقتی بیرون آمدم امام علیه السلام صدایم زد و فرمود: اى ریّان باز گرد! باز گشتم، فرمود: آیا دوست ندارى از پیراهن‏هائى که خود بر تن کرده‏ام یکى را به تو دهم تا براى کفن خود کنار گذارى؟ آیا دوست دارى چند درهمى به تو بدهم تا براى دخترانت انگشترى تهیّه کنى؟ … حضرت پشتیش را کنار زد و پیراهنى بیرون آورد سپس کنار سجاده را بالا زد و چند درهم برداشت و به من‏ داد. من آن را شمردم سى درهم بود. / اَلرَّیَّانُ بْنُ اَلصَّلْتِ قَالَ: لَمَّا أَرَدْتُ اَلْخُرُوجَ إِلَى اَلْعِرَاقِ وَ عَزَمْتُ عَلَى تَوْدِیعِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ فِی نَفْسِی إِذَا وَدَّعْتُهُ سَأَلْتُهُ قَمِیصاً مِنْ ثِیَابِ جَسَدِهِ لِأُکَفَّنَ بِهِ وَ دَرَاهِمَ مِنْ مَالِهِ أَصُوغُ بِهَا لِبَنَاتِی خَوَاتِیمَ فَلَمَّا وَدَّعْتُهُ شَغَلَنِی اَلْبُکَاءُ وَ اَلْأَسَفُ عَلَى فِرَاقِهِ عَنْ مَسْأَلَهِ ذَلِکَ فَلَمَّا خَرَجْتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ صَاحَ بِی یَا رَیَّانُ اِرْجِعْ فَرَجَعْتُ فَقَالَ لِی أَ مَا تُحِبُّ أَنْ أَدْفَعَ إِلَیْکَ قَمِیصاً مِنْ ثِیَابِ جَسَدِی تُکَفَّنُ فِیهِ إِذَا فَنِیَ أَجَلُکَ أَ وَ مَا تُحِبُّ أَنْ أَدْفَعَ إِلَیْکَ دَرَاهِمَ تَصُوغُ بِهَا لِبَنَاتِکَ خَوَاتِیمَ فَقُلْتُ یَا سَیِّدِی قَدْ کَانَ فِی نَفْسِی أَنْ أَسْأَلَکَ ذَلِکَ فَمَنَعَنِی اَلْغَمُّ بِفِرَاقِکَ فَرَفَعَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْوِسَادَهَ وَ أَخْرَجَ قَمِیصاً فَدَفَعَهُ إِلَیَّ وَ رَفَعَ جَانِبَ اَلْمُصَلَّى فَأَخْرَجَ دَرَاهِمَ فَدَفَعَهَا إِلَیَّ وَ عَدَدْتُهَا فَکَانَتْ ثَلاَثِینَ دِرْهَماً.
[عیون ج ۲ ص ۲۱۱]

مقطع والاتر و مهمتر در فریادرسی امام رضا (ع) ؛ فریادرسی ایشان از انسانیت است. امام رضا نه تنها فریاد رس انسان است ، بلکه فریاد رس انسانیت و اخلاق و حقوق است. یعنی آنجا که انسانیت دست به استغاثه بلند میکند و تباهی و ظلمی میبیند بدنبال فریاد رسی آگاه و دانا و مقتدر و تواناست تا او را از رنج بی اخلاقی و تضییع حقوق نجات دهد.

در این زمینه نمونه های فراوانی میتوان در سیره حضرت رضا مشاهده نمود. یک نمونه مهم ما را کافی است؛
عبد اللّه بن صلت گوید: خلیل بن هاشم به ذو الریاستین – والى نیشابور – به مامون نامه نوشت که یکى از زرتشتیان ثروتمند از دنیا رفته و وصیت کرده است که مقدارى از اموالش را به فقرا دهند. پس قاضى نیشابور آن را برداشته و به فقراى مسلمان داده است. ذو الریاستین از مأمون عباسى این مسأله را پرسید. مأمون گفت: من در این خصوص چیزى نمى‌دانم. بنابراین از امام رضا علیه السّلام پرسید. امام فرمود: به راستى که آن مرد مجوسى براى فقراى مسلمان وصیت ننموده است. اما سزاوار است که آن مقدارى را که از اموال او بین فقراء مسلمین هزینه کرده اند، از بیت المال مسلمین برداشته و به فقراء زرتشتی بازگردانند. /  إِنَّ اَلْمَجُوسِیَّ لَمْ یُوصِ لِفُقَرَاءِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ لَکِنْ یَنْبَغِی أَنْ یُؤْخَذَ مِقْدَارُ ذَلِکَ اَلْمَالِ مِنْ مَالِ اَلصَّدَقَهِ فَیُرَدَّ عَلَى فُقَرَاءِ اَلْمَجُوسِ
[عیون ج ۲ ص ۱۵]

این حرکت امام رضا (ع) یعنی ؛ فریادرس انسانیت بودن نیاز بشریت است. روشن است در انسانیت کیش و مذهب مسئله اول نیست بلکه رعایت حقوق و اخلاق مهم است.

در روایت دیگری که مرحوم کلینی نقل میکند چنین آمده است؛
ریّان بن شبیب مى‌گوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: خواهرم وصیّت کرده است براى گروهى از مسیحیان که به آنان مالى بدهم ، و من مى‌خواهم این مال را به گروهى از هم کیشان مسلمان بدهم!
امام رضا فرمود: وصیت را به همانسان که هست اجرا کن. خداوند بزرگ فرموده است: «گناه آن بر کسانى است که آن (وصیت) را تغییر بدهند…سوره بقره / ۱۸۱». / فَسَألت الرضا(ع) فقلت انّ اُختى اُوصَت بوصیّهٍ لقوم نصارى، واردتُ اَصرف ذلک الى قومٍ من اَصحابِنا مُسلمین. فقال(ع): اِمضِ الوصیّهَ على ما اَوصَت به. قال اللّه‌ – تبارک و تعالى: «فانّما اِثمُه على الّذین یُبَدِّلونَه…» ( کافى ، ج ۷ ص۱۶)

نتیجه؛ همانطوریکه ذوات مقدسه معصومین علیهم السلام در امور فردی و شخصی نسبت به انسان های نیازمند فریادرس بوده و مشکلات درماندگان را باذن الله مرتفع میکنند ، در موضعی مهمتر نیز «مستغیث» هستند و در برابر “استغاثه انسانیت” از ظلم و فساد و استبداد پاسخ مناسب میدهند.

نظر شما