«وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَی أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللّهُ الشَّاکِرِینَ». (آل عمران آیه ۱۴۴) «محمد [ص] فقط فرستاده خداست؛ و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند؛ آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود، شما به عقب برمیگردید؟ و هر کس به عقب باز گردد، هرگز به خدا ضرری نمیزند؛ و خداوند بزودی شاکران را پاداش خواهد داد».
زندگی نامه پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم
خاتمالانبیا حضرت محمد بن عبدالله در سال ۵۷۱ م که مصادف با روز جمعه هفده ربیعالاول بود، در مکه چشم به جهان گشود و در چهل سالگی از طرف خداوند متعال به پیامبری برگزیدهشد. حدود سیزده سال در مکه به صورت پنهان و نیمه پنهان به تبلیغ دین اسلام پرداخت. سپس در نتیجه فشارهای روزافزون کفار و مشرکان به مدینه هجرت کرد. پس از ده سال تبلیغ و تبیین احکام نورانی اسلام و تشکیل نخستین حکومت اسلامی در سن ۶۳ سالگی در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجری به ندای حق لبیک گفت و چشم از جهان فانی فروبست. مرقد مطهرش در مدینه منوره در کنار مسجدالنبی قرار گرفته است و همه ساله سیل عاشقان نبوت، به ویژه در ایام پیش و پس از مراسم حج، از سراسر عالم به زیارتش میشتابند.
آخرین هشدار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
در آخرین ساعتهای زندگی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم ، وقتی غم و اضطراب و دلهره سراسر مدینه را فرا گرفتهبود و یاران باوفای آن حضرت با دیدگانی اشک بار و دلهای آکنده از اندوه در کنار خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم جمع شدهبودند تا از سرانجام کسالت آن حضرت آگاه شوند، دختر گرامی رسول خدا، حضرت فاطمه علیهاالسلام ، در کنار بستر پدر با قلبی سوزان و دیده گریان به زمزمه کردن اشعاری که حضرت ابوطالب علیه السلام در وصف آن حضرت سروده بودند مشغول شد. چون به این بیت رسید که میگوید: «[ای صاحب] آن چهره نورانی که به احترام آن مردم از ابرها باران درخواست میکنند و شخصیتی که پناهگاه یتیمان و بیوه زنان و درماندگان است»، ناگهان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم چشم خود را باز کردند و با صدای آهسته به دختر بزرگوارشان فرمودند: دخترم به جای این اشعار آن آیه را تلاوت کن که میگوید: «محمد پیامبر خداست و پیش از او نیز پیامبرانی آمدند و رفتند. آیا اگر او رحلت کند یا کشته شود به آیین و اعتقادات قبلی خود باز میگردید؟ [بدانید] هرکس دست به چنین کاری بزند به خدا زیان نمیرساند».
سخنان علی علیه السلام در سوگ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم
نقل کرده اند وقتی علی علیه السلام بر طبق وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از رحلت آن حضرت مشغول غسل و کفن رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شدند، در حالی که اشک از دیدگانشان جاری بود با این جمله ها درد فراق پیامبر را تسکین می بخشید: «پدر و مادرم فدای تو ای رسول خدا! با مرگ تو رشته ای بریده شد که جز در مرگ تو چنان گسستنی دیده نشده است. با مرگ تو رشته پیامبری و فرود آمدن پیام های آسمانی از هم گسست. مصیبت رحلت تو دیگر مصیبت دیدگان را به شکیبایی وا داشت و همگان را در مصیبت تو یکسان عزادار کرد. اگر تو خود ما را به شکیبایی امر نمی کردی، آن قدر اشک می ریختیم که اشک دیدگان با گریستن بر تو پایان پذیرد، با این همه، دردِ جان کاهِ فراق تو همیشه با ما خواهد بود و این اندوه هرگز از ما جدا نخواهد شد و صدالبته که این در مقابل عظمت مصیبت فقدان تو امر ناچیزی است. اما چه می شود کرد؟ نه امکان بازگرداندن دوباره زندگی میسر است و نه می توان مانع وقوع مرگ شد.
در ۲۸ صفر شیعیان به سوگ امام حسن مجتبی نیز نشستهاند
امام حسن مجتبی علیه السلام ، نه تنها از نظر علم، تقوی، زهد و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشت، بلکه از لحاظ بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبانزد خاص و عام بود. وجود گرامی آن حضرت آرام بخش دل های دردمند، پناهگاه مستمندان و تهیدستان و کانون امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی برنمی گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد «کریم آل فاطمه» بازگو نمی کرد، جز آن که مرهمی بر دل آزرده او نهاده می شد. گاه پیش از آنکه مستمندی اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ساخت و اجازه نمی داد رنج و مذلّت سئوال را برخود هموار سازد.
امروز به یاد سبط اکبر رسول خدا، امام حسن مجتبی علیه السلام و آن همه مصیبت و اندوه و درد و رنج و مظلومیت جانکاه، چشمان تمامی دوستدارانِ حتّی و عاشقان معنویّت و شیفتگان ولایت علوی می گرید. در آخرین روزهای ماه صفر واقعه جانگداز شهادتش، طراوت و شادابی همه بوستان های جهان را به خزان کشید. شقایق با داغ از زمین می روید و لاله، رنگِ خون مطهر او را بر چهره دارد. بنفشه از اندوه او سر به گریبان است و چشم نرگس به یاد او نگران است. اگر ابر می بارد غربت او را می گرید و اگر رعد می غرّد، حماسه های حیات جاودانه او را فریاد می زند. هر صخره استوار نشان از عزم راسخ او دارد و هر قلّه سترگِ کوهسار از همّت بلند او سخن میگوید.
نظر شما