شناسهٔ خبر: 56176831 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتماد | لینک خبر

بيماري و درمان‌گرايي‌هاي نيكوكارانه

هادي خانيكي

صاحب‌خبر -

اي كه دستت مي‌رسد كاري بكن
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
شكر نعمت را نكويي كن كه حق
دوست دارد بندگان حق گذار سعدي
1) امروز -بيست و سوم شهريور ماه- سفر يك ماهه درماني‌ام به شيراز به پايان رسيد، با رهاوردي از يك جراحي درازدامن ولي موفق در برداشتن تومور پانكراس و پايان دادن به همنشيني من با سرطان به مثابه ميهماني ناخوانده و در عين حال درس‌آموز در عرصه‌هاي ديگر زندگي و نيز مواجهه همزمان با مرگ برادري از ياد نرفتني. به راستي داغديدگي در ميانه درد سرطاني رنجي بزرگ است، اما نه نقطه پايان صبر است و نه سد راه اميد، تا شقايق هست زندگي بايد كرد.
2) از پنجاه و سه سال پيش تاكنون دلبسته شيراز بوده‌ام و هستم، پيش از اين و تجربه «دانشگاه» و «زندان» را با ماندگارترين يادها و آموزنده‌ترين درس‌ها پشت سر گذاشته‌ام اما اينك «بيمارستان» و حواشي آن به عنوان تجربه سوم هم آن دلخوشي‌ها را زنده كرد و هم به تاملات سرطاني من دامنه و عمق بيشتري داد. زيست بيمارستاني من در شيراز و آنچه از منش اخلاقي و كنش طبيانه دست‌اندركاران درمانم و نيز همدلي‌ها و همراهي‌هاي بي‌شائبه دوستان قديم و جديدم ديدم، سطح انتظار مرا از رويارويي با نهاد بيمارستان و فرآيندهاي حمايتي و اجتماعي در زمان درمان بالا برده است. آنچه تاب مرا در برابر «درد سرطان» و «رنج مرگ برادر» در اينجا بالا برد نه به زبان آوردني است و نه از ياد رفتني، اين ميزباني همدلانه و مهربانانه دوستانم دكتر عبدالرحيم اسدي لاري و خانم دكتر مهوش عليزاده ناييني و حضور مداوم و رفيقانه همراهان و همفكران عزيزم بود كه توان‌افزاي من و خانواده‌ام در گذار از همه دشواري‌ها بود و مقدمات و مقتضيات انجام كار سخت درمان را فراهم مي‌كرد، كار دشواري كه دانش روزآمد و منش انساني دكتر سامان نيك‌اقباليان جراح درمانگرم و دكتر توحيد رزقي همكار صميمي و دلسوزش به نيكويي سامان گرفت. به واقع مي‌توانم بگويم سرطان همه جا و هميشه نمي‌كشد، در بسياري از مكان‌ها و موقعيت‌ها دوستي‌هاي نو مي‌آفريند...

 همبستگي‌هاي قديم را تجديد مي‌كند و به جاي دردهاي تن، جان را به حال و هواي تازه فرامي‌خواند.
3) در همين حال و هواي تازه آشنايي بود كه به همت دكتر نيك‌اقباليان فرصت بازديد از بيمارستان بزرگ ابوعلي سينا و ديدار با استاد دكتر ملك‌حسيني بنيانگذار پيوند كبد در ايران فراهم شد. روز شنبه در معيت دكتر رزمي عازم شهرك صدرا در بيست كيلومتري غرب شيراز شديم كه بيمارستان پيوند (ابوعلي سينا) به عنوان بزرگ‌ترين نهاد جديد تمدني به آن اعتبار ويژه‌اي بخشيده است چنانكه در لوح تاسيس بيمارستان آمده «ساخت اين بيمارستان ده سال به طول انجاميده و در 31 فروردين 1396 افتتاح شده است» اين بيمارستان را بايد به مثابه نهادي مدرن ديد كه ريشه در سنت نيكوكاري ايران دوانيده و به همت استاد دكتر ملك‌حسيني و تيم پيوند اعضاي دانشگاه علوم پزشكي شيراز بر پايه جلب مشاركت شهروندان و نهادهاي عمومي و خصوصي نيكوكار موجب كشف و خلق فرصت‌هاي نو براي شكوفايي استعدادهاي علمي و پاسخگويي به نيازهاي روزافزون جامعه ايران در تامين سلامت شده است. وقتي كه دكتر ملك حسيني از آرزوها و آينده‌نگري‌هاي مرحوم محمد بهمن‌بيگي بنيانگذار آموزش عشاير در درخشش ستاره‌هاي بويراحمد سخن به ميان آورد و انگشت اشاره‌اش را به سوي دكتر نيك‌اقباليان نشانه رفت، مي‌شد دغدغه‌اش را براي ايران در تاسيس اين بيمارستان ديد، بيمارستاني كه به تعبير خود او گفت‌وگوي تمدن‌ها را محقق ساخته و صداي ايران را به اعتبار دانش پيوند در منطقه و جهان بالا برده است.
4) بخش پيوند بيمارستان هفتصد تختخواب دارد و در آينده‌اي نه چندان دور با آماده شدن بخش هزار و دويست تختخوابي سرطان و بخش دويست تختخوابي توان بخشي و دانشگاه تخصصي علوم پزشكي كه با تاكيد ويژه بر علوم پايه مجموعه درماني، آموزشي و پژوهشي جديد با نام ابوعلي سينا هم معناتر خواهد شد، شكل‌گيري نهادي كه سنت را نيز بازآفريني مي‌كند و همه ظرفيت‌هاي نهفته در آيين فرهنگ و جامعه را به كار مي‌گيرد، به ويژه آنكه بنياد توسعه خويش را بر مشاركت عموم مردم براي حل عادلانه مشكلات خود آنها نهاده است. دكتر ملك‌حسيني توفيق در انجام اين مهم را علاوه بر اتكاي عملي به فهم قرآني از قرآن و درك درست مفهوم «انفاق» و تجربه اخلاقي انديشوراني نظير سعدي بر توجه به علل پيشرفت موسسات و مراكز بزرگ علمي و درماني در جهان مي‌‌دانست كه بر شانه‌هاي نهادهاي خيريه توانسته‌اند بايستند. به زباني ديگر در سياست‌گذاري‌هاي سلامت بايد جايگاهي ويژه براي سرمايه‌گذاري‌هاي جامعه‌محور پيدا كرد. هر چند جهان و جامعه بيشتر دستخوش تغيير مي‌شوند، بيماري حاد؛ اعم از نوپديد و مزمن نيز پابه‌پاي سلامت پيش مي‌آيند و در اين شرايط  بايد بيشتر به نقش و سهم بخش دولتي، بخش خصوصي و بخش نيكوكارانه و فرصت‌ها و تهديدهاي برآمده از گسستگي‌ها و ناهم‌پيوندي‌ها ميان آنها توجه كرد. گسستگي‌ها و ناهم‌پيوندي‌هايي كه بيش از هر چيز ريشه در غفلت از ضرورت پيشبرد عدالت اجتماعي و به‌هم خوردن نسبت توازن و موزون و همزمان اين بخش‌ها در منظومه سياست‌هاي درماني و بهداشتي دارد. «قدرت» هم‌چنان‌كه فوكو در پيدايش كلنيك نشان مي‌دهد، در رشد نهادهاي درماني و موسسات پزشكي بيش از آنكه به نجات بيماران بينجامد براي سازمان‌هاي حاكميتي زمينه و مدلي براي حكمروايي و نظارت بر اجزاي جامعه مي‌شود، «ثروت» و مداخله بي‌حد و حضور «سرمايه» در درمان نيز سر از تجاري شدن حوزه سلامت و تغيير رابطه پزشك و بيمار به سود منفعت درمي‌آورد. در چنين شرايطي حتي «منزلت» هم مي‌تواند بدل به تهديدهايي جدي براي درمان‌گرايي‌هاي نيكوكارانه شود به گونه‌اي كه رقابت‌هاي محلي، قومي و مذهبي، امر تامين سلامت و ايجاد نهادهاي درماني را دچار اختلال‌هاي توسعه‌اي كند.
5) مساله‌اي كه اكنون پيش روي ماست، چگونگي فهم اجتماعي و توسعه‌گرايانه از امر درمان و تقويت درمان‌گرايي‌هاي نيكوكارانه در كنار دو سياست رايج و متعارف «درمان‌گرايي دولتي» و «درمان‌گرايي ‌خصوصي» است، توسعه درمان‌گرايي نيكوكارانه به معناي ناديده گرفتن نقش و سهم آن دو بخش نيست، به معناي فعليت بخشيدن به قدرت اجتماع و حمايت از ظرفيت‌ها و استعدادهاي ملي و پاسخگويي به نيازهاي دم‌افزون مردم است. بيمارستان نهادي تركيبي است كه به گفته برايان ترنر جامعه‌شناسي برجسته معاصر، عناصر مشخصي از ديگر نهادهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حتي سياسي همچون دانشگاه، هتل، آسايشگاه، زندان و موسسات مردم‌نهاد را به همراه دارد، فراتر از يك ساختمان مجهز و مستقر است، از قديم ارتباط مشخصي حتي با عبادت و نذر و وقف داشته و امروز نيز بايد نظم اخلاقي و روابط انساني و رفتارهاي مدني چيره بر خانه و جامعه را نمايندگي كند. درمان‌گرايي نيكوكارانه مي‌تواند در صورتي كه متكي بر «جامعه قوي» باشد و در برابر «ناكارآمدي‌هاي حاكميتي» و «زياده‌خواهي‌هاي بخش خصوصي» سر خم نكند زمينه و عرصه‌اي براي تقويت اجتماع ايراني باشد.

نظر شما