شناسهٔ خبر: 56103799 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

تب زیبایی و فرورفتن در باتلاق

فریبا قاسمی

تب زیبایی، از جنون بدتر است. توصیفش به مثال باتلاق است؛ هرچه به آن نزدیک‌تر می‌شوی بیشتر فرو می‌روی تا به نقطه‌ای برسی که هیچ راه برگشت و جبرانی وجود نداشته باشد.

صاحب‌خبر -

«آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروم، فکر می‌کردم پس از عمل زیباترین باشم. تازه به‌هوش آمده بودم، درد زیادی در قسمت صورت داشتم. سریع درخواست آیینه کردم و کنجکاو بودم تا چهره جدیدم را ببینم. اما پس از بازگشایی گچ بینی و سپری کردن دوره نقاهت، احساس کردم من باید زیباتر از آن باشم که اکنون هستم و این طلب زیبایی اول ماجرای من بود». این‌ها بخشی از صحبت‌های دختری به نام مهساست که قبول کرده بخش‌هایی از داستان زندگی‌اش را برای مخاطبان ایسنا بگوید.

مهسا درباره تب زیبایی که به جانش افتاده به ایسنا می‌گوید: تب زیبایی، از جنون بدتر است. توصیفش به مثال باتلاق است؛ هرچه به آن نزدیک‌تر می‌شوی بیشتر فرو می‌روی تا به نقطه‌ای برسی که هیچ راه برگشت و جبرانی وجود نداشته باشد.

وی ادامه می‌دهد: نزدیک به ۱۰ سال گذشته با هزار التماس خانواده‌ام را راضی به عمل زیبایی بینی کردم. آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروم، فکر می‌کردم پس از عمل زیباترین باشم. تازه به‌هوش آمده بودم، درد زیادی در قسمت صورت داشتم. سریع درخواست آیینه کردم و کنجکاو بودم تا چهره جدیدم را ببینم. اما پس از بازگشایی گچ بینی و سپری کردن دوره نقاهت، احساس کردم من باید زیباتر از آن باشم که اکنون هستم و این طلب زیبایی اول ماجرای من بود.

این دختر قزوینی بیان می‌کند: کمتر از ۶ ماه از عمل بینی‌ام گذشته بود که احساس کردم این بینی نوک تیز سربالا به صورتم نمی‌آید. نزد پزشکم رفتم و گله‌ای از عملم کردم که این بینی می‌توانست فانتزی‌تر باشد. به محض گفتن این مطلب پزشکم با چند بهانه بنی‌اسرائیلی پیشنهاد تزریق چربی به گونه‌هایم را داد و از آنجا بود که دغدغه جدیدی در ذهنم شکل گرفت.

چه کسی از همه زیباتر است؟

مهسا با بیان اینکه تاکنون ۱۴ بار به گونه‌هایش چربی تزریق کرده، ادامه می‌دهد: بی‌آنکه خودم متوجه خودم باشم در باتلاق زیبایی گیر افتاده بودم. شبیه به نامادری سفیدبرفی روزی ۱۰ بار رو به آینه می‌ایستادم و می‌پرسیدم ای آینه جادویی چه کسی از همه قشنگ‌تر است؟

وی می‌گوید: هزینه کارهای زیبایی مثل تزریق ژل و چربی روز به روز در مطب پزشک‌ها گران و گران‌تر می‌شد تا اینکه تصمیم گرفتم به آرایشگاه بروم.

این دختر قزوینی ادامه می‌دهد: تقریباً هر ۶ ماه گونه‌هایم نیاز به ترمیم چربی و لب‌هایم نیاز به ترمیم ژل داشت. هزینه مانیکور ناخن و کاشت مژه و ابرو هم که به این موضوع اضافه شود واقعاً پولی برای بقیه امور برایم نمی‌ماند. پرداختن به این موضوع از نان شب هم برایم واجب‌تر بود و همین موضوع سبب شد تا برای کارهای تهاجمی زیبایی، پایم به آرایشگاه باز شود.

آشنایی با آرایشگر در اینستاگرام

مهسا می‌گوید: در اینستاگرام با یک آرایشگر آشنا شدم که می‌گفت سال‌ها در ترکیه بوده و با انجام انواع فعالیت‌های زیبایی به شهرت رسیده است. چند باری که از او خدمات گرفتم به کارش ایمان آوردم و برای پول‌های هنگفتی که در مطب دکترها خرج کردم، حسرت خوردم چراکه این آرایشگر با پولی کمتر از نصف هزینه پزشکان خدمات‌دهی می‌کند.

وی اظهار می‌کند: نزدیک به ۸ ماه مشتری ثابت او بودم و در این مدت در دوستی را هم باهم باز کرده بودیم و خیالم از زیبایی‌ام راحت بود. دوره چهارم بود که به صورتم چربی تزریق می‌کردم. این بار علی‌رغم تکرار تزریق درخواست قرنیه سازی فک هم داشتم.

این دختر قزوینی بیان می‌کند: تزریق انجام شد و پس از آنکه به خانه رفتم احساس خارش داشتم و بعد از چهار ساعت صورتم کهیر زد و قرمز شد، احساس سنگینی می‌کردم و حس بی‌قراری سراسر وجودم را گرفته بود.

وی ادامه می‌دهد: با آرایشگرم تماس گرفتم. گفت از گرمی است و تجویز کرد صورتم را یک هفته ماسک ماست بگذارم. وضعیت صورتم هر روز بدتر از دیروز می‌شد و از ترس نمی‌توانستم به خانواده‌ام حرفی بزنم.

مهسا خاطرنشان می‌کند: رو به آینه که می‌ایستادم حس نفرت از صورتم داشتم. کم‌کم قرمزی‌های صورتم به زخم تبدیل شد و متوجه خروج چرک از آن شدم. تماس‌هایم با آرایشگرم دیگر نتیجه نداد. به پزشک پوست مراجعه کردم و علت این وضعیت را فاسد بودن مواد تزریقی تشخیص داد.

وی می‌گوید: چندین دوره نزد پزشک پوست رفتم. اما کرم‌ها و پاک‌سازی صورت اثر نداشت. گویا قضیه حادتر از آنی بود که فکرش را می‌کردم. عفونت به چشم‌هایم رسیده بود و باعث افتادگی پلک شد. یک طرف صورتم به قدری زخم شده بود و بوی عفونت می‌داد که حتی نزدیک‌ترین افراد زندگی‌ام رغبت نداشتند به من نزدیک شوند.

مقصر چه کسی است؟

مهسا ادامه می‌دهد: دختری که طالب زیبایی بود، امروز صورتی زشت، سوخته همراه با گوشت اضافه دارد که با چندین هزینه تازه توانسته جلوی عفونت زخم‌هایش را بگیرد و روزی ۱۰ بار جلوی آینه بایستد و از خودش بپرسد، کی از همه زیباتر است و آینه جواب دهد؛ هر که زیبا باشد تو زشت‌ترینی.

وی که به گفته خودش افسردگی گرفته، در حال حاضر تحت درمان روانپزشک قرار دارد و برای عمل صورتش در حال تأمین هزینه است چراکه چهره‌اش نیاز به ۲ جراحی پلاستیک دارد.

این دختر قزوینی در پایان صحبت‌هایش به جوانانی که تب زیبایی دارند، می‌گوید: داشتن زیبایی یکی از خواسته‌هایی است که داشتنش در حد معمول خوب است اما نمکش که زیاد شود، قطعاً شوری‌اش جبران نشدنی است.

وی که فعالیت غیرمجاز آرایشگاه‌ها و تبلیغات هوس‌انگیز آن‌ها را عامل تحریک خود می‌داند، بیان می‌کند: نگین ابرو و دندانم را کنده‌ام. ترمیم مژه نرفته‌ام، جای پرسینگ‌هایم در حال پر شدن است و برای شرایط پیش آمده، از آرایشگاهی که این بلا را بر سرم آورده شکایت کردم و در حال حاضر پرونده‌ام در جریان است، هرچند که معتقدم مقصر اصلی خودم هستم که به دام اعتیاد زیبایی افتادم.

انتهای پیام

نظر شما