شناسهٔ خبر: 55833510 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

بر مدار تعامل؛

گفت‌وگوی مکتوب دبیر ‌کل حزب مؤتلفه اسلامی و مدیر مسئول روزنامه «شرق»

اسدالله بادامچیان، دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی به‌تازگی با ارسال نامه‌ای به روزنامه «شرق» مواردی را در نقد برخی مطالب روزنامه مطرح کردند و از باب یک مراوده دوستانه اندرزهایی ارائه دادند که از نگاه ایشان می‌تواند آینده بهتری برای روزنامه «شرق» به همراه آورد. او معتقد است که روزنامه «شرق» در تحلیل برخی اتفاقات به راهی رفته است که هم‌راستا با اهداف جمهوری اسلامی نیست.

صاحب‌خبر -

اسدالله بادامچیان، دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی به‌تازگی با ارسال نامه‌ای به روزنامه «شرق» مواردی را در نقد برخی مطالب روزنامه مطرح کردند و از باب یک مراوده دوستانه اندرزهایی ارائه دادند که از نگاه ایشان می‌تواند آینده بهتری برای روزنامه «شرق» به همراه آورد. او معتقد است که روزنامه «شرق» در تحلیل برخی اتفاقات به راهی رفته است که هم‌راستا با اهداف جمهوری اسلامی نیست. البته رویکرد فوق نگاه و برداشت ایشان است که به‌وضوح مبتنی بر یک ایده و اندیشه مشخص سیاسی در کشور مطرح شده است. مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه «شرق» نیز در پاسخ به نامه دبیر کل حزب مؤتلفه اسلامی از وظایف رسانه‌ای «شرق» و نیازمندی‌های امروز کشور از منظرهای مختلف سخن گفته است. فارغ از این دو نامه، گفت‌وگو فصل مشترک این اتفاق است که روزنامه «شرق» با آغوش باز از آن استقبال می‌کند. بر این باوریم که گفت‌وگو زیر‌بنای توسعه را شکل می‌دهد و به پاس این امر هر دو نامه را در شماره امروز منتشر می‌کنیم تا در تاریخ رسانه‌ای کشور نیز این تعامل و گفت‌وگو به‌عنوان مؤلفه‌ای پیش‌برنده، ثبت شود. در ادامه متن هر دو نامه منتشر شده است. امید داریم که این گفت‌وگوها تداوم یابد و توان اندیشه‌ورزی را در کشور تقویت کند.

 

 اسدالله بادامچیان: مشفقانه تذکر می‌دهم که  این روش، شما را از مردم دور می کند

برادر محترم جناب آقای رحمانیان

 مدیرمسئول روزنامه شرق

با سلام

شما می‌دانید که بنده و مرحوم عسگراولادی و دیگر یارانمان در مؤتلفه اسلامی برای آزادی و استقلال و استقرار یک نظام اسلامی مردم‌سالارانه در ایران با رژیم وابسته شاه که عامل آمریکا و انگلیس و همدست صهیونیست‌ها بود، مبارزه کرده و سخت‌ترین شکنجه‌ها را تحمل کرده‌ایم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی بر استقرار اصل ولایت فقیه همواره کوشیده‌ایم تا همه جریان‌ها و تفکر‌ها و نگرش‌های متفاوت در این نظام بتوانند نظر و نگاه و نگرش خود را به نحو آزاد بیان کنند و مانع بسیاری از تندروی‌ها توسط جریان‌های سیاسی چپ و راست شده‌ایم.

شما در روابط مؤتلفه اسلامی با مطبوعات دارای گرایش‌های مختلف و نیز در سیاست‌های مرحوم عسگراولادی در هیئت نظارت بر مطبوعات و هیئت منصفه شاهد بوده‌اید.

روابط بنده و جناب‌عالی و دیگر همکارانتان در روزنامه شرق، نیز همواره توأم با احترام بوده و هست.

تذکر امروز هم برای این نیست که مانع بیان نظرات شما و آنچه در مواضع روزنامه جریانی سیاسی شما مطرح می‌شود بشوم، اختیار با شماست. تذکر برای این است که روزنامه شرق در رابطه با سیاست‌های جاری به گونه‌ای حرکت کرده که گویا یک روزنامه مبلغ مواضع آمریکا و طرفدار بایدن است. که با فرهنگ چپ آمریکایی فعالیت دارد. و نیز روزنامه‌ای است که علیه سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کند و تخریب و سیاه‌نمایی و نادیده‌گرفتن نقاط مثبت و با ارائه تحلیل‌های موردپسند آمریکا، مسائل روز را انعکاس می‌دهد. و مشکلات جامعه را به گونه‌ای تحریک‌کننده و نه راه‌حل‌دهنده و چاره‌جویانه مطرح می‌نماید.

صفحه فرهنگی آن مروج چپ غربی و فرهنگ بیگانه است. مصاحبه‌ها اکثرا با دیدگاه‌های چپ و منفی است، گاهی هم ترویج و تجلیل از حزب توده خائن و مزدور شوروی سابق و عناصر آن که عملکرد سیاه و تباهکارانه از‌جمله ترور محمد مسعود و نیز از عناصر خود حزب را داشته است، با محاکمه سران آن، در نظام منحل شده است، کاملا به چشم می‌آید.

در روزنامه شماره.........................تاریخ............................ صفحه اول تصویر انتخابی را اگر بنگرید گویا حزب توده پوستر خود را به نشریه داده تا در صفحه اول چاپ نماید. و ایضا پرده‌نوشت‌های آن....... ویژه‌نامه سال گذشته با عنوان سنگ و الماس، نیز نمونه بارزی، از این رویکرد غلط است. که در آن از فراماسونرهای انگلیسی و امثال کسروی خائن تجلیل  شده بود.

شما شاید تصور کنید که مسئولان کشور متوجه این مسائل نیستند و شما دارید بی‌خبر آنها، این اقدامات را با همین صراحت و آشکاری چاپ و منتشر می‌کنید؛ در‌حالی‌که این‌طور نیست، آنها متوجه هستند؛ ولی سیاست نظام انقلاب اسلامی مقابله نبوده و نیست، میدان‌دادن است تا مردم که پایه اصلی نظام مردم‌سالاری اسلامی ایران هستند، این خطوط مسئله‌دار را از بیان و قلم خود دست‌اندرکاران این خطوط بیابند و از آنها فاصله بگیرند. همان‌طورکه از منافقین و حزب توده و کمونیست‌ها و کومله و دموکرات و لیبرال‌ها و اصلاح‌طلبان فاصله گرفته‌اند.

امروز ملت ما راه شهید سلیمانی را ارج می‌نهد و طی می‌کند و سرود سلام فرمانده در چرخه یک نسل از دهه نود تا پیران را به نشاط می‌آورد و نیز راهپیمایی ده کیلومتری غدیر حضور و شادی و نشاط را همراه با پیام ملت مطرح می‌کند. روزنامه شرق در خبر این تحرک عظیم مردمی را که در یک شهر، بالای میلیون نفر چند ساعت در آن حاضر می‌شوند؛ با نگاه و رویکرد منفی آن  مطرح می‌نماید.

مرحوم عسگراولادی مشابه این مطالب را در زمان حیاتش و در قالب ۷ نامه به حزب مشارکت و محمدرضا خاتمی گفته و نوشته ولی توجه نکردند و به قهقرا رفتند. بنده هم این تذکرات را مشفقانه برای شما و اصلاح‌طلبان می‌گویم. شاید از مسیر منتهی به سقوط و بی‌اعتباری برگردید. با سلیقه و تفکر خودتان در گام دوم در سازندگی و پیشرفت و توسعه کشور بتوانید استعداد و ظرفیت خود را به کار گیرید و نشان دهید که می‌خواهید کشور برای همه باشد، نه برای جناح شما که اگر در مسئولیت و قدرت نبود چهره معارض به خود بگیرد.

نشریه شما وقتی تاجزاده را دستگاه قانونی این کشور بازداشت می‌کند، از وی حمایت می‌کند و کیوان اشتریان در سرمقاله شرق او را یک فرد نمی‌داند؛ بلکه خودش و شماها را نیز مباشر در اعمال و رفتار او می‌نمایاند که اگر مجرمانه باشد شما‌ها نیز باید عواقب قانونی آن  را بپذیرید.

از جاسوس‌های محیط زیست حمایت می‌کنید، از بی‌حجابی و آنها که قانون و شرع را زیر پا می‌گذارند و از آنها که مسئله حجاب را می‌کوشند به یک معضل اجتماعی و اعتراضی تبدیل کنند حمایت جانانه می‌کنید. این غیر از آن است که شما نظر بدهید که حجاب از ضروریات اسلام است؛ ولی درباره چگونگی رفتار با بی‌ملاحظه‌ها نظر بدهید؛ درحالی‌که مطالب شما تقریبا هماهنگ و همسو با رسانه‌های مزدور بیگانه است.

شما در جریان اوکراین تحلیل‌هایتان مطابق با تحلیل‌های آمریکاست؛ همان‌طور که آقای جاوید قربان‌اوغلی در سرمقاله 1401.4.28 نوشته و سفر بایدن را موفقیت‌آمیز و هوشمندانه می‌داند که صدور نفت عربستان را به ۱۳ میلیون رسانده، وی بن‌سلمان قاتل جنایتکار را برنده بزرگ سفر بایدن می‌داند و او را در سایه این عنایت بایدن به ۴۰ سال حکومت پادشاهی در عربستان استوار می‌بیند، سپس رژیم صهیونیستی را به الطاف  خویش می‌نوازد.

این تحلیل برای مردم ما تصورات منفی را پیش می‌آورد. که برخی آن را مجیزگویی بایدن و سعودی‌ها و برخی خط‌دهنده پیام و نگاه غربی‌ها و... تحلیل می‌کنند. آیا به‌راستی سفر بایدن موفق بود؟ آیا عربستان که روزی ۹ میلیون بشکه نفت به غارت به آمریکا می‌دهد، می‌تواند چهار میلیون به استخراج نفت سعودی بیفزاید؟، به کجا می‌روید!؟ اختیار با خودتان است؛ ولی تذکر می‌گویم که این روش، مردم را از شما دور می‌کند و شما را از مردم، خود دانید.

دکتر اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی

 

مهدی  رحمانیان: «شرق» را با دقت بخوانید،  اگر اینگونه باشــد که دیگر هیچ‌کس نباید حرفی بزند

جناب آقای اسدالله بادامچیان

دبیر کل محترم حزب مؤتلفه اسلامی

با سلام و احترام

نامه جناب‌عالی را با اشتیاق خواندم و آن را اتفاقی مبارک در ارتباط احزاب با رسانه تلقی می‌کنم، چراکه این مکاتبات عرصه‌ای مساعد برای گفت‌وگو و تبادل نظرات و رویکردهای هرچند متفاوت در زمینه فرهنگ و سیاست و اجتماع خواهد بود. همچنین، خرسندم که به سنت دیرینه نقادی و مواجهه مکتوب پایبند هستید، چه‌ آنکه این سنت امکانِ مواجهه‌ای منطقی و اخلاقی را فراهم می‌سازد. هرچند گاه در نامه خود، زبان به تندی و طعن و عتاب گشوده‌اید. چنان‌که در ابتدای نامه اشاره کرده‌اید سالیانی است عمر بر سر آرمان‌های بزرگ انقلاب و باورهای خود گذاشته‌اید و گزافه نیست اگر بگوییم بسیاری در این زمینه از شما به نیکی یاد می‌کنند و باور دارند مسیری که جناب‌عالی و مرحوم حبیب‌الله عسگراولادی طی کرده‌اید بخش قابل‌تأملی از تاریخ سیاسی کشور ما است. البته اگر بخواهم همچون شما صریح و بی‌پیرایه سخن بگویم، نامه شما برخلاف تجربه گران‌قدرتان در سیاست هنوز در قیدوبند ایدئولوژی‌های جناحی است. این نگاه ایدئولوژیک موجب شده تا یک‌طرفه به قاضی رفته و حکم صادر کنید که روزنامه «شرق» طرفدار آمریکا است، سیاه‌نمایی می‌کند و در پی تحریک توده‌ها است. از نقدهایتان این‌گونه استنباط می‌شود که هر کس همچون شما نمی‌اندیشد و عمل نمی‌کند، از خط دین و وطن‌دوستی خارج شده است و باید به راهی بازگردد که شما آن را به رسمیت می‌شناسید. ناگزیرم برای پرهیز از تعصب، دامی که در کمینِ همگان نشسته است، نامه جناب‌عالی را با دقت بیشتری بر محتوای آن واکاوی کنیم:

- جنابعالی در بخشی از نامه خود، بدون استدلال و ارجاع به مطلب یا نشانه‌ای آشکار در روزنامه «شرق»، به تحلیل محتوای همه‌جانبه آن پرداخته‌اید و حکم کرده‌اید که ما در زمین بایدن بازی می‌کنیم و عجیب‌تر آنکه، درصدد تبلیغ حزب توده و افکار منتسب به این جریان هستیم. جناب آقای بادامچیان، نزدیک به دو دهه است که روزنامه «شرق» با مجوز رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک رسانه مستقل فعالیت می‌کند. چند باری هم در محاکم رسمی حاضر شده که در نهایت حکم به منع تعقیب یا تبرئه «شرق» داده‌اند و ما با پشت سر گذاشتن این ناهمواری‌های ناخواسته، به انتشار روزنامه ادامه داده‌ایم تا این باور را در میان جامعه و مخاطبان خود تقویت کنیم که همچنان امکانِ انتشار رسانه‌ای مستقل در ساختار سیاسی موجود فراهم است. مسئله اینجاست که چگونه جناب‌عالی که در ابتدای نامه نگاهی به یک عمر مجاهدت خود داشته‌اید، ما را هم‌زمان «واخوردگان لیبرالیسم آمریکایی و بازگوکنندگان اندیشه‌های چپ شوروی» می‌دانید که دو خط فکری متضادند. مگر امکان دارد که رسانه‌ای هم‌زمان پایی در غرب و دل در گرو بلوک شرق داشته باشد، در حالی که این دو قطب در روزگار ما فرسنگ‌ها از هم فاصله دارند. استاد فقید، مرتضی مطهری یکی از علامت‌های مسلمانی را پیداکردن راه معتدل و میانه می‌داند و از شما که به دیانت شهرت دارید، انتظار می‌رود خاصه در نقد تفکرات متفاوت در عرصه سیاست و فرهنگ، راه اعتدال در پیش بگیرید.

- در بخشی دیگر از انتقادات خود با طعنه‌ای که امید است سهوی باشد، فرموده‌اید «مسئولین متوجه اقدامات شما هستند ولی سیاست نظام اسلامی مقابله نبوده و نیست، میدان‌دادن است تا مردم خطوط مسئله‌دار و دست‌اندرکاران آن را بیابند و از آنها فاصله بگیرند. همان‌طورکه از منافقین، حزب توده و... فاصله گرفته‌اند...».

جناب آقای بادامچیان، به‌راستی آیا این‌چنین سهل می‌توان شهروندان و کنشگران فرهنگی را به منافقین نسبت داد! مراد شما از این لحن و قیاس چیست؟ یعنی فاصله بین آنان که از نگاه شما گناهی به نام «نقد» -آن‌هم در چهارچوب قوانین- مرتکب شده‌اند، با منافقین تا بدین حد می‌تواند اندک باشد؟ به گمان بنده، این لحن، از نوعی عادت و استمرار در برخوردی تند و گاه حذفی با منتقدان مصالحه‌جو حکایت دارد. ما مفتخریم که با همه مصائب روزنامه‌نگاری و خبررسانی مستقل، در مملکت خود مانده‌ایم و براساس قوانین و عرف‌ پذیرفته‌شده ملی می‌نویسیم، سخن می‌گوییم و به سهم خود، برای فردایی بهتر تلاش می‌کنیم. این «ما» ترکیبی از دست‌اندرکاران «شرق» و مخاطبان آن است که شهروندان ایرانی هستند. اینکه برخی اوقات مسئولان نسبت به خطاهای احتمالی رسانه‌ها یا گروهی از شهروندان با سعه‌صدر برخورد می‌کنند، سنت حسنه‌ای است که آن را باید به فال نیک گرفت و آنان را برای استمرار این رویکرد ترغیب کرد، نه اینکه به‌حساب قصور گذاشت و مسئولان را به برخوردهای تهدیدآمیز تهییج کرد. باور دارم که «مدارا» مسیر پیشرفت را هموار می‌کند و از این‌رو توصیه اکید دارم که حضرت‌عالی نیز به‌جای آنکه مدارا را تهدیدی در زیر خاکستر برای رقیب سیاسی تحلیل کنید، به‌عنوان رویکردی بپذیرید که مایه مباهات یک ساختار سیاسی و درخور کرامت شهروندان آن است. از یاد نبریم که امام على (ع)، «میوه خِرد را مدارا کردن با مردم» می‌دانست، ما نیز مردمانیم.

- بگذارید در نامه شما گامی پیش‌تر برویم، اینکه ما به جایی وابستگی نداریم و اعتقادی راسخ داریم که باید در تفکر و بازتاب اخبار مستقل باشیم. اگر روزنامه «شرق» را به‌دقت بیشتری دنبال کنید، بر این ادعا صحه خواهید گذاشت که خبرنگاران ما با کمترین امکانات، در مناطق محروم و دورافتاده و مصیبت‌زده حاضر شدند تا راویان درد مردم باشند. کاری بس دشوار و تلخ که شما از آن با عنوان «سیاه‌نمایی» یاد می‌کنید. برای نمونه، اگر فرصتی دست داد و گذرتان به محله «مرتضی‌گرد» تهران افتاد بپرسید که گزارش خبرنگاران روزنامه «شرق» از این منطقه چه نتیجه‌ای برای آنان در بر داشته است، با اینکه شما این روند گزارش‌نویسی را سیاه‌نمایی یا تمایل به چپ آمریکایی می‌خوانید، روزنامه «شرق» پر است از این دردنامه‌ها که بی‌شک جناب‌عالی ندیده‌اید یا نخواسته‌اید ببینید و اگر هم دیده باشید با آن برخوردی از سر مهر نداشته‌اید. باز تأکید می‌کنم که بر رسالت خود که همانا روایت گره‌ها و مشکلات زندگی مردم و نیازهای اساسی ایران عزیز برای رشد و توسعه است، پافشاری می‌کنیم. استاد مطهری فرموده‌اند: «برای یک ملت هیچ موهبتی بالاتر از شخصیت نیست، اگر همه مواهب و ابزارهای زندگی را از ملتی بگیرند و شخصیتش محفوظ باشد غمی نیست».

- جناب بادامچیان گرامی، تعجب می‌کنم از بزرگواری چون شما که سال‌ها در مبارزه با استبداد شاهنشاهی طعم زندان را چشیده‌اید و به گواه خودتان همواره نیز طی دهه‌های گذشته در مجاهدت سراسیمه بوده‌اید، تاب نمی‌آورید که صدایی در حمایت از منتقدی بلند شود که آرا و نظراتش با شما متفاوت بوده است. در بخشی از نامه خود می‌نویسید که ما از تاجزاده حمایت کرده‌ایم و اگر مجرم شناخته شود، عواقب قانونی آن را ما هم باید بپذیریم. بگذریم از اینکه سخنانتان در لفافه، رنگی از تهدید دارد، اما بنده شکرگزارم که تهدیدتان در پناه کلمه صورت گرفته و آن را ودیعه‌ای دوستانه تلقی می‌کنم. فارغ از اینکه ما یک رسانه هستیم و بر حسب وظایف ذاتی خود باید در همه حوزه‌ها مطالب متنوعی ارائه دهیم اما با این استدلال شما حتی وکلای محکومان نیز به حکم محکومیت موکل باید عقوبت بکشند؟ فرض را بر این بگذاریم که در کنار نشریات مورد علاقه شما که دائم در حال بدگویی و اتهام‌زنی به منتقدان هستند، یک نشریه نیز دو خط از آنها حمایت کرده باشد، آیا واقعا باید از عواقب قانونی این حمایت ترسید؟ چرا همفکران شما از عواقب قانونی، اخلاقی و عرفیِ بدگویی و اتهام‌زنی به مخالفان و منتقدان خود هرگز هراسی به دل راه نمی‌دهند؟

جناب بادامچیان، تأکید می‌کنم که به‌گمانم شما «شرق» را آن‌طورکه باید نمی‌خوانید یا آن‌طورکه باید به شما گزارش نداده‌اند. پیشنهاد می‌کنم با دقت بیشتری این روزنامه رسمی در سرزمین خود را ورق بزنید، آن‌وقت شاید به این تبادل سخن و نامه نیز نیازی نباشد. شما با همین رویکرد و ظاهرا با عدم نگاه دقیق به «شرق»، درمورد پدیده حجاب هم ما را مورد عنایت قرار داده‌اید و به‌وضوح گفته‌اید در این مورد همسو با مزدوران بیگانه رفتار کرده‌ایم. لازم است تأکید کنم که نقد به نوع و شکل برخورد با حجاب فرق دارد با تبلیغ بی‌حجابی. به شما بزرگوار توصیه می‌کنم که با احترامی هرچه بیشتر به زنان صبور، دردمند و ارزشمند میهن خود نگاه کنید. ما نوع برخورد با زنان درمورد حجاب را نقد کرده‌ایم و از قضا در بسیاری از مواقع این نقد را از زبان بزرگان کشور همچون مرتضی مطهری مطرح کرده‌ایم که مورد وثوق طیف‌هایی متنوع و متکثر هستند.

- در بخشی دیگر از نامه خود اشاره کرده‌اید که تحلیل‌های ما در زمان جنگ اوکراین مطابق با تحلیل‌های آمریکا است. متأسفانه به نظر می‌رسد در این باره نیز مانند سایر ادله‌ای که ارائه داده‌اید، با فقدان دقت کافی به مطالب روزنامه «شرق» سخن می‌گویید؛ از جمله اشاره‌ای که به مطلب جناب جاوید قربان‌اوغلی داشته‌اید. جناب بادامچیان کدام بخش این مطلبِ مورد اشاره شما آمریکایی است که این‌چنین برآشفته‌اید. خود شما می‌گویید «تحلیل»؛ تحلیل، برداشت‌ها و داده‌های ذهنی یک تحلیلگر است که می‌تواند درست یا نادرست باشد که زوایای نگاه و اندیشه‌های متفاوتی را هم در مقابل ما و هم در مقابل مسئولان قرار می‌دهد. از این منظر ارائه تحلیل به‌عنوان یکی از کارکردهای ویژه رسانه بسیار پراهمیت و یک رفتار راهبردی محسوب می‌شود. ما حتی اگر دشمن در جایی پیروز شد، وظیفه داریم پیروزی‌اش را به اشکال مختلف تحلیل ‌کنیم‌ تا در فرایند تصمیم‌سازی به کار گرفته شود و تصمیم‌سازان بتوانند تحرک بهتری داشته باشند. یک نویسنده، مطلب بسیار ساده‌ای درمورد سفر بایدن نوشته و در واقع این سفر و نتایج آن را با قدری تحلیل روایت کرده است، شما به‌جای آنکه دست به قلم شوید و از ناحیه دیگری تحلیل کنید، این مطالب را مطابق با مواضع آمریکایی‌ها می‌دانید. اگر این‌گونه باشد که دیگر هیچ‌کس نباید حرفی بزند، چون از نگاه شما هر چیز غیر از تقبیح دشمنان نوعی وادادگی و در اختیار دشمن قرار گرفتن است. کار ما جور دیگر دیدن است تا مبنایی برای چرخش اندیشه و تصاعدی‌شدن پیشرفت شکل بگیرد.

جناب آقای بادامچیان، دشمنان ما نیز در تبیین استراتژی‌های مختلف، صاحب تفکر و اندیشه‌اند، عمل می‌کنند و پیشرفت نیز خواهند داشت و از قضا تحلیل عملکرد آنان، محک خوبی برای هشیاری و آمادگی ما در برابر آنان خواهد بود. اگر ما با در نظر گرفتن منافع ملی، با هشیاری و دقت، مراودات و رفتار کشورهای خارجی را رصد و تحلیل کنیم، راهبردهای کارسازی در اختیار مسئولان قرار داده‌ایم. وظیفه یک رسانه، تحلیل و بررسی جوانب مختلف وقایع سیاسی و اجتماعی و جهانی است که بر سرنوشت کشور ما تأثیری قاطع خواهد داشت نه شعاردادن و مخالف‌خوانی‌های خوشامد تمایلات حزبی و جناحی که امکانی برای توسعه و پیشرفت کشور فراهم نمی‌کند. در پایان خاطرنشان می‌کنم که خرسندم از اینکه به‌رسم تعامل و تبادل‌نظر با ما سخن گفته‌اید. امید دارم که این رسم ادامه یابد. اگر جناب‌عالی اجازه دهید، برای ثبت تاریخی این تبادل‌نظر، مکاتبات جناب‌عالی و بنده را در روزنامه «شرق» به طور هم‌زمان منتشر کنیم. این‌جانب به پیشکسوتی جناب‌عالی در سیاست و مبارزه باور دارم و با احترام گفت‌و‌گوی منطبق بر منطق و فارغ از تمایلات جناحی با شما را پاس می‌دارم و از تداوم گفت‌وگوهای مکتوب استقبال می‌کنم، باشد که نسل‌های آینده رویکردهای متعددی در اختیار داشته باشند.

با آرزوی سلامتی برای جناب‌عالی، پیروز و سربلند باشید.

‌ با احترام، مهدی رحمانیان

 

نظر شما