شناسهٔ خبر: 55619746 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه دنیای‌اقتصاد | لینک خبر

قالیباف حساب خود را از دیگر خودی‌ها جدا کرد‌؟

تک‌نوازی در ارکستر اصولگرایان

دنياي اقتصاد : چندسالی است که قالیباف به مواضع اصولگرایان رادیکال انتقاد جدی دارد و بسیاری این رویکرد را پیگیری هدف او برای نشستن برصندلی ریاست‌جمهوری می‌دانند. انتقاد چندی پیش او از سوپرانقلابی‌ها نیز در همین راستا تلقی می‌شود. در این میان خبرها حاکی از پایان حمایت اصولگرایان رادیکال از رئیس مجلس است که نشان می‌دهد حاکمیت در ایران هیچ‌گاه یکدست نمی‌شود.

صاحب‌خبر -

رویای یکدست شدن حاکمیت سال‌هاست که بر عرصه سیاست ایران سایه افکنده است. رویایی که به باور بسیاری، انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ و انتخاب ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس‌جمهوری آن را محقق ساخت. با این حال بررسی سخنان و مواضع برخی مقامات ارشد اصولگرا درمورد مسائل سیاسی و اجتماعی، از جمله مبارزه با بدحجابی، اینترنت ملی و خصوصا موضوع برجام طی این مدت نشان می‌دهد هنوز یکپارچگی اتفاق نیفتاده است. دراین میان آنچه این نظریه را تقویت می‌کند مواضع اخیر محمد‌باقر قالیباف، رئیس مجلس در خصوص مسائل مختلف و به‌خصوص انتقاد صریح او از سوپرانقلابی‌ها است.

به باور صاحب‌نظران سیاسی، مواضع انتقادی قالیباف و تلاشش برای جداکردن خود از جریان رادیکال اصولگرایی از سه سال پیش آغاز شده است. آنجا که او سال ۹۸ با انتشار پیامی تصویری در کانال اطلاع‌رسانی خود، خطاب به جوانان، برلزوم تحول در جریان سیاست‌ورزی جریان انقلابی ضمن حفظ مبانی تاکید کرد و خواستار حرکت در مسیر «نواصولگرایی» شد.

همان زمان بسیاری براین نظر بودند که او می‌خواهد راهش را از متحدان قدیمی خود جدا کند و شخصیتی متمایز از اصولگرایان از خود داشته باشد. حتی برخی تلاش قالیباف برای تشکیل جبهه‌ای به نام نو‌اصولگرایان را وحدت‌شکنی او نزدیک به انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ قلمداد کردند. شاید مجموعه همین انتقادها بود که موجب شد او اعلام کند در نواصولگرایی به دنبال راه‌اندازی جریان سوم نیست، اما به تصمیم‌گیری‌های اردوگاه اصولگرایی نقد جدی دارد.

 در ادامه راه هر چند او در انتخابات ۱۴۰۰کاندیدا نشد، اما ریاستش بر مجلس شورای اسلامی و اتخاذ برخی مواضعش در مخالفت با مواضع دولت از جمله تصویب لایحه مربوط به بازگشت قیمت‌ها و ماجرای افزایش حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی نشان داد هرجا که لازم باشد با تصمیمات دولت مخالفت می‌کند. در این میان برخی براین نظرند که اگرچه تصمیمات قالیباف به نفع مردم است، اما از سوی دیگر می‌تواند نشانه‌ای از آغاز اختلاف نرم با ابراهیم رئیسی باشد که احتمالا در ماه‌های نزدیک به انتخابات ریاست‌جمهوری آینده شکل جدی‌تر به خود خواهد گرفت.

انتقاد شدید قالیباف از سوپر‌انقلابی‌ها نیز در همین راستا تلقی می‌شود. محمدباقر قالیباف تیرماه سال جاری در یک سخنرانی که بارها بازنشر شد از آنهایی که سوپرانقلابی خواند، انتقاد کرد و گفت: ‌بعضی‌ها را نگاه می‌کنیم، هر چه نگاه می‌اندازیم که چه کرده؟ هیچ نکرده. ولی از همه هم طلبکار است. هر کسی هم که یک دیکته‌ای نوشته، ممکن است غلطی هم نوشته، ایراد می‌گیرد که «آقا چرا یک غلط داری؟». خب، تو که هیچ غلطی نکرده‌ای و عمر خودت را تباه کرده‌ای! حداقل تو حق نداری به اسم انقلاب حرف بزنی. سیاسیون، سوپر‌انقلابی‌ها را همان رادیکال‌های اصولگرا توصیف می‌کنند که مدعی انقلابی‌گری‌اند و دیدگاه‌های رادیکالی نسبت به مسائل کشور دارند. نمونه ملموس آن شاید همین ماجرای برجام باشد که طی سال‌های گذشته بارها مخالفت خود را با آن اعلام کرده‌اند و از رویکرد خود در مورد مذاکره با غرب برای تامین منافع کشور حتی در دولت رئیسی نیز کوتاه نیامده‌اند.   با این حال با روی کار آمدن دولت سیزدهم این امید وجود داشت تا این جریان با توجه به آنچه یکدست شدن حاکمیت پس از سال‌ها می‌خواند و نسبت به آن ابزار خرسندی می‌کند برسر برجام کوتاه بیاید، اما مواضع اخیر این طیف حتی در همین چند روز اخیر که یک بار دیگر بحث احیای برجام داغ شده است نشان داد فرقی نمی‌کند چه جریان و طیفی دولت را هدایت کند، برای آنها در بر همان پاشنه پیشین می‌چرخد.  هرچه هست چندسالی است که شهردار اسبق تهران به مواضع اصولگرایان و طیف رادیکال این جریان یا همان سوپرانقلابی‌ها انتقاد جدی دارد و بسیاری این رویکرد را پیگیری هدف او برای نشستن برصندلی ریاست‌جمهوری یا اسم رمز برای تصدی پست قوه مجریه می‌دانند. همچنان که سال ۹۲ همزمان با رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری، خبرهایی مبنی بر اینکه قالیباف قصد دارد درصورت پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری از صادق خرازی به عنوان وزیر خارجه‌اش در دولت احتمالی‌اش استفاده کند، قوت گرفت. هرچند این خبر بعدها از سوی خرازی تکذیب شد، اما همان زمان بسیاری براین باور بودند که قالیباف درصورت لزوم با بلوک نوگرایان در برخی حوزه‌های خاص در یک راستا حرکت خواهد کرد.  در واقع در عالم سیاست ایران بلوک نوگرایان شامل اصلاح‌طلبان و میانه‌روها می‌شود با این حال دربرخی مواقع از بلوک مقابل اصولگرایان سنتی و نو اصولگرایان نیز با آنها در برخی مسائل همراهی داشته‌اند. بهترین نمونه آن شاید نظر مثبت برخی از اصلاح‌طلبان برای انتخاب علی لاریجانی به عنوان کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰باشد که از او به عنوان شخصیتی میانه‌رو در میان اصولگرایان یاد می‌شود.  در واقع نوگرایان و برخی از طیف‌های اصولگرا اگرچه در بسیاری مسائل اختلافاتی دارند اما تجربه نشان داده درعین حال برسر برخی مسائل با هم مواضع یکسانی دارند حتی اگر این مواضع را شفاف بیان نکنند. این درحالی است که در مقابل آنها اصولگرایان رادیکال که در راس آنها پایداری‌ها به عنوان «راست‌ترین گروه سیاسی در ایران» و گروه غیر رسمی متنفذین سیاسی قرار دارند، به هیچ عنوان از مواضع خود کوتاه نیامده و طرفدار حفظ وضع موجود هستند. در واقع با توجه به مواضع اصولگرایان رادیکال، به نظر می‌رسد قالیباف تصمیم گرفته راهش را از آنها جدا کند. از همین‌رو برخی خصوصا حامیان رئیس مجلس، ماجرای سفر اخیر خانواده قالیباف به ترکیه را به رقبای او از جمله متنفذین سیاسی و خصوصا جبهه پایداری منسوب می‌کنند. البته برخی فراتر رفته و حتی طرفداران دولت را در این جریان مقصر می‌دانند. با این حال همه شواهد نشان از این دارد که ائتلاف پیشین اصولگرایان رادیکال یا به عبارت بهتر پایداری‌ها با قالیباف از هم گسسته شده است. صاحب‌نظران سیاسی، ریزش آرای محمد‌باقر قالیباف در انتخابات خرداد ماه مجلس برای کرسی ریاست مجلس و دلیلی برادعای خود عنوان می‌کنند. در این میان به نظر می‌رسد مخالفت قالیباف با طرح صیانت یکی دیگر از دلایل دلخوری پایداری‌ها از قالیباف است که در نهایت منجر به پاره شدن زنجیر ائتلاف انتخاباتی آنها شده است.

ازسوی دیگر شواهد نشان می‌دهد حتی دولت ابراهیم رئیسی نیز در یک سالگی‌اش دیگر از آن حمایت پیشین اصولگرایان برخوردار نیست همچنان‌که ظرف یک ماه گذشته مورد انتقاد خودی‌های از جمله پایداری‌ها که از طرفداران پروپاقرص دولت سیزدهم بودند، قرار گرفته است از همین‌رو به باور تحلیلگران عمر ماه عسل دولت نیز در حال سرآمدن است. با این تفاسیر شاید دور از ذهن نباشد که محمد‌باقر قالیباف سودای جدا شدن از یاران پیشین خود را داشته باشد، چرا که تجربه ثابت کرده آنها یاران چندان باوفایی برای سیاستمداران در این سال‌ها نبوده‌اند. در کنار این موضوع به نظر می‌رسد رویای یکدست شدن قوا نیز با اختلاف میان اصولگرایان درحال رنگ باختن است.

نظر شما