شناسهٔ خبر: 55602061 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: همشهری آنلاین | لینک خبر

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

جایی که روزگاری خانه برادر ناصرالدین شاه بود، قصه‌ها و ماجراهای جالبی را از سر گذراند تا اینکه به راسته فروش فرش‌های دستباف بازار تبدیل شد. راهی بازار تهران مهم‌ترین نماد هویتی و تاریخی شهر تهران و سرای رحیمیه شدیم تا این سرا را بیشتر بشناسیم.

صاحب‌خبر -

همشهری آنلاین -بهاره خسروی :  یک روز گرم مردادی و بازار تهران! پیدا کردن راسته فرش‌فروش‌ها کار چندان سختی نیست. به انتهای بازار آهنگرها که می‌رسیم درهای قدیمی و کرم مایل به قهوه‌ای سرای رحیمیه و گربه‌های سرگردانی که مسیر سه حیاطه‌ها سرای رحیمیه گز می‌کنند، در میان شلوغی و هیاهوی بازار توجه هر رهگذری را به خود جلب می‌کند. سرای رحیمیه سه طبقه‌ای امروز با ۳۰۰ حجره و ۱۲۰ کاسب زمانی خانه «عبدالصمد میرزا» برادر ناتنی ناصرالدین شاه، معروف به عزالدوله بود.

قصه‌های خواندنی تهران را اینجا بخوانید

از پاتوق نجارها تا راسته فرش‌فروش‌ها

در و پنجره‌های چوبی قهوه‌ای رنگ بر روی دیوارهای بلند سفید رنگ گچی سرای رحیمیه ترکیب رنگ و نمای زیبایی را ایجاد را کرده است. تقریباً نمای ظاهری حجره‌های هر سه سرای رحیمیه اول تا سوم به یک شکل است. البته زیبایی‌ سرا در طبقه دوم که اغلب پنجره‌های آن با هنر نجاران زبر دست تهران قدیم و به شکل گره‌های چینی ساخته شده این زیبایی را صد چندان می‌کند.

«‌علی تشکری» از کاسبان قدیمی سرای رحیمیه درباره پیشنه این بازار قدیمی توضیح می‌دهد: «پدربزرگ و پدرم در همین‌سرا کارشان فروش فرش بود. پدر بزرگم به‌صورت دوره‌گرد از روستاها و شهرها فرش می‌خرید و در همین‌سرا که زمانی به بارانداز اسب‌ها معروف بود می‌فروخت. در واقع پیشنه این‌سرا به ۱۱۰ سال پیش شاید هم بیشتر به دوره ناصرالدین شاه می‌رسد. آن زمان اینجا محدوده امنیتی کاخ گلستان وسرا هم متعلق به یکی از شازده‌های قاجاری بود. اما با روی کارآمدن سلسله پهلوی فروش این عمارت حال و هوا آن تغییر کرد و آلمانی‌ها دستی به سر روی آن کشیدند. اگر به سقف‌های‌ سرا نگاه کنید هیچ ستونی در وسط آن نمی‌بینید و بیشتر تغییرات به سبک معماری آلمانی‌ها و جدید است.»

به روایت پدربزرگ مرحوم تشکری، سرای رحیمیه در ابتدای کار با فعالیت نجارها رونق گرفت. علی آقا دراین‌باره توضیح می‌دهد: «‌پدر بزرگم تعریف می‌کرد بیشتر فروشنده‌های دوره‌گرد با اسب و قاطر این محدوده فرش می‌آوردند. سرای رحیمیه هم بارانداز چهارپایان و هم مرکز خرید و فروش فرش بود. البته بیشتر شبیه کارونسرا بود. اما به مرور حال و هوای فضای بارانداز تغییر کرد و اتاقک‌ها کارونسراها تبدیل به حجره شدند. ۵ سالی صنف نجار در این‌ سرا فعالیت داشتند که به مرور فروشندگان فرش دستباف جای آنها را گرفتند و سرای رحیمیه تبدیل به پاتوق آنها شد.»

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

گرگم به هوا در سرای رحیمیه سوم

به هر گوشه از سرای‌های رحیمیه که سرک می‌کشی کلی نوستالژی و داستان و قصه‌های جالب کشف می‌شود. قصه‌هایی که برای بچه‌های قدیم بازار که در میان دالان‌ها و پستوهای خاکی سرای رحیمیه گرگم به هوا بازی می‌کردند و این روزها در غبار روزگار مویی سپید کردند هنوز هم تازگی دارد.

«محمد جعفر حسینی» یکی از همین بچه‌های قدیمی سرای رحیمیه است که بیش از ۶۰ سال رفوکاری انجام می‌دهد. او از زمین‌های خاکی سرای رحیمیه تعریف می‌کند: «‌۷ ساله بودم که برای پادویی سرای رحیمیه آمدم. قبل از من پسر عمه‌ام در این‌ سرا شاگردی می‌کرد. طبق رسم باید چند ماهی را رایگان پادویی می‌کردم.‌ سرا بیشتر شبیه کارونسرایی بود و شب‌ها فرش‌فروش‌ها و مردم اسب و قاطر و خرهایشان را برای استراحت اینجا می‌آوردند. آب و برق هم نداشتیم. زمین‌های بازار آسفالت نداشت و اکثراً خاکی و گل‌آلود بود. در مجموع ۵ استاد کار و بیست کارگر در همین سه حیاط سرای رحیمیه کار می‌کردند.»

آقای حسینی از شیطنت‌ها و بازی‌های کودکانه‌اش در زمان مسئولیت‌هایش تعریف می‌کند، برق نگاهش گویای زنده شدن همان روزهاست: «‌کارم خرید غذا، آب و یخ برای استادکارها بود. دم غروب‌ها برای روشنایی‌ سرا از چراغ‌های گازی استفاده می‌کردند. تلمبه زدن برای روشن شدن این چراغ‌ها کار من بود. گاهی وقت‌ها زمان سفارش غذا برای استادکار با چند تا از بچه‌های همسن و سالم که در همین‌ سرا پادویی می‌کردیم در دل دالان‌ها و حیاط‌های‌ سرا که آن زمان خاکی و گل‌آلود بود کلی گرگم به هوا و قایم‌باشک بازی می‌کردیم. حتی یک بار سر تغییرات بازار و خاکبرداری‌ها استخوان انسان مرده هم پیدا شد.» 

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

پیوند با تارو پود

کار آقای حسینی پیوند دوباره تار پود فرش یا به اصطلاح عام ترمیم زخم‌های قالی و فرش است. این رفوکار کهنه‌کار سرای رحیمیه که حتی چند سالی در خارج از کشور به رفوکاری و مرمت فرش مشغول بود، در میان صحبت‌هایش از ویژگی‌های فرش خوب هم می‌گوید: «‌هرچه بافت فرش‌ ریزتر باشد به همان اندازه فرش زیبا و قیمتی‌تر می‌شود. البته مهم‌ترین فاکتوری به فرش ارزش و کیفیت می‌دهد، استفاده از رنگ‌های گیاهی است. به طبع کیفیت رنگ به افزایش زیبایی، دوام و حتی زیبا دیده شدن نقشه هم مؤثر است. بهترین فرش‌ها متعلق به شهرهای تبریز، اصفهان و قم است که اغلب تمام ابریشم هستند. قیمت فرش‌ها با توجه به فاکتورهای موجود یک فرش این روزها از متری ۷ یا ۸ میلیون تومان شروع می‌شود تا رقم میلیاردی می‌رسد.»

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

خانه شازده قاجاری

به گشت‌وگذارم در میان دنیای پر نقش و نگار فرش‌ها ادامه می‌دهم. پای صحبت هر کدام از استادان این هنر اصیل ایرانی می‌نشینیم کلی حرف و قصه از ماجراهای فرش‌ها و سرای رحیمیه تعریف می‌کنند. «حمید حسین‌زاده» از کاسبان قدیمی‌ سراست که پدرش سال‌ها در این‌ سرا رفوکاری فرش را انجام می‌داد و بعدها در همین بازارچه حجره‌ای دست و پا می‌کند. به تعریف آقای حسین‌زاده سرای رحیمیه روزگاری حسینیه نجارها بود. او تعریف می‌کند: «‌آقای خویی‌لر این سرای قدیمی را که حالا سه تیمچه دارد را از مالک اولیه آنکه یک شازده قاجاری بوده است، خریداری می‌کند. بعد از ساخت بنای چند سالی این‌ سرا در اختیار صنف نجارها بود. حتی داخل‌ سرا حسینیه هم برای عزاداری ایام محرم داشتیم.»

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

فرش خوب، فرش بد

حسین‌زاده با مروری بر پیشنه‌ کاری پدرش صحبت‌های خود را اینطور ادامه می‌دهد: «پدرم تقریباً ۱۵ یا ۱۶ ساله بود در این تیمچه با رفوگری فرش را شروع کرد و در حدود ۶۵ سالی که در این بازار فعالیت می‌کند. به همین دلیل تغییرات‌ سرا و کسب و کارها را با چشم دیده بود. زمانی فرش‌ها را برای صادرات در همین بازارچه آماده می‌کردند و معمولاً حیاط رحیمیه دوم محل بسته‌بندی فرش‌ها بود.»

این کاسب ۴۰ ساله بازار درباره مهم‌ترین ویژگی یک فرش خوب می‌گوید: «‌فرش هیچ شهری نسبت به شهر دیگر برتری یا ویژگی خاصی ندارد. چیزی که باعث وجه تمایز فرش یک شهر به نسبت سایر شهر می‌شود قبل از هر چیزی جنس پشم و نوع رنگ آن است. پشمی که دست‌ریس باشد و جنس رنگش از الیاف گیاهی باشد به طبع کیفیت بهتری دارد. به همین دلیل هر منطقه‌ای با این مشخصات فرش تولید کند، فرش خوب با کیفیتی دارد. البته ناگفته نماند که هر شهری برای خودش فرش خوب و بد دارد. نکته مهم‌تر اینکه کار تشخیص یک فرش خوب از بد برای یک فرد عادی چندان ساده و راحت نیست. یک کارشناش خبره می‌تواند همه ویژگی‌ها و نقاط ضعف و قوت یک کار را شناسایی کند.»

به عقیده حسین‌زاده، فرش ‌های عشایری، بختیاری و قشقایی در زمره فرش‌های خوب محسوب می‌شوند. او درباره قیمت فرش‌های دست‌باف بازار توضیح می‌دهد: «با توجه به ویژگی‌ها و کیفیت هر فرش به طبع قیمت آن هم تغییر می‌کند. فرش خوبی که رنگ الیافش گیاهی باشد در بازار از متری ۸ تا ۱۲ میلیون شروع می‌شود. برای مثال در بازار قالی تبریز ۴۰ رجی داریم که از متری ۵ میلیون شروع می‌شود یا فرش ۷۰ رجی داریم که از متری ۵۰ میلیون شروع می‌شود.»

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

از عباس‌آباد تا سرای رحیمیه

قدیم‌ترها بازار عباس‌آباد، محل فروش فرش‌های دست‌باف بود جایی که اغلب فروشنده‌های دوره‌گرد و کاسبانی تهران فرش‌هایی را که از دور و نزدیک از قالی باف‌ها خرید می‌کردند و در این بازار بساط می‌کردند. تا اینکه به مرور زمان سرای رحیمیه محل بارانداز اسب‌ها و چهارپایان پاتوق فرش‌فروش‌ها شد.

«مرتضی یزدان مهر» از فروشندگان فرش سرای رحیمیه با تعریف این ماجرا سر صحبت را باز می‌کند: «‌حرفه فرش در واقع شغل مورثی خانواده ماست و پدرم در حدود ۶۵ سال در این حرفه در سرای رحیمیه فعال بود. سرای رحیمیه به محل بارانداز فرش‌ها معروف بود. جایی که از همان ابتدای کارش به حضور کاسبان خوشنام معروف بود. معمولاً تاجرانی که از شهرهای مختلف به تهران و بازار می‌آمدند از همین‌سرا و فضای آن برای استراحت استفاده می‌کردند. اما به تدریج تبدیل به محل فروش فرش دستباف شد. خوشبختانه سرای رحیمیه از بخش‌های دیدنی و توریست‌پسند بازار تهران است که همچنان اصالت قدیمی‌اش را حفظ کرده است. چون در بازار ما بخش‌های زیبایی مانند سرای امیرکبیر را داشتیم که متأسفانه به دلیل عدم مدیریت صحیح این بنا تخریب شد و از بین رفت.»

به گفته یزدان مهر، سرای رحیمیه از بهترین بخش‌های بازار برای معرفی فرش ایرانی و هویت اصیل آن برای علاقه‌مندان این هنر است. چرا برای جذب توریست و توجه به صادرات فرش باید جایی مناسب برای ارائه فرش‌های ایرانی دستیاف داشته باشیم و چه جایی بهتر از سرای رحیمیه که این روزها با حال هوای جذابی که برای عکس کرفتن و گشت زدن به خود گرفته حتی از بخش‌های گردشگری بازار تهران هم محسوب می‌شود.

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

افت بازار فرش

این کاسب قدیمی به افت بازار فرش ایرانی در چند سال اخیر اشاره می‌کند و می‌گوید: «‌ما یکی از مدعیان شاخص فرش‌های دنیا بودیم؛ چرا که یکی از قدیمی‌ترین دست باف‌های دست بشر فرش است و فرش‌های ایرانی زبانزد فرش‌های دنیا بودند. چون فرش قصه رنگ و فرهنگ و هویت یک مردم است. در واقع فرش هر شهری نشانگر هویت، سبک زندگی و فرهنگ مردمان همان شهر است. در میان فرش‌های ایرانی معمولاً فرش‌های عشایری به دلیل تنوع نقش ونگاری که دارند بیشتر مورد توجه و زیبا هستند. البته فرش‌ها دنیای پیچده و قصه‌های جالبی دارند که اغلب در گرد و غبار زمان جا مانده‌اند و کمتر به آنها پرداخته می‌شود.

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

قصه پرغصه رفوگران فرش

تماشای نقش و نگار فرش‌های ایرانی روح و روان را جلا می‌دهد و حتی خستگی گرمای تابستان را هم کم می‌کند. یکی از اصناف زحمتکشی که در سرای رحیمیه کمتر از آنها یاد می‌شود، رفوکاران فرش است. رفوکارانی که از صبح آفتاب نزده تا دیر وقت در گوشه از حیات به مرمت و ترمیم فرش‌هایی می‌پردازند که روزی کلی ارج و قرب داشت و زینت‌بخش هر خانه‌ای بود. اما مهم‌ترین مشکل این صنف رد شدن حق بیمه از سوی کارفرماست. یکی از رفوکاران با گلایه از این وضعیت می‌گوید: «‌از وقتی چشم باز کردم سرم روی فرش‌های کهنه‌ای بود باید به نوعی زخم‌های آنها را تیمار می‌کردم تا مثل روزگار جوانی‌شان زیبا شوند. کار ما سیار است. یک روز رحیمیه اول، یک روز رحیمه دوم و.... اما وقتی نماینده بیمه برای سرکشی کارها و رد کردن اسم ما برای حق بیمه می‌آید. همین که جای خالی ما را می‌بیند سریع ترک محل کار می‌زند و بیمه ما متأسفانه حساب نمی‌شود. در صورتی بارها این موضوع را به نماینده و مسئولان بیمه گفتیم اما همچنان همکاران صنف ما با این معضل دست و پنجه نرم می‌کنند.»

این رفوکار معتقد است که در حوزه فرش متأسفانه این صنف چندان دیده نمی‌شوند و با همه زحمت‌ها و تلاش‌هایی که برای احیای فرش‌ها دارند اغلب دستمزد ناچیزی دارند و چندان کار حرفه آنها از سوی نهادها و ارگان‌های مربوطه دیده نمی‌شود.

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

 آقای خویی‌لر و حسینیه نجارها

بعد از گشت‌ و گذار در دنیای فرش در خانه عبدالصمدمیرزا برادر ناصرالدین شاه که این روزها به سرای رحیمیه معروف است، سراغ «علی اشکفتی» مدیر سرای رحیمیه رفتیم تا برای ما تاریخچه و پیشنه این عمارت قدیمی تعریف کند: «‌سرای رحیمیه ابتدا خانه «عبدالصمد میرزا» برادر ناصرالدین شاه  بود. بعد از مرگ او فردی به نام آقای «قاآنی» این خانه را از ورثه شازده قجری خریداری می‌کند. قاآنی که در زمان خودش شاعر و چهره معروفی هم بوده بخشی از این عمارت بزرگ را با توجه به نزدیکی به بازار به‌عنوان انبار چای، کتیرا، شکر و... به کاسبان بازار اجاره می‌دهد تا اینکه در سال ۱۳۲۰ درگیر و دار جنگ جهانی «محمدتقی خویی‌لر» از سازندگان معروف تبریزی این ملک را خریداری و بعد هم تخریب برای ساخت بنایی نو تخریب می‌کند. در زمان ساخت بنای جدید پدر آقای خویی‌لر فوت می‌کند، به همین دلیل به نام پدرش «عبدالرحیم» را روی سرا می‌گذارد.»

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

از انبار بنکداری تا راسته فرش‌فروشی‌ها

نیت آقای خویی‌لر برای ساخت بنای جدید همان کاربری قدیمی و ساخت انبارهای جدید و مدرن برای بنکداران بازار بود. به همین دلیل در حد فاصل سال ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۶ به‌ترتیب سرای رحیمیه‌های اول تا سوم افتتاح می‌شود. اما بنای جدید چندان مورد استقبال بنکداران واقع نمی‌شود. آقای خویی لر تصمیم می‌گیرد تا کل عمارت محل کسب و کار نجارهای تهران باشد. با توافقی انجام می‌دهد تقریباً تمام در و پنجره‌های حجره‌های سرای رحیمیه را نجارها به زیباترین شکل بر اساس معیارهای وقت‌شان می‌سازند. حتی چند سالی هم در سرای رحیمیه مشغول کار می‌شوند و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حسینیه نجارها در داخل سرای رحیمیه بود.»

به گفته اشکفتی، کسب و کار نجارها هم چندان در این‌سرا رونق نمی‌گیرد. تا اینکه با توجه به نفوذی که آقای خویی‌لر در شهرشان تبریز داشت و چهره سرشناسی بود به فکر راه‌اندازی بازار فرش دست‌باف می‌افتد. او ادامه می‌دهد: «‌با تدبیر این معمار خوشنام تبریزی یکسری از تجار و فرش‌فروش‌های معروف شهر تبریز مانند آقای «اعلاءباف»، «عراقچی‌» از اصفهان، «ستایش فر» و «‌میری» از تاجران معروف فرش تهران با اجاره بسیار ناچیز برای کسب و کار به سرای رحیمیه دعوت می‌شوند و به مرور زمان سرای رحیمیه رونق می‌گیرد و به نحوی به یکی از مراکز معروف صادرات فرش تبدیل می‌شود.»

مدیر سرای رحیمیه با اشاره به تغییرات جدید از دهه ۸۰ به بعد می‌گوید: «‌از سال ۱۳۸۲ و با کمک مالکان و کاسبان حجره‌ها از نو بازسازی و ترمیم و سیستم‌های حفاظتی آن احیا شد و سرای رحیمیه امروز یکی از مراکز فروش و صادرات فرش‌های دستباف ایرانی است.»

داستان سرای رحیمیه | خانه برادر شاه پاتوق فرش‌فروش‌ها

عکاس : محمد عباس‌نژاد 

نظر شما