تمام اهدافشان احقاق و احراز حقی است که به نظر و استدلال وکیل دادگستری، موکلش به آن محق میباشد و از زمانی که در این راه قدم برمی دارد و تا زمانی که به منزل برمی گردد، در راه عدل و عدالت گام برداشته است ولذا اگر در این راه کشته شود، کشته راه عدالت و به عبارتی، شهید راه عدالت خواهد بود و با در نظر گرفتن موارد پیشگفته، اگر وکیل به مرگ طبیعی ولی در این راه وفات یابد، چون در این راه قدم برداشته، هدفش احقاق حق مظلوم و برگزاری و برقراری عدالت بوده، شهید این راه محسوب خواهد شد. ولی وکلایی که در راه عدالت توسط موکل یا طرف موکلشان به قتل میرسند، شهید راه عدالت محسوب میگردند.
> راه جلوگیری از این جنایات چیست؟
برای جلوگیری و یا لااقل کاهش آمار، اهانت و ایراد صدمات به وکلا، جدای از اینکه موارد پیشگیرانه و آنهم اعطای تجهیزات دفاعی به وکیل، کارساز خواهد بود چرا که همین موضوع اطلاعرسانی گردد که وکلا از وسائل و امکانات دفاعی استفاده مینمایند، میتواند، تلنگری باشد برای دیگر اقشار جامعه تا به خودشان اجازه چنین اقداماتی را ندهند و دیگر موردی که تا حدودی میتواند بازدارنده باشد، حمایت از وکلایی است که در این راه متحمل زیان شده و یا خانواده محترمشان، تا اقشار جامعه بدانند در صورت ارتکاب بزه با خانواده یک وکیل طرف نبوده، بلکه مدافع آن وکیل، کل وکلای جامعه و حقوقدانان خواهد بود و این موضوع جنبه بازدارندگی و ارعابی خواهد داشت و نکته دیگری که کارساز تلقی میگردد، عدم ایجاد زمینه ارتکاب اینگونه بزه هاست، یعنی وکیل با رفتار و کردار خویش، می تواند سدی باشد نسبت به این اعمال و رفتار، بدین نحو وکیل با رعایت اخلاق حرفه ای، ازتصورات بدبینانه موکل و گاها طرف مقابل موکل، جلوگیری بعمل میآورد و جدای از موضوعات گفته شده، می توان با فرهنگسازی مناسب، از این اقدامات جلوگیری بعمل آورد، بدین نحو که افراد جامعه باید بیاموزند که وکیل دادگستری نماینده موکل در طرح دعوی محسوب میگردد و
براساس مدارک و مستنداتی که موکلش در اختیار وی قرار میدهد از حقوقش دفاع مینماید و لذا وکیل خود مدارک تهیه نمینماید و مستندات را فراهم نمیکند و به عبارتی آحاد ملت باید بدانند که پروندهای که راه قانونی برای دفاع از آن وجود ندارد، اگر وکیل هم داشته باشد به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید و باید بدانند، وکیل معجزه نخواهدکرد و از وکیل به اندازه مدارک و مستنداتی که به وی تقدیم نموده اند، توقع داشته باشند و طرف دعوی و شکایت هم باید آگاه گردد، که وکیل با شرایط فوق، نماینده موکلش محسوب میگردد و دشمنی با وی و یا برخورد ناشایست با وکیل، با تصورات ناپسندیده، نه تنها چیزی را حل نخواهد کرد، بلکه به ضرر وی خواهد شد و ذهنیت مراجع قضائی نسبت به آن شخص، مثبت نخواهد بود.
و مورد بعدی که قابل بیان است، بغیر از فرهنگسازی و هشدارهای پیشگیرانه و... میتوان به حمایت مراجع قضائی از وکلا نام برد و اشخاص باید بدانند که در مقام دفاع، شان وکلا، هم ردیف قضات میباشد، و محاکم نیز میبایست موارد فوق را در رعایتشان وکیل به اصحاب دعوی گوشزد نمایند و با این روال، اصحاب دعوی و شکایت، متوجه خواهند شد، مقابله با وکیل و بیاحترامی به وی در جلسه رسیدگی، بیاحترامی به محاکم قضائی تلقی و روند رسیدگی به نوعی با تغییر ذهنیت قاضی به ضررش خواهد شد و اخذ وکیل طبق قانون اساسی از حقوق مسلم اصحاب دعوی محسوب میگردد و وکیل را نمیشود بخاطر تنظیم قرارداد وکالت با متهم یا شاکی و همچنین اصحاب دعوی مورد مواخذه یا تهدید قرار داد و هرگونه اقدامی برعلیه وکیل، طبق قانون حاکم، محکوم میگردد و اگر چنانچه از رفتار وکیل دادگستری شاکی باشند و یا اقدامات وی را به ضرر خویش قلمداد نمودهاند و اقدامات وی را غیر قانونی تشخیص داده اند، می توانند از راه قانون اقدامات لازم بعمل آورند و لذا هرگونه اقدام خشونت و تهدید علیه وکیل را محکوم مینماییم.
وکیل پایه یک دادگستری،
عضو و دبیر کمیسیون حمایت از اعضا
و صیانت از مرکز وکلا، کارشناسان
و مشاوران خانواده قوه قضائیه کشور
محمدعلی طیبی سورکی *
نظر شما