شناسهٔ خبر: 55562399 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رسا | لینک خبر

بخش سوم؛

سلسله نوشتار‌های مرحوم آیت الله صافی درباره قیام و نهضت سید الشهدا

امام حسین(ع) تصمیم گرفت از تمام آن سوء انعكاس ها و انحرافات فكری و دینی مردم جلوگیری كند و معنای دین و خلافت و حكومت اسلامی و هدف دعوت جدش را به مردم بفهماند.

صاحب‌خبر -

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سلسله نوشتار‌های مرحوم حضرت آیت الله صافی گلپایگانی درباره قیام و نهضت حضرت سید الشهدا (ع) به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری شهادت امام حسین(ع) و یاران ایشان تقدیم مخاطبان می شود.

سومین بخش از این نوشتار بدین شرح است:

نجات اسلام، ثمره نهضت پیشوای آزادی خواه

هر نهضت و قیامی كه به منظور ایجاد سازمان نوین و نظام جدید و اصلاحات معنوی و اجتماعی و اقتصادی یا هر مقصد دیگر برپا شود؛ خواه و ناخواه در افكار و اوضاع و احوال جامعه، عكس العمل هایی مساعد یا نامساعد خواهد داشت، خواه منظور قیام كننده حمایت از حق و نجات انسان ها و اصلاح امور و برقراری عدالت اجتماعی و كمك به طبقات محروم و ستمدیده، دفاع از حریم شرف و فضیلت و آزادی و سایر هدف های صحیح و انسانی باشد، یا آن كه غرض او از انقلاب، مقاصد شخصی و مادی و هدف های سیاسی باشد.

البته نجاح و پیروزی یك فرد سیاسی كه به مصلحت شخصی و برای رسیدن به مقام و منصب تلاش و مبارزه می‎كند، در این است كه در قیام سیاسی بر حریف غالب و او را از صحنه سیاست خارج و مقام مقصود را تصرف كند و اگر نتوانست به هدف سیاسی خود برسد مغلوب و قیامش بی نتیجه خواهد شد و اگر پیروز شود، پیروزی او پیروزی فردی و محدود به همان زمان و دوران ریاست و فرمانروائی است.

اما نجاح و ظفر مصلحین حقیقی، و كسانی كه برای حق و مصالح عالیه اجتماع قیام می‎كنند، در این است كه حق، حاكم و مصالح جامعه، تأمین و عدالت بر ظلم، و نظم و قانون بر بی‎نظمی و قانون شكنی، غالب و پیروز شود.

این اشخاص اگر چه نتوانند در ظاهر طرف را مغلوب سازند و از پای در آورند و در میدان نبرد حق و باطل، جان خود را در راه حمایت از حق از دست بدهند؛ اما واكنش های طبیعی عمل آنها كه موافق با فطرت پاك هر بشر است، قلوب را به سوی حق متوجه می‎سازد.

فداكاری و علو همتشان باعث میل و گرایش جامعه به خیر و صلاح و عدالت و حق پرستی می‎شود و برای دیگران و آیندگان سرمشق سودمند و علت قوت احترام حق در نفوس و تنفر همگان از اهل باطل می ‎گردد.

این است كه این مردم، چون برای مصلحت عموم و نجات بشر و طرفداری از حق قیام می كنند، در مبارزه ‎ای كه آغاز میی نمایند شكست نمی‎خورند؛ چه در ظاهر نبرد را ببرند یا ببازند برنده و مظفر هستند و چون عملشان با حق و مصلحت نوع مربوط است و نوع، باقی و حق، پایدار است، پیروزی آنان هم جاودان و ابدی است.

برخلاف آن كه عملش راجع به مصلحت فرد باشد كه عمرش كوتاه و ناپایدار است، پس آن مظفریت جاودانی خواهد داشت و این كه جنبه فردی دارد، چند صباحی بیشتر باقی نیست.

پس هم از جنبه روانی و هم از جنبه حوادث تاریخی، این مطلب قابل انكار نیست كه عكس العمل قیام رجال اصلاح و پیشوایان آزادی خواه و حق پرست، عكس العمل مساعد و مثبت و پایدار است.

نتایج و عكس العمل فداكاری بی مانند سید الشهداء ‎علیه السلام از هر جهت موافق و مساعد با هدف و مقصد آن حضرت شد و امام در این فداكاری و معامله ‎ای كه با خدا كرد، نه فقط خسارت و زیان نكرد بلكه آن قدر سود و فایده برد كه غیر از خدا كسی حساب و مقدارش را نمی‎داند.

از وقتی حادثه جانسوز كربلا واقع شد، تا حال كسی پیدا نشده كه مایل باشد همكار شمر و حرمله باشد، یا از اعمال آنها متنفر نباشد، در مقابل در هر عصر و زمان میلیون ها مردم آرزومند بوده و هستند كه از یاران حسین ‎علیه السلام‎ شمرده شوند.

حال که سخن بدین جا رسید، به مقدار بصیرت و اطلاع ناقص خود به برخی از نتایج و فواید قیام و نهضت حضرت سید الشهدا علیه السلام اشاره خواهیم کرد:

1. تقرب و ارتقاء درجه

یكی از بزرگترین نتایج قیام سید الشهداء ‎علیه السلام، ثمرات قرب و ارتقاء درجه آن حضرت در نزد خداوند متعال است.

به طوری كه از احادیث و اخبار استفاده می شود، فداكاری حسین ‎علیه السلام، و تحمل آن نوائب و مصائب در راه خدا و نجات دین خدا، نتائج عظیمه و بركات كثیره بخشید كه زبان و قلم ما از توصیف و تشریح آن عاجز است.

بهتر این است كه خوانندگان، خود كتاب های حدیث و مقاتل مانند عوالم، بحار، نفس المهموم و كتاب های فارسی مثل ناسخ التواریخ را مطالعه كنند و اخباری را كه در فضیلت  و تقدیر از فداكاری حسین ‎علیه السلام و اصحاب و دوستان و شیعیان و زوار و گریه كنندگان در مصیبت آن حضرت و انشاد شعر، و گریانیدن و یاد از تشنگی آن شهید مظلوم در هنگام نوشیدن آب روایت شده بخوانند تا بدانند خداوند متعال حسین ‎علیه السلام را به چه انعامات عالیه و اكرامات عظیمه مخصوص گردانیده است.

فقط ما برای تیمن و تبرك یكی از آن احادیث را در اینجا نقل می كنیم:

شیخ صدوق رضوان الله علیه به سند خود از حضرت باقر یا حضرت صادق ‎علیهما السلام روایت كرده كه پیغمبر ‎صلی االله علیه و آله در خانه ام سلمه ‎رضی الله عنها‎ بود، و به او فرمود: كسی بر من وارد نشود، در این اثنا حسین ‎علیه السلام‎ آمد و ام سلمه نتوانست او را منع كند، حسین بر پیغمبر ‎صلی الله علیه و آله وارد شد، و ام سلمه نیز به دنبال او شرفیاب شد، دید حسین بر سینه پیغمبر است، و پیغمبر گریه می‎كند، و در دستش چیزی است كه آن را می‎ گرداند، پس فرمود: ای ام سلمه این جبرئیل است كه به من خبر می ‎دهد، این (حسین) مقتول است و این خاك زمینی است كه در آن كشته می ‎شود، آن را نزد خود نگهدار، وقتی كه تبدیل به خون شد، حبیب من كشته شده است.

ام سلمه عرض كرد: یا رسول الله از خدا بخواه تا كشته شدن را از او دفع كند، فرمود: خواستم، پس خدا وحی كرد كه برای او درجه ‎ای است كه به آن درجه احدی از مخلوق نمی رسد، و همانا كه برای او شیعه ای است كه شفاعت می كنند، و شفاعتشان پذیرفته می ‎شود، و همانا مهدی ‎علیه السلام‎ از فرزندان اوست، پس خوشا به حال كسی كه از دوستان حسین ‎علیه السلام‎ باشد، و شیعیان او به خدا سوگند روز قیامت رستگارند.

2. نجات اسلام

مهمترین نتیجه قیام حسین ‎علیه السلام‎ نجات اسلام از چنگال نقشه های بنی‎امیه است. برای اینكه تأثیر نهضت حسینی معلوم شود و بدانیم كه چگونه حیات اسلام و بقای شریعت، و قرآن رهین فداكاری ابی عبدالله علیه السلام است، توجه به خطراتی كه از ناحیه بنی‎امیه اسلام را صریحاً تهدید می‎كرد، و مطالعه اجمالی سوابق پرونده بنی امیه لازم است.

هركس تاریخ اسلام، و حركات بنی امیه را در جاهلیت و اسلام مطالعه كند به وضع خطرناكی كه از جانب آنها اسلام را تهدید به زوال، و انقراض میی نمود آگاه می ‎شود.

پیغمبر عظیم الشأن اسلام هم علاوه بر آنچه از آنها در دوران زندگی و دعوت مردم به خدا دید در روشنائی وحی می دید، خطراتی را نیز كه در آینده از آنها متوجه به اسلام بود مشاهده می کرد و مكرر از آنها خبر می‎داد، و خداوند این طائفه خبیثه را در قرآن مجید «شجره ملعونه» نامید.

در زمان حضرت سید الشهدا علیه السلام هم که سرنوشت اسلام و مسلمین به دست جوانی بدنام و فاسق و متهتك و مست مانند یزید افتاد كه صریحاً و علناً پیغمبر اسلام را بازیگر می خواند و معلوم بود که با این سلطنت، فاتحه همه چیز خوانده می‎شود.

عكس العمل این وضع در خارج و داخل كشور اسلام بسیار ناپسند و موجب سوء تعبیر و اتهام پیغمبر و ضعف اعتقاد و ایمان مردم می‎شد.

حسین ‎علیه السلام‎ تصمیم گرفت از تمام آن سوء انعكاس ها و انحرافات فكری و دینی مردم جلوگیری كند و معنای دین و خلافت و حكومت اسلامی و هدف دعوت جدش را به مردم بفهماند.

آن حضرت تصمیم گرفت مسلمان ها را از اینكه تحت تأثیر اعمال زشت و تلقینات سوء و تبلیغات گمراه كننده یزید و بنی امیه قرار بگیرند مصونیت بخشد و احكام قرآن و سنت پیغمبر را زنده سازد.

برای این كار وسیله ای از این مؤثرتر نبود كه حسین ‎علیه السلام‎ قیام كرد و از بیعت یزید امتناع نمود و قبح اعمال و سوء رفتار و گناهان و روش ناپسند او را از مواد بطلان زمامداری و حرمت بیعت اعلام كرد و پایداری و ثبات ورزید تا كشته شد. و خود را فدای دین خدا و احكام خدا كرد.

بنی‎ امیه پس از شهادت حسین علیه السلام‎ از اینكه بتوانند از پشت به اسلام خنجر بزنند و اسلام را از پا در آورند محروم شدند و در نظر زن و مرد و جامعه مسلمین، و در افكار عموم، گروهی ستمگر و پادشاهانی مستبد معرفی شدند كه به زور سر نیزه و شمشیر بر مردم مسلط شده و غاصب حقوق ملت و خائن به اسلام هستند.

نظر شما