شناسهٔ خبر: 55479458 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

شمیم| مسعود پیرایش: با نوحه‌های صرفاً عاشقانه نمی‌توان جهاد تبیین کرد/ امام حسین شاه ملعون با امام حسین ما یکی نیست

مسعود پیرایش می‌گوید: شاه ملعون هم برای سیدالشهدا عزاداری می‌کرد، اما امام حسین شاه با امام حسین ما یکی بود؟ اینها و خیلی مسائل دیگر باید تبیین شود تا با امپراطوری رسانه‌ای غرب و هوچی‌گری آنها مقابله کنیم.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری فارس ـ حوزه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: مداحان جوانی این روزها در هیأت‌های کشور به خصوص در شهرستان‌ها در حال تلاش و عرض ارادت به محضر اهل بیت(ع) هستند که توانسته‌اند جمعیت بسیار زیادی به خصوص از قشر جوان را هم جذب هیأت و مجالس کنند. این جوانان با شناخت بهتری از خواسته و نیازهای نسل جوان تولیداتی دارند که مورد پسند آنان است. یکی از این مداحان مسعود پیرایش است که در شهر اراک هیأت صاحب‌العصر(عج) را دارد. در برنامه «شمیم» با او ـ که حالا دیگر آوازه‌اش در ایران شنیده می‌شود ـ به گفت‌وگو نشستیم.

همین‌جا یادآوری کنیم که برنامه شمیم در ایام دهه اول محرم، هرروز از ساعت ۱۸ از در فارس‌تی‌وی و صفحه اینستاگرام خبرگزاری فارس پخش می‌شود.

پدر و مادرم در مداح شدنم بسیار نقش داشتند

مداحی را از چه زمانی شروع کردید و در این مسیر بیشترین کمک و تاثیر را از چه کسی دریافت کردید؟

من در خانواده‌ای به دنیا آمدم که پدرم از مداحان قدیمی شهر اراک است و جزو بنیانگذاران هیأت رمضان شهر و از رزمندگان و جانبازان اراک. وقتی بچه بودم در جلسات پدرم که کارهای تربیتی می‌کردند و با جوانان جلسه تربیتی داشتند و یا در جلسات روضه‌خوانی ایشان شرکت می‌کردم و از آنجا علاقه من به روضه‌خوانی سیدالشهدا شکل گرفت. نقش اصلی در مداح شدن من را پدرم ایفا کرد.

من هیچ‌ موقع نقش مادرم را هم فراموش نمی‌کنم. به بنده و برادر روحانی‌ام که از من کوچک‌تر است، مادرم آموزش می‌داد. ما بچه بودیم و ما را در طاقچه خانه می‌گذاشت و هر دو باهم می‌خواندیم. مثلاً این سرود را می‌خواندیم «باز از مسجد شهر صوت قرآن آید..» یا مثلاً‌ سرود جمهوری اسلامی ایران را می‌خواندیم. مادر هم در حفظ قرآن به من کمک کرد که الحمدلله توانستم چند رتبه حفظ قرآن در استان به دست آوردم.

من ابتدا قاری قرآن بودم و بعد مداح شدم. نقش مادرم در تمرین و حفظ ما خیلی موثر بود و پدر هم همیشه از ما حمایت می‌کرد. مادرم نوار استاد پرهیزکار را می‌گذاشت و ما تمرین می‌کردیم. او ۳۰ سال است جلسه روضه و قرآن دارد و توانسته خیلی از بیسوادها را در شهر و محله سواد قرآنی بیاموزد.

مادر من معلم بود. چون من و برادرم خیلی شیطنت می‌کردیم، دیگر سر کار نرفت و آنجا یک معامله‌ای کرد و الان ثمره آن را می‌بیند. خودم را عرض نمی‌کنم. برادرم طلبه فاضلی است که درس دانشگاه خوانده و الان سطح ۳ طلبگی است و مدیر اجرایی هیأت است. هیأت شهر را پدرم حاج‌ مرتضی تاسیس کردند، اما مدیر جلسه و کسی که جلسه را اداره می‌کند، برادر من است. نمی‌گویم خانم‌ها سر کار نروند، ولی هر چیزی سر جای خودش. مادرم نقش معلمی خودش را دارد.

حاج مهدی سلحشور در شکل‌گیری مداحی من بسیار موثر بود

یک دوره مداحی را نزد حاج‌ منصور گذراندید که بسیاری از مداحان سرشناس کنونی در آن بودند. در این دوره‌ها چه آموختید؟

مادرم من و برادرم را در طاقچه خانه می‌گذاشت و هر دو با هم می‌خواندیم. مثلاً این سرود را می‌خواندیم «باز از مسجد شهر صوت قرآن آید..» یا مثلاً‌ سرود جمهوری اسلامی ایران را می‌خواندیم

من ارتباطی با مسئولین موسسه قدیم‌الاحسان از جمله حاج‌ جواد حیدری و شیخ محسن حنیفی گرفتم که مطلع شدم بناست دوره‌ای برگزار شود. به تهران آمدم. در این دوره افرادی مثل امیر کرمانشاهی، محمدحسین پویانفر و ... هم بودند. دو ـ سه جلسه خدمت حاج‌ آقا آمدیم و جلسات خوبی بود. اما من دوره‌های دیگری هم رفتم. مثلاً چند ماه در هیأت محبین قم، در خدمت حاج‌ علیرضا و احمد پناهیان بودم که مربوط به اوایل دوره دانشجویی من است و آنجا کار را یاد گرفتم. طریقه هیأت‌داری را از این دو بزرگوار خصوصاً‌ حاج‌ احمد یاد گرفتم و چند جلسه با حاج‌ علیرضا بودیم. جدای از آن هم فایل‌های صوتی ایشان را هم گوش می‌کردم. این صوت‌ها برای ما که می‌خواستیم در شهرستان کار فرهنگی کنیم، خیلی موثر بود. در شهرستان دست ما از بزرگان کوتاه است. البته ارتباط ما با حاج‌ احمد هنوز برقرار است و ایشان سالی دو سه بار به جلسه ما می‌آیند.

یکی دیگر از دوره‌هایی که رفتم در حسینیه کرامت مشهد بود که نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها دوره روضه‌خوانی و مقتل‌شناسی برگزار کرد. استاد آن حاج‌ سعید حدادیان بود و آن هم برای بنده موثر بود. ارتباط من با حاج‌ مهدی سلحشور هم برقرار است و بنده از ایشان خیلی تاثیر گرفتم و واقعاً ایشان را در ادبیات امروز هیأت و نوحه و شکل‌گیری خودم موثر می‌دانم.

مسجدی که در شهر منزوی بود، احیا کردیم

شما پس برای راه‌اندازی هیأت صاحب‌العصر(عج) در اراک، از هیأت‌های دیگر الگو گرفتید. چه مولفه‌ها و اقداماتی در این زمینه به شما کمک کرد؟

سال ۸۵ اوایل دانشجویی بنده در مقطع کارشناسی بود که ما در شهر احساس کردیم، جای هیأتی که بچه‌های دانشجو و طلبه‌ها بتوانند از آن استفاده کنند، خالی است. این هیأت را راه‌اندازی کردیم. از خانه هم شروع شد؛ یعنی خانگی بود و اولین جلسه آن خانه عمه بنده بود و از آنجا شروع شد. آرام‌آرام متوجه شدیم کار را باید به مسجد ببریم؛ زیرا مسجد سنگر است.

ارتباط من با حاج‌ مهدی سلحشور هم برقرار است و بنده از ایشان خیلی تاثیر گرفته‌ام و واقعاً ایشان را در ادبیات امروز هیأت و نوحه و شکل‌گیری خودم موثر می‌دانم

در شهر، یکی از مساجد را پیدا کردیم که از مساجد مهم دوران انقلاب و پایگاه بچه‌های حزب‌اللهی بود. چند جلسه نماز جمعه در این مسجد خوانده شده بود و بعد دست گروهک منافقین افتاده بود. مسجد «حاج‌ حسین ساعت» را انتخاب کردیم که پایه‌گذار آن حاج‌ حسین ساعت، آن را وقف کرده است. این مسجد دچار انزوا شده بود! ما رفتیم آن مسجد را دست گرفتیم و خدا رحمت کند حاج‌ آقا بخشنده، نگین این محله و شهر بودند که خیلی حمایت کردند تا این جلسه شکل گرفت.

مدل کار را هم ما از جلسات انقلابی گرفتیم. جلسه حاج‌ احمد پناهیان، یعنی هیأت محبین و جلسه حاج‌ مهدی سلحشور یعنی هیأت فاطمیون قم که واقعاً مدل‌های خوبی بودند در مفاهیم و مضامین از آن‌ها الگو گرفتیم. حاج‌ آقا مهدی در آوردن ادبیات پایداری و شهادت در نوحه خیلی زحمت کشیدند. با توجه به اینکه دست ما از نظر استاد اخلاق یا منبری خوب در شهرمان خالی بود، ارتباط‌مان را با بزرگان حفظ کردیم و سعی کردیم آدم‌های بزرگ و اساتید اخلاق را بیاوریم.

حاج مهدی خوب می‌داند مداح در شرایط کنونی چه باید کند

حاج مهدی سلحشور، پدر مداحی انقلابی و الگوی جلساتی و مداحانی مثل شما، میثم مطیعی، مهدی رسولی و سید رضا نریمانی و ... است. از ایشان چه نکات و ویژگی‌هایی آموختید؟

در مورد شخصیت حاج‌ مهدی خیلی باید صحبت کرد. یک مداحِ‌ رزمنده که جانباز است و بسیار انسان فاضل و کارکرده‌ای است و واقعاً اقتضای زمان را خوب می‌شناسد. شاید در سطح ایشان افرادی داریم که الان جایگاهی ندارند، اما حاج‌ مهدی جایگاه خاصی دارد و همه او را به‌عنوان یکی از فحول مداحی می‌شناسند و قبول دارند. من خودم را در اندازه‌ای که شاگرد ایشان باشم، نمی‌بینم و در بعضی از کارها با ایشان مشورت می‌کنم؛ مثلاً‌ در موضوع استودیوخوانی، با او تماس می‌گیرم و می‌گویم حاجی تکلیف چیست؟  ایشان برای من توضیح می‌دهد و راه را باز می‌کند یا خیلی از مسائل دیگر هیأت را. چون واقعاً اشراف کامل و دید درست به مسائل دارد و مهم‌تر از همه اینکه، برگرفته از نگاه مقام معظم رهبری، نکات را بیان می‌کند. حاج‌ مهدی بارها صحبت‌های آقا را گوش کرده و روی ‌آنها کار کرده و می‌داند مداح در این برهه از انقلاب اسلامی و در این شرایط چه باید کند.

مدل کار در هیأت را از جلسات انقلابی گرفتیم. جلسه حاج‌ احمد پناهیان یعنی هیأت محبین و جلسه حاج‌ مهدی سلحشور یعنی هیأت فاطمیون قم که واقعاً مدل‌های خوبی بودند در مفاهیم و مضامین از آن‌ها الگو گرفتیم. حاج‌ آقا مهدی در آوردن ادبیات پایداری و شهادت در نوحه خیلی زحمت کشیدند

حاج‌ مهدی نگاه مختصاتی نسبت به مسائل دارد. چیزی که مداح امروز باید داشته باشد یعنی بداند جایگاه او کجاست؟ چه علمی باید داشته باشد. هدفش چیست و چه باید کند؟ گاهی دوستان ما اشتباه می‌کنند،‌ اشتباه آتش می‌ریزند و یا اشتباه دفاع می‌‌کنند.

جلسه حاج‌ مهدی بوی شهدا می‌دهد و جلسه‌ای است که منبر در آن نقش مهمی دارد. حاج‌ مهدی خیلی بزرگ است، اما منبر در آن جلسه، نقش قابل توجهی دارد و این خیلی مهم است که ما برای جایگاه منبر ارزش قائل شویم. نکته بعد که خیلی اهمیت دارد، پیوند حاج‌ مهدی با انقلاب است. جلسه او انقلابی است. من از وقتی که فهمیدم سرود پایانی موثر است و تاثیر دارد، این کار را ادامه دادم. شاید الان جوان امروز سرود پایانی را نپسندد و دوست داشته باشد، یک شورِ‌ پرهیجانِ‌ ضربدار گوش کند، اما من چند سال اصرار دارم که این کار انجام شود؛ زیرا موثر است و آن مطالب و مضامینی که می‌خواهیم به مخاطب منتقل کنیم در این سرود که همه می‌خوانند می‌آوریم.

یک غیرایرانی، نوحه مرا مدام گوش می‌کند و پیام می‌فرستد

این همخوانی مردم در سرود پایانی چه اثری دارد؟

ما در جلسات هر چقدر مردم را دخیل کردیم و خودشان خواندند، اثرگذار بود. در دو دمه وقتی خودشان می‌خوانند خیلی روی آن‌ها اثر می‌گذارد. چون سرود پایانی را می‌خوانند روی آنها اثر دارد. پارسال یک کار محتوایی دیگری کردیم که پیش‌زمینه بود و نوجوان‌ها بسیار با آن ارتباط گرفتند «برای ما کلاس درسه، روضه‌های تو حسین/ نشون میده مسیر عرش رو رد پای تو حسین/ ما قاسمای روزگاریم، جان فدای تو حسین/ درس اول تو شد شهادت، درس اول تو استقامت/ درس آخر تو شد شهادت/ پا جای پای شما می‌ذاریم، سربلندیم آقا تا قیامت...»، این پیش‌زمینه بود و مردم می‌خواندند که خیلی مضامین عالی داشت. نوجوان‌ها هم آن را می‌‌خواندند و برای من می‌فرستادند.

هر جا مردم را وارد کردیم و خودشان کار را دست گرفتند واقعاً اثرگذار بوده و سرود پایانی همینطور است. هنوز که هنوز است یک نفری که ایرانی هم نیست در سواحل یک کشور خارجی، گوشی‌اش را گذاشته و سرود پایانی نسل حسینی ما را می‌خواند و فیلم می‌گیرد و بعد می‌گوید فلانی! خدا تو را خیر بدهد. من نمی‌توانم از این دل بکنم! اصلاً ایرانی هم نیست و این سرود را شنیده و می‌خواند، خیلی موثر است!

 

نوحه ـ برای ما کلاس درسه، روضه‌های تو حسین

شعرا کجا هستید؟! به داد ما برسید!

برای انتخاب اشعار و سبک‌ها چه ملاک‌ها و شاخص‌هایی دارید؟

مبحث شعر و بحث ملودی خیلی بحث پیچیده‌ای شده و باید سعی شود، به نحوی باشد که جامعه مخاطب ما در هیأت، اقناع و راضی شود و تمایل داشته باشد شب دیگر هم بیاید. حالا درست است که مردم همیشه استقبال می‌کنند و این لطف سیدالشهدا است ولی باید برای این موضوع تلاش کنیم. رده‌های سنی متفاوت در هیأت وجود دارد. آدم‌هایی که می‌آیند، متفاوت هستند. برخی در طول سال هم با ما هستند یعنی در جلسات هفتگی شرکت می‌کنند، 30 شب مناجات با ما هستند، بعضی‌ها نه سرشان شلوغ است و فقط دهه اول محرم می‌آیند. بعضی‌ها هیأتی هستند، بعضی‌ها تحصیلکرده و بعضی‌ها طلبه هستند و بعضی شغل آزاد دارند یعنی جامعه مخاطب ما نگاه وسیع و متفاوت دارند، باید سعی کنیم برای همه یک بسته‌ای را تهیه کنیم که در عین اینکه اصول را رعایت می‌کنیم، بهره هم ببرند.

مستمع در جلسات ما خانوادگی می‌آید، بچه، زن، مرد، پیر و جوان حضور دارد و این کار رتا خیلی سخت می‌کند زیرا ذائقه‌ها هم متفاوت است. مثلاً این دو سه سال اخیر جوان‌های هیأت می‌‌گویند حاجی بیشتر شور بخوان! شورهای ضربی‌تر بخوان و من می‌بینم نیاز جوان این است؛ از طرفی بعضی‌ها این را نمی‌پسندند و جمع کردن این مسائل با هم سخت است. بحث مضامین هم همینطور است. جوان اشعار حماسی و نبرد می‌پسندد و این بُعد روانشناسی آدم‌ها است، اما یک فرد پیر متفاوت است شب عاشورا دوست دارد بیشتر مناجات و زمزمه قیام حسینی بشنود و ما باید همه این‌ها را داشته باشیم و این خیلی سخت است.

خیلی تلاش می‌کنیم اشعار پرمضمون انتخاب کنیم البته الآن خیلی سخت می‌شود کار کرد. وقتی به شعرا می‌گوییم، می‌گویند مداحان دنبال این اشعار نیستند و بازار ندارد. حرف ما هم این است که شعرا کجا هستید؟! به داد ما برسید! دست ما خالی است. دوست داریم مطلب خوب و فاخر ارائه بدهیم.

در سرود پایانی امسال از نسل حسینی به سفره‌داری برای سیدالشهدا رسیدیم

مقام معظم رهبری می‌فرماید سلاح شاعران شعر و محتواست و می‌فرمایند هیأت جایی است برای پرداختن به موضوع خانواده و موضوع تربیت فرزند است، شما سال پیش در حوزه خانواده کارهای فاخری داشتید، این مدل شعرها را چطور تولید می‌کنید؟

آوردن مضامین فاخر در اشعار سخت شده است. سرود پایانی را چند سال است با حاج‌ محمد کاظم‌نیا کار می‌کنیم که سرود پایانی پارسال و امسال هم با ایشان بود. ما قبل از محرم حدود یک ماه، به طور متوسط ۳ - ۴ ساعت با هم صحبت کردیم، کلمات را جابجا کردیم تا بتوانیم شعری با مضمون خوب داشته باشیم. یکی از مضامینی که در سرود پایانی امسال ما در مورد آن بحث شده است، حجاب و عفاف است و از نسل حسینی به سفره‌داری برای سیدالشهدا آمدیم یعنی یک پله بالاتر آمدیم که آن را هم شامل می‌شود.

شاعر هم باید مسائل فنی و ملودی شعر را رعایت کند و هم اینکه سرود پایانی باید به نحوی باشد که راحت خوانده شود و ساده باشد تا مردم بتوانند آن را بخوانند و این واقعاً زحمت دارد! برای یک سرود پایانی شاید حدود ۲، ۳ ماه باید وقت گذاشته شود. بخشی از سرود پایانی امسال ما این است: «نداره شکوه ایران قیمت/ با غرور و غیرت؛ به خدا کم از شهیدا نداره/ جوونه با عفت؛ حیا بهترین پیونده برا بندگی/ کاشکی کم نشه سایۀ چادر از سر زندگی، سر زندگی؛ واجبه الهیه حجاب بنده‌ها/ مرد و زن نداره حجب و پاکی و وفا؛ در حدیث افضل‌المروه الحیاء ...»

 

سرود پایانی ماه محرم امسال مسعود پیرایش

در سرود پایانی تلاش می‌کنیم هنرمندانه مطالب را بگوییم

سرود پایانی سال گذشته با موضوع نسل حسینی هم بسیار تاثیرگذار بود، ادبیات این نوحه چطور تولید شده بود؟

مستمع در جلسات ما خانوادگی می‌آید، بچه، زن، مرد، پیر و جوان حضور دارد و این کار رتا خیلی سخت می‌کند زیرا ذائقه‌ها هم متفاوت است. مثلاً این دو سه سال اخیر جوان‌های هیأت می‌‌گویند حاجی بیشتر شور بخوان! شورهای ضربی‌تر بخوان و من می‌بینم نیاز جوان این است؛ از طرفی بعضی‌ها این را نمی‌پسندند و جمع کردن این مسائل با هم سخت است

در ادبیات این سرود خواستیم در دهه اول محرم بگوییم «باید هر سینه‌زن یه روزی/ پدر چند سینه‌زن بشه» که واقعاً سخت بود! من نمی‌دانستم مردم چطور با این برخورد می‌کنند؟ زیرا یک ریسک بود! شاید می‌گفتند چه می‌گویی؟! یک زمانی شاید جواب عکس بدهد اما خیلی جواب خوبی داد.

در آن سرود و هم سرود امسال تلاش کردیم هنرمندانه به موضوعات پرداخته شود، مثلاً «کم نشه سایه چادر از سر زندگی» فقط برای خانم‌ها نیست بلکه برای یک خانواده است. دعای یک مرد با غیرت برای دختر و خانمش است که این چادر از سر زندگی او حذف نشود و این را هم یک مردم می‌‌گویند و زمزمه می‌کنند، این نگاه قشنگی است! یا می‌گوییم این حجب و حیا فقط برای زن نیست.

 

سرود پایانی محرم ۱۴۰۰ ـ نسل حسینی

امام حسین شاه با امام حسین ما یکی بود؟

مقام معظم رهبری فرمودند، هیأت محل جهاد تبیین است، برای این امر امسال چه کار ویژه‌ای دارید؟

خیلی سعی کردیم در متن روضه‌ها و اشعار، سرود پایانی و چند نوحه دیگر بحث جهاد تبیین را داشته باشیم؛ مثلاً خدا استاد رحیم‌پور ازغدی را حفظ کند می‌‌گفتند قبل از انقلاب دو نوع هیأت برگزار می‌شد و این دو هیأت دو امام حسین داشتند و امام حسین‌ها فرق می‌کرد. ۴۰ هیأت از یک میدانی شروع به حرکت کردند و مقابل حرم امام رضا(ع) آمدند، به ۳۹ هیأت پاکت دادند و تقدیر کردند اما یک هیأت را به رگبار بستند. همه هم حسین حسین می‌کردند! اما یکی حرفش فرق داشت.

جهاد تبیین اینقدر موثر است، کدام امام حسین(ع)؟! در روز عاشورا یک عده در کربلا بودند و برای آنها مهم بود که سرنوشت امام حسین(ع) چه می‌شود؟ گاهی روی بلندی می‌ایستادند و برای بقیه تعریف می‌کردند که امام حسین(ع) را به گودال بردند و برای امام حسین(ع) هم گریه می‌کردند اما جزء یاران امام حسین(ع) نبودند! او را هم دوست داشتند، می‌گفتند دل‌های ما با توست و شمشیرهای ما هم علیه تو نیست، اما ایشان را یاری نکردند.

در روایت برای شام غریبان  داریم که یکی از افراد لشکر دشمن که گوشواره از گوش مخدرات می‌کشد، گریه می‌کند! می‌گویند چرا گریه می‌کنی؟‌ می‌گوید من می‌دانم کارم اشتباه است اما اگر من این را نبرم، یکی دیگر آن را می‌برد!

برای جوان‌ها باید توضیح دهیم که چه بودیم؟ شاه ملعون هم برای سیدالشهدا عزاداری می‌کرد و روز ۲۱ ماه مبارک در حرم امام رضا جلسه می‌گرفت، اما امام حسین شاه با امام حسین ما یکی بود؟ اینها و خیلی مسائل دیگر باید تبیین شود تا با امپراطوری رسانه‌ای غرب و این هوچی‌گری و غوغاسالاری که آنها می‌کنند، مقابله کنیم.

ما باید به کربلا برسیم تا به امام حسین برسیم

جهاد تبیین با شعرها و نوحه‌هایی که رویکرد آنها عشق و معشوق زمینی است و فقط بُعد عاطفی امام حسین را مدنظر دارند، محقق می‌شود؟

از ابتدا بزرگان به ما گفتند شور و شعور را کنار هم نگه دارید، من نمی‌گویم آنها نباشد و امام حسین را امام حسینی کنیم که نامانوس باشد زیرا در روایت از امام رضا داریم که می‌گوید الامام، الانیس، الشفیق، امام پدرت، برادرت و رفیق تو است، باید فقط نگاه مُلکی به این مسائل داشت. اینها جنبه عالی و ملکوتی و قدسی دارند و ما نباید یادمان برود. باید هر دو این‌ها کنار هم باشد.

یقیناً‌ فقط پرداختن به آن موضوعات، کافی نیست. به قول شهید آوینی کربلا یک شهر است ما باید به کربلا برسیم تا به امام حسین برسیم، ما باید خودمان را به امام حسین برسانیم، امام حسینی که خیلی جای حرف دارد.

فیلم کامل این گفت‌وگو را اینجا مشاهده کنید:

 

 

انتهای پیام/

نظر شما