شناسهٔ خبر: 55257432 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: دانشجو | لینک خبر

مرور عملیات «قدس ۴»

مأموریت، پاک‌سازی نی‌زار اطراف پاسگاه بود و می‌بایست یک قایق تا ۱۵۰ متر جلوتر از پاسگاه می‌رفت و تا پایان مأموریت، تأمین را عهده‌دار می‌شد. نیرو‌های پشتیبانی بعد از پاک‌سازی، می‌بایست در میان نی‌ها با فاصله‌ای معین از پاسگاه، کمین می‌کردند، سپس مستقر می‌شدند.

صاحب‌خبر -

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، عملیات «قدس ۴» در دریاچه «ام النعاج» واقع در هور توسط سپاه در تاریخ یکم مرداد ۱۳۶۴ اجرا شد که به‌جز در بخش کوچکی از اهداف تعیین‌شده، با موفقیت به انجام رسید.

دریاچه ام النعاج در شمال غربی هورالهویزه و جنوب شرقی عماره قرار دارد و طبق آنچه عشایر گفته‌اند، عمقی متفاوت (۸، ۱۰، ۱۵، ۴۰ متر) دارد. آب دریاچه از رودخانه‌های ایران است که به‌وسیله آبراه‌های متفاوت وارد آن می‌شود.

کار شناسایی برای عملیات، به‌وسیله اطلاعات عملیات تیپ (بدر) که متشکل از نیروهای مجاهد عراقی، عشایر هور و تعدادی از نیروهای سپاه بود، از اوایل تیرماه (یک ماه قبل از عملیات) در دو محور غربی و شرقی شروع شد.

شناسایی‌ها عمدتاً هنگام غروب آفتاب آغاز می‌شد و نیروهای شناسایی بعضی‌اوقات در شب در منطقه می‌ماندند. روی‌هم‌رفته در محور غربی ده‌ها بار و در محور شرقی، پنج ‌تا شش بار مواضع دشمن شناسایی شد.

بر اساس طرح، منطقه عملیاتی به دو محور شرق و غرب تقسیم شد که عمدتاً متمرکز بر تصرف پاسگاه‌های موجود در منطقه بود. مانور تصرف پاسگاه‌ها به‌این‌ترتیب بود که یک تیم غواص مجهز به کلاشینکف، نارنجک دستی، تفنگ نارنجک‌انداز و کلت منور به رنگ‌های سبز و قرمز، می‌بایست در سکوت و با غافل‌گیری به پاسگاه‌ها حمله می‌کرد.

برای اطلاع نیروهای پشتیبانی- که سوار بر قایق و مجهز به دوشکا و تیربار سبک بودند- از چگونگی اوضاع جهت انجام دادن اقدام مناسب، قرار بود در صورت سقوط پاسگاه، گلوله منور سبز و در صورت عدم موفقیت و مقاومت دشمن، گلوله منور قرمز شلیک شود و نیروهای عمل‌کننده (غواص) با گرفتن جان‌پناه مناسب (زمین یا آب)، منتظر کمک نیروهای پشتیبان بمانند.

نیروهای پشتیبانی می‌بایست با موتور خاموش و به‌وسیله پارو تا محل معینی جلو می‌رفتند و در ساعت معین، با شنیدن صدای اولین شلیک، با موتور روشن و به آهستگی به سمت هدف می‌راندند تا با دیدن نشانه سبز یا قرمز، یکی از این دو مأموریت را انجام بدهند:

در صورت دیدن منور سبز، مأموریت، پاک‌سازی نی‌زار اطراف پاسگاه بود و می‌بایست یک قایق تا ۱۵۰ متر جلوتر از پاسگاه می‌رفت و تا پایان مأموریت، تأمین را عهده‌دار می‌شد. نیروهای پشتیبانی بعد از پاک‌سازی، می‌بایست در میان نی‌ها با فاصله‌ای معین از پاسگاه، کمین می‌کردند، سپس مستقر می‌شدند.

حدود ساعت سه تا پنج بعدازظهر نیروها در محل مأموریت خویش از آخرین کمین‌های خودی جدا شدند. طبق طرح مانور، هر گروه از غواصان و سپس قایق‌سواران، جداگانه به سمت هدف‌های تعیین‌شده به راه افتادند تا در زمان معین و طبق برنامه، درگیری را آغاز کنند.

در عمل، در همه محورها عملیات با موفقیت و با سرعت فوق‌العاده‌ای همراه بود و اهداف عملیات محقق شد.

فریب دشمن و قطع آتش

در شرح چگونگی این پیروزی سریع، نکاتی وجود دارد؛ از جمله ماجرایی است که راوی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، راجع به آن چنین گزارش داده است:

در تخلیه اسرا به عقب، آن‌ها ابتدا به محل هدایت عملیات (قایق فرماندهی) سپس به مقر تیپ انتقال می‌یافتند. از میان اسرا، بی‌سیم‌چی پاسگاه فرماندهی دشمن در محل هدایت عملیات نگه داشته شد.

دشمن با توجه به سقوط پاسگاه‌ها، منطقه را زیر آتش توپخانه گرفته و تردد در منطقه مشکل شده بود، لذا از بی‌سیم‌چی مزبور خواسته شد که با نیروهای ما همکاری کند. وی با اشتیاق پذیرفت و اظهار داشت که منتظر حمله نیروهای اسلام بوده است تا خود را تسلیم کند و می‌گفت به‌محض شروع درگیری، با الله‌اکبر خود را تسلیم کرده است.

این فرد به پست شنود برده شد تا با فرماندهی خود در عقبه تماس بگیرد و از جمله از وی خواسته شد به فرمانده شان بگوید که آتش را قطع کنید، زیرا روی سر ما می‌ریزد. با این اقدام، بعد از لحظاتی آتش به‌طورکلی روی منطقه قطع شد.

حدود سه الی چهار ساعت شنود به‌وسیله این فرد با دشمن در تماس بود و قطع آتش در این مدت کمک بزرگی به نیروهای خودی کرد. منطقه کاملاً قابل تردد شد و برادران به‌راحتی رفت‌وآمد می‌کردند.

بعدازاین مدت، مجدداً از بی‌سیم‌چی (جهت لو نرفتن شنود) خواسته شد با فرماندهی خود تماس گرفته و وانمود کند که نیروهای اسلام به طرفشان می‌آیند و قصد حمله‌ دارند، سپس لحظه‌به‌لحظه گزارش کند تا سقوط پاسگاه که پس از صحبت لازم با فرماندهی دشمن و در حین آن، بی‌سیم توسط شنود خودی قطع شد. در این لحظه فرماندهی دشمن سعی داشت با بی‌سیم‌چی تماس بگیرد و این نشان می‌داد که صحنه‌سازی مربوطه مؤثر بوده است.

پس از انتقال این بی‌سیم‌چی به همراه تعدادی دیگر از اسرا به مقر تیپ، زمانی که عده‌ای از مجاهدین عراقی به سمت اسرا آمدند، فرد مزبور به سمت یکی از آن‌ها رفت و یکدیگر را در آغوش گرفته و بوسیدند؛ بعداً معلوم شد از آشنایان یکدیگر می‌باشند.

منبع:

هادی نخعی، حمیدرضا فراهانی، توسعه روابط با قدرت‌های آسیایی: روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب سی و هفتم)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ سوم، ۱۳۹۰، صفحات ۴۸۳، ۴۸۴، ۴۸۶، ۴۸۷، ۴۹۵، ۴۹۶.

نظر شما