شناسهٔ خبر: 54773785 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

استاد دانشگاه تهران:

شرق‌شناسی دانشی برای سلطه بر شرق است

مجید سلیمانی ساسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، ضمن هشدار درباره استعمارزدگی ذهنی در بین ایرانیان، گفت: گرفتاری ما از کشورهایی که مستقیما تحت استعمار بوده‌اند بیشتر است و متاسفانه ساده‌انگاری و خوش‌بینی نسبت به غرب در بین ما وجود دارد.

صاحب‌خبر -

مجید سلیمانی ساسانیبه گزارش ایکنا، مجید سلیمانی ساسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، شامگاه چهارم تیرماه در نشست علمی «شرق در نگاه غرب»، گفت: وقتی ما از غرب و شرق سخن می‌گوییم منظور ما وجود دو جغرافیای جدا از هم نیست بلکه غرب، یک کلیت و برساخته تاریخی است که ادعای جهانشمولی دارد؛ غرب یعنی یک جامعه توسعه‌یافته شهری، مدرن و سکولار که در اروپا شکل گرفته و هر جامعه‌ای که این ویژگی‎ها را دارد غرب است.

وی با تاکید بر اینکه غرب در واقع یک ایده است و سعی می‌کند شرق را به عنوان یک ایده یکپارچه درک کند، اظهار کرد: ادبیات شرق‌شناسی از قرن 14 میلادی به صورت کامل شکل گرفت، اندیشمندانی مانند ادوارد سعید، تاریخ شروع آن را به شورای کلیسای وین در قرن 14 میلادی نسبت می‌دهند و آنها کرسی زبان عربی، سریانی و ... را در دانشگاه‌های خود راه انداختند و منشا رشته شرق‌شناسی هم از اینجا بوده است.

سلیمانی ساسانی با بیان اینکه شرق‌شناسی، دانشی غربی است، تصریح کرد: ما نباید شکل‌گیری دانش شرق‌شناسی در غرب را با دانش پسااستعماری غربی یکی بگیریم زیرا دانش پسااستعماری برای نقد دانش شرق‌شناسی ایجاد شده است. البته کسانی چون؛ ضیاءالدین سردار، ادوارد سعید، رابرت یانگ، لیلا گاندی و ... هم معتقد به نقد دانش پسااستمعاری بودند و نقد آن را نقد شرق شناسی هم می‌دانستند.

تغییر ماهیت استعمار

استاد دانشگاه تهران با اشاره به کاربرد دانش شرق‌شناسی برای دنیای امروز، اضافه کرد: شرق‌شناسی که از قرن 14 شروع شد در قالب یک نظام دانشی تداوم یافته و ما هنوز در ادبیات و هنر شاهد تداوم آن هستیم و از طرف دیگر، رویکرد پسااستعماری مدعی است که پس از یک دوره، استعمار فیزیکی تبدیل به یک امر ذهنی و پیچیده‌تر  شده است؛ یعنی استعمار امروز به صورت ذهنی، سوژه خود را انتخاب می‌کند و به همین دلیل امکان دارد یک انسان شرقی در شرقی‌ترین نقطه عالم باشد ولی غربی فکر کند و استعمارزده باشد.

لزوم پرداختن به دانش شرق‌شناسی در شرق

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه ما غیرغربی‌ها به شدت نیازمند شناخت دانش پسااستعماری هستیم، تصریح کرد: دانش شرق‌شناسی در بین غربیان علی الظاهر درصدد شناخت زبان و فرهنگ و آداب و رسوم ملل شرقی است ولی در نهایت ابزاری در دست آنها برای سلطه بر شرق بوده و هست.

وی افزود: ملتی مانند ملت ایران در مسئله پسااستعمار نسبت به کشورهایی که توسط استعمارگران برای مدت طولانی اشغال شد وضعیت بدتری دارد زیرا کشورهایی مانند هند که مستعمره انگلیس بود تجربه مستقیمی از جنایات آنها دارد ولی ما چون تجربه عملی نداریم به لحاظ ذهنی، استعمارزده‌تر هستیم.

استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: تبیین این استعمارزدگی در بین اندیشمندان ما و به خصوص کسانی که در حوزه بازگشت به خویشتن تلاش داشته‌اند مانند شریعتی و جلال آل احمد به خوبی قابل رصد است. جلال بر روی استعمار ذهنی دست گذاشته است و با کسانی مبارزه دارد که در وطن خودشان هستند ولی برای منافع غرب کار می‌کنند.

سلیمانی ساسانی تصریح کرد: سوژه استعمارزده شرقی آنقدر وابسته می‌شود که اصطلاحا به آن  دو رگه گویند و این دو رگه غرب را مانند کشورش دوست دارد و برای او کار می‌کند.

وی با بیان اینکه حتی می‌توان آثاری از رویکرد غرب به شرق را در صدر اسلام و یونان باستان و جنگ‌های صلیبی پیدا کرد، افزود: راهبانی که به اندلس برگشتند، همچنین وقتی قرآن با تحریف به زبان لاتین ترجمه شد یا سقوط قسطنطنیه هم می‌تواند به عنوان مقاطعی برای شروع شرق‌شناسی تلقی شود.

سلیمانی ساسانی تصریح کرد: البته کسانی در شرق به نقد غرب پرداخته‌ که طیف‌های مختلفی دارند، دسته‌ای از فمینیست‌ها مانند لیلا گاندی بودند که از دیدگاه پدرسالار وارد شد یا هشام جویت به نقد مدرنیته پرداخته و آن را نقد دانش شرق‌شناسی هم می‌دانست. البته ادوارد سعید در بین اینها برجستگی خاصی دارد و می‌توان گفت الهامات زیادی از او شد از جمله کار ضیاءالدین سردار در تداوم فعالیت اوست و سعید، نقطه عطف در این مقوله محسوب می‌شود.  سعید هم عمدتا از فوکو الهام گرفته و شرق‌شناسی را یک دانش تلقی می‌کند.

شرق‌شناسی دانشی برای سلطه بر شرق

سلیمانی ساسانی ادامه داد: البته نقدی که متوجه ادوارد سعید است این است که آثار او عمدتا معطوف به کشورهای مسلمان و به خصوص اعراب است و مثال‌های ادوارد سعید در کتبش، مسلمان عربی است نه مجموعه شرق ولی این دلیلی بر آن نیست که ما نسبت به آثار وی بی توجه و بی اعتنا باشیم. دانشی که سعید از شرق‌شناسی ارائه می‌دهد برای همه ملل مسلمان مفید است. شرق‌شناسی از منظر سعید تبدیل به کتابخانه‌ای شده است که غربیها از آن بهره برده و انسان شرقی را تبدیل به سوژه مورد تحقیق می‌کنند. 

استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه از منظر فوکو، ارتباط زیادی میان قدرت و دانش شرق‌شناسی وجود دارد اظهار کرد: از این جهت رابطه زیادی بین شرق‌شناسی و قدرت امپریالیسم وجود دارد، دانش، نظامی است که می‌خواهد این قدرت را بازتولید کند، قدرتی که هدفش استیلای بر شرق است البته در رویکردهای پسا استعماری این مسئله به صورت ذهنی رخ می‌دهد و نه به صورت لشکرکشی نظامی. به تعبیری شرق‌شناسی دانشی برای سلطه بر شرق است.

سلیمانی ساسانی با بیان اینکه برخی به بنده خرده می‌گیرند و می‌گویند ما کسانی مانند ادوارد براون را داشته‌ایم که نگاه مثبتی به ایران دارد، افزود: بنده می‌توانم از ایران هم مثال‌هایی بیاورم که نشان دهد همان رویکردی که نسبت به اعراب وجود داشت نسبت به ایرانیان هم بود.

شرق‌شناسی تمایزی بین ایران و عرب قائل نیست

وی اظهار کرد: شرق‌شناسان خیلی تمایز بین عرب‌ها و ایرانیان قائل نیستند و چیزهایی را که حمل بر شرقی‌ها می‌کنند فراتر از ایران است و شامل همه آسیایی‌ها می‌شود، از جمله بحث شیوه تولید در آسیا را مورد توجه قرار داده و می‌گویند شیوه تولید آسیایی، استبدادزا است.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: در آثار شرق‌شناسان براساس ترجمه متون دینی و گزارشات سیاحان از شرق نشان می‌دهد که آنها شرق را به صورت یکپارچه درک کرده‌اند و اتهاماتی متوجه شرق کرده‌اند از جمله اینکه شرقی‌ها شهوت‌ران هستند، برخی فکر می‌کنند این اتهام فقط برای عرب‌هاست در حالی که این تعبیر در مورد همه ملل شرقی از زبان شرق‌شناسان بیان شده است.

وی بیان کرد: به نظر غرب، شرق آنقدر از لحاظ ذهنی عقب مانده است که تمدن در آنجا ایجاد نمی‌شود در حالی که ما بزرگترین امپراتوری‌ها مانند ایران و ... را شاهد بوده‌ایم و در همان دوره تمدنی شرق، اروپا، فئودالی اداره می‌شد و چند دهه است که اتحادیه اروپا آن هم با الگوگیری از شرق، در قالب اتحادیه متشکل شده است.

استاد دانشگاه تهران تصریح کرد: غربیها، پرونده امپراتوری عثمانی را با تجزیه و فروپاشی آن بستند و در پشت پرده این ماجرا، تحلیل‌های همین شرق‌شناسان بود؛ آنها راهبردهایی در اختیار غرب قرار دادند و آنها این امپراتوری را به کشورهای کوچک عربی امروز تجزیه کردند.

هشدار درباره استعمارزدگی ذهنی در بین ایرانیان

وی با بیان اینکه اندک رویکرد مثبت شرق‌شناسان به ایرانیان قابل اعتنا نیست، تصریح کرد: اتفاقا گرفتاری ما از کشورهایی که مستقیما تحت استعمار بوده‌اند بیشتر است؛ اینکه غرب‌زدگی در نظرات جلال آل احمد و فردید و ... نقد می‌شود مؤید این مطلب است؛ متاسفانه ساده‌انگاری و خوش‌بینی در بین ما نسبت به غرب وجود دارد که بنده آن را در پروژه تجدد فهم می‌کنم گرچه نیرویی در درون جامعه ایران وجود دارد که سعی کرده به خودباوری برسد و به سنت خویش برگردد.

وی افزود: البته بحران ما در این عرصه اساسی است و دعوای غرب‌زدگی همچنان ادامه دارد و گسترش دانش پسااستعماری در محافل علمی و دانشگاه‌ها می‌تواند مؤثر واقع شود. متاسفانه در دانشگاه‌ها رویکردهای لیبرال و نئولیبرال، توسعه زیادی دارد ولی رویکردهای مقابل آن را نداریم در حالی که برخی کشورهای شرقی و مسلمان متوجه این مسئله شده و سراغ تحلیل خود و رقیب رفته‌اند. مثلا العطاس کسی است که سراغ رویکرد پسااستعماری در مطالعات علوم اجتماعی رفته و سعی کرده این رویکرد را از رویکردهای ساختارگرایانه و مارکسیستی جدا کند.

استاد دانشگاه تهران بیان کرد: ادبیات پسااستعماری در غرب به عنوان سوپاپ اطمینان شکل گرفت ولی در کشور ما هنوز نگاه خوشبینانه به رویکردهای پسااستعماری وجود دارد. رهبر انقلاب چندین بار در سخنانشان از امپریالیسم و استعمار نو سخن گفتند و وظیفه همه ما این است که آن را به عنوان گفتمان علوم اجتماعی مطرح کنیم. در این سال‌ها تعمدا چنین ادبیاتی کنار گذاشته شده است.

بازنمایی شرق‌شناسی در آثار هنری هالیوود

وی تاکید کرد: توصیه بنده این است که ما رویکردهای پسااستعماری را خصوصا در مطالعات اجتماعی و رسانه‌ها و به ویژه در نسبت با ادبیات و هنر دنبال کنیم. کسانی که می‌خواهند وارد این عرصه شوند حداقل دانش ادبی، هنری و رسانه‌ای برای شناخت آثار غربیها لازم دارند. اینکه ما مدعی هستیم که شرق‌شناسی قرن 14 میلادی امروز با پیچیدگی بیشتری در آثار هنری و علمی غربیها وجود دارد، ادعا نیست. از جمله کار ادوارد سعید بازنمایی گفتمان شرق‌شناسی در رسانه‌های غربی است.

سلیمانی ساسانی با بیان اینکه حتی فیلم 300، خشایارشاه را عرب نشان داده‌ است، تصریح کرد: اینکه بنده می‌گویم آنها شرق را به صورت یکپارچه درک می‌کنند کاملا جدی است و ما هرقدر بیشتر وارد این حوزه شویم و گفتمان و ادبیات تولید کنیم می‌توانیم از اعراب و هندی‌ها جلوتر بیفتیم. البته من نسبت به فعالیت چینی‌ها در نقد پسااستعمار و دانش شرق‌شناسی خبر ندارم ولی شکل‌گیری ادبیات ایرانی را در این زمینه بسیار لازم می‌دانم.

انتهای پیام

نظر شما