شناسهٔ خبر: 54307494 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

/ واکاوی شخصیت و اندیشه امام خمینی/

علاقه به حضرت امام(ره) از کودکی در خانواده ما نهادینه شده بود

لیلا نیک‌ذات

ناهید مشائی، متولد سال ۱۳۴۵ و عضو هیأت علمی گروه معارف دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی مشهد است و در یک خانواده مذهبی و روحانی بزرگ شده است. به واسطه روحانی بودن و مبارزات سیاسی پدرش قبل از پیروزی انقلاب، با نام امام خمینی(ره)، آراء و اندیشه ایشان آشنایی دارد.

صاحب‌خبر -

بخش اول گفت‌وگوی ایسنا با دکتر مشایی را در ادامه می‌خوانید.

ایسنا: شناخت شما از امام خمینی(ره) از چه زمانی شروع شده است؟

به واسطه اینکه پدرم روحانی بوده و در فضای مبارزاتی قبل از انقلاب حضور فعال داشت، ما هم در همان سال‌های قبل از انقلاب با نام امام خمینی(ره) و مبارزات ایشان آشنا شدیم. پدرم در سال ۴۲ بود که اعلامیه‌های امام را به شکل‌های مختلفی در میان مردم توزیع می‌کرد و به واسطه همین حضورهای پدرم بود که ما هم به نوعی با امام آشنایی کاملی پیدا کردیم.

همچنین علاوه بر این، پیش از انقلاب نیز همیشه در خانواده ما در مورد امام(ره)، ظلم‌های رژیم شاهنشاهی و دستگیری مبارزان و شهادت برخی از آنان مانند شهید آیت‌الله سعیدی صحبت می‌شد و به همین دلیل بود که امام خمینی(ره) در خانواده ما فردی کاملا شناخته شده بودند.

البته که خاطرات زیادی از آن زمان به یاد دارم که تماماً شیرین هستند و هرگز نمی‌توانم آن‌ها را فراموش کنم. اما اگر بخواهم به چند مورد اشاره کنم، باید بگویم که ما هر شب عادت داشتیم که نوارهای سخنرانی‌های امام(ره) را گوش کنیم. ایشان در هر حوزه‌ای سخنرانی داشتند و این سخنرانی‌ها اگرچه در چندین دهه قبل انجام شده بود، اما هنوز هم آن چنان زنده هستند که گویا ایشان در روزگار اکنون حضور دارند و از موضوعاتی که امروز مطرح می‌شود، آگاهی داشتند و در حقیقت مطالب را به گونه‌ای مطرح می‌کردند که هنوز هم پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب، جوشش داشته و قابل مطرح شدن هستند.

 البته رژیم ستم‌شاهی هم نسبت به این مسائل حساس بود و حتی افرادی از اقوام بودند که فقط به دلیل مذهبی بودن در دانشگاه، توسط رژیم شاه از تحصیل محروم می‌شدند و به زندان می‌رفتند. به یاد دارم که یکی از این افراد همراه با دوستانشان بدون هیچ گونه اقدام سیاسی و تنها به دلیل اینکه در روز نیمه شعبان شیرینی توزیع کرده و این روز را جشن گرفته بودند، زندانی شدند. همچنین یکی دیگر از اقوام نیز پیش از آنکه دکتر شریعتی شهید شود، به دلیل اینکه در جلسات ایشان در حسینیه ارشاد شرکت می‌کرد، زندانی شد. اما نکته مهمی که در این خصوص باید بگویم این است که این افراد از آن پس تا کنون هیچگاه از این موضوع برای پیشرفت خود و اینکه جایگاه بهتری را به دست آورند، سوء استفاده نکرده‌اند.

علاقه به حضرت امام(ره) از کودکی در خانواده ما نهادینه شده بود عکس از آرشیو

ایسنا: آیا با امام(ره) هم ملاقات حضوری داشته‌اید؟

در حقیقت ما به شدت به امام(ره) علاقه داشتیم، اما تنها مرتبه‌ای که به دیدن امام رفتیم، در یک دیدار عمومی در مدرسه علوی در قم بود و پس از آن دیگر توفیق نداشتیم که به صورت مستقیم با ایشان ملاقات کنیم. اما علاقه ما به ایشان همیشه وجود داشته و دارد و همواره راه ایشان مورد توجه خانواده ما بوده است.

ایسنا: با توجه به اینکه رژیم شاه با اجرای برخی احکام مانند حجاب در مدارس مخالف بود، مواجهه خانواده شما با این موضوع چگونه بود؟

در واقع باید بگویم که ما ظلم رژیم و ضد مذهب بودن را در خانواده به طور کامل تجربه کرده بودیم و می‌دانستیم که جریاناتی در پس پرده وجود دارد. لذا با پیروزی انقلاب اسلامی، آرامش در خانواده ما احساس می‌شد.

با توجه به اینکه پدرم روحانی بودند و به شدت هم به احکام اسلامی اعتقاد داشتند و این احکام به صورت جدی در خانواده اجرا می‌شد، لذا پدرم به ما اجازه نمی‌دادند که به مدرسه برویم؛ چراکه در مدارس آن زمان بی‌حجابی الزامی بود و به همین دلیل ایشان از همان کودکی درس‌های دوران دبستان را به من و خواهرانم آموزش دادند و ما به صورت متفرقه در امتحانات شرکت می‌کردیم و دوران مدرسه را این گونه می‌گذراندیم.

اما گاهی هم از اینکه ایشان اجازه نمی‌دادند به مدرسه برویم، گلایه‌مند بودیم؛ چرا که دختران همسایه‌ها را می‌دیدیم که به مدرسه می‌روند و به پدرمان می‌گفتیم که آن‌ها به مدرسه می‌روند و باسواد می‌شوند اما ما که به مدرسه نمی‌رویم، بی‌سواد می‌مانیم. اما ایشان در پاسخ به ما می‌گفتند که هر زمان که احکام اسلامی در مدارس اجرا شود، شما هم اجازه خواهید داشت که به مدرسه بروید و تا هر مقطعی که تمایل داشته باشید می‌توانید به تحصیل ادامه دهید.

یادم است در سال ۵۵ بود که سال اول راهنمایی بودم و به اصرار من که دوست داشتم در مدرسه درس بخوانم، پدرم برای ثبت نامم تقریبا چهار مدرسه را رفتند اما همگی می‌گفتند که دانش‌آموزان اجازه ندارند که با حجاب به مدرسه بیایند و به همین دلیل باز هم پدرم با حضور من در مدرسه مخالفت کردند و مجددا به من قول دادند که درس‌ها را به من آموزش می‌دهند و از این طریق به مقاطع بالاتری دست پیدا می‌کنم.

اما بالاخره در یکی از مدارس راهنمایی که متعلق به ساواک هم بود، ثبت نام شدم و در آن مدرسه تنها سه نفر بودیم که اجازه داده بودند با پوشش درس بخوانیم که یکی از آن‌ها خواهرزاده آیت‌الله سعیدی بود و دوست دیگرم هم دو برادرش در زندان رژیم شاه بودند. جالب بود که ما سه نفر مدام با یکدیگر به صورت پنهانی در مورد مسائل انقلاب صحبت می‌کردیم و کتاب‌هایی که ممنوع بود را به یکدیگر می‌دادیم.

علاقه به حضرت امام(ره) از کودکی در خانواده ما نهادینه شده بود

ایسنا: آیا از روز رحلت امام(ره) هم خاطره‌ای دارید که برایمان بگویید؟

مهمترین خاطره‌ای که از روز رحلت ایشان به یاد دارم و هیچگاه فراموش نخواهم کرد، این است که من با اینکه مقطع کارشناسی را در مشهد گذراندم، اما بنا داشتم که کنکور ارشد را در تهران شرکت کنم به همین دلیل به تهران رفته بودم تا در روز ۱۴ خرداد در کنکور شرکت کنم. اما از شامگاه ۱۳ خرداد از طریق رادیو اعلام کردند که برای امام دعا کنید، چرا که حال خوبی ندارند و متأسفانه صبح روز ۱۴ خرداد ساعت ۷ صبح بود که از طریق رادیو خبر درگذشت ایشان را اعلام کردند و به همین دلیل تمام برنامه‌های آن روز تعطیل شد و از این بابت خدا را شاکرم که در آن روز در تهران بودم تا بتوانم در تشییع جنازه ایشان شرکت کنم.

در واقع برای جوانان امروز ما آن روز به هیچ عنوان قابل تصور نیست. هیچگاه این صحنه را فراموش نمی‌کنم که وقتی این خبر را ساعت ۷ صبح اعلام کردند، تمام مردم به خیابان‌ها ریختند و وقتی از پنجره طبقه سوم منزل عمویم خیابان را نگاه کردم، تمام کوچه‌ها و خیابان‌ها سیاه‌پوش شده بود و هیچکس در منزل خود نمی‌ماند و همگی به خیابان‌ها آمده بودند و این تنها مختص پایین شهر نبود، بلکه مردمی که بالای شهر زندگی می‌کردند نیز در این مراسم حضور داشتند و این مسئله که غنی و فقیر امام(ره) را دوست داشتند، مسئله بسیار مهمی است و حقیقتا در مورد فوت امام بالای شهر و پایین شهر وجود نداشت و اگر برخی هم با انقلاب مخالف بودند، اما علاقه زیادی به شخص امام(ره) داشتند.

وقتی مردم شنیدند که امام رحلت کردند، اگر حتی در زمینه‌ای نارضایتی داشتند، اما در مورد شخص امام افراد به یک اتفاق نظری رسیده بودند و در مورد امام(ره) شکی نداشتند و شخصیت ایشان را مورد سوال قرار نمی‌دادند و می‌دانستند که ایشان فردی سالم و پاک است و از این‌رو ایشان را همواره قبول داشتند.

انتهای پیام

نظر شما