شناسهٔ خبر: 54278555 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن‌امروز | لینک خبر

اجتماع 100 هزار نفری سلام فرمانده در استادیوم آزادی جلوه‌ای از جریان سینه به سینه آرمان عدالت‌طلبی و منجی‌گرایی در ایران را نشان داد

سرود عهد

صاحب‌خبر - گروه فرهنگ و هنر: پنجشنبه‌ای که گذشت، اجتماع 100 هزار نفری «سلام فرمانده» به عنوان یک تجمع منحصربه‌فرد ماندگار شد. سرودی که در هفته‌های پایانی سال گذشته رسانه‌ای شد و از آغاز سال به این سو، پرتکرار در رسانه‌ها مورد استقبال قرار گرفت، دارای یکی از عمیق‌ترین محتواهای دینی و مذهبی بود و از منظر عقیدتی، رگه‌های پررنگی داشت. وجود این گزاره‌ها در سرود «سلام فرمانده» دارای پیام‌های متعددی است که کاملا در خدمت توجه دادن مخاطبان به امام عصر(عج) کارکرد دارد. عمده مواجهه‌ها با این سرود نیز مواجهه‌ای فطری و از سر خلوص و صادقانه است. در یکی از تحلیل‌ها درباره چرایی گستردگی توجه به این مراسم اشاره به همین گزاره شده بود که وقتی سلامی از سر خلوص و با فطرتی پاک سمت ائمه اطهار و امام غایب از نظر روانه شود، پاسخی خواهد گرفت که آنچنان رسا خواهد بود که به گوش همگان برسد. اجتماع «سلام فرمانده» در شهرهای مختلف حاکی از این ارادت قلبی و عاشقانه است. تصاویر و فیلم‌هایی که از اشک‌های ناگهانی کودکان و نوجوانان در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، معنادار است و قابل تأمل. در بخشی از گزارش اجتماع یکصدهزار نفری «سلام فرمانده» درباره بخشی که برای استغاثه به امام عصر(عج) برگزار شد، آمده است: پنجشنبه‌ای که گذشت استغاثه دسته‌جمعی ١٠٠ هزار نفر جمعیت حاضر در ورزشگاه آزادی برای ظهور امام زمان با تکرار عبارت «سلام فرمانده» در ۳ مرتبه، به این امید که حضرت جواب سلام آنان را -که امری واجب است- بدهند، در این لحظات، فضای ورزشگاه آزادی را عوض کرد». این اجتماع سراسر مذهبی که یک تجدید بیعت با امام عصر در میانه شلوغی و روزمرگی‌های روزگار بود، البته با تفسیرها و قرائت‌های متفاوتی همراه شد. در میان این تفسیرها و متأثر از شبکه‌های اجتماعی، کمتر بر این گزاره دقت شد که این اجتماع اساسا یک اجتماع عقیدتی برای آشنا کردن نسل نو با مفهوم انتظار و شناختن امام عصر(عج) بود و وقتی یک چنین اتفاقی در حال رخ دادن است، نمی‌توان با ادعاهای مذهبی با آن مخالفت کرد! چه اقدام مذهبی، تبلیغی و ترویجی مهم‌تر از شناخت امام عصر(عج) وجود دارد که بخواهیم با قراردادنش در مقابل آن از منظر مذهبی و عقیدتی به تضعیف این همایش بپردازیم؟! پس یکی از مسائل مهم این است که این اجتماع اساسا یک اجتماع مذهبی و در خدمت عقیده است و اتفاقا به خاطر همین است که با استقبال فراگیر مواجه شده است. مساله دیگر آنکه استفاده از فرم سرود، استفاده از یک فضایی است که به واسطه آن می‌توان ارجاع بیشتری به مفاهیم اسلامی و انقلابی داد. عمده مفاهیم اسلامی و انقلابی که از سال‌های نوجوانی به خاطر سپرده شده‌اند، از فرم سرود استفاده کرده‌اند. به عبارت دیگر وقتی می‌گوییم «سرود»، ارجاع به یک پدیده انقلابی داده‌ایم تا اینکه بخواهیم از یک فضای موسیقایی صحبت کرده باشیم. استقبال از «سرود» نیز در کشور ما مسبوق به سابقه است. بسیاری از ایرانیان سرودهایی را که در سال‌های قبل به خاطر سپرده‌اند خوب به یاد می‌آورند. اجتماع «سلام فرمانده» نیز اوج این دوست داشتن است؛ استقبالی که سرشار از شور و شوق است که وقتی به خلوص کودکانه گره می‌خورد زیبایی‌اش صدچندان می‌شود. به همین جهت استقبال از این اجتماع معنادار است. در بخشی از گزارش فارس درباره این مراسم اینطور می‌خوانیم: «درهای ورزشگاه آزادی برای شرکت در این اجتماع بزرگ از ساعت ۱۵ به روی ثبت‌نام‌کنندگان باز شده و تنها افرادی که ثبت‌نام کرده‌اند و کد رهگیری ۶ رقمی دارند، توانسته‌اند در این برنامه حضور یابند. بنابراین از سایر علاقه‌مندان خواسته شده به ورزشگاه آزادی نیایند. در حالی که بیش از 240 هزار نفر برای حضور در اجتماع بزرگ و خانوادگی «سلام فرمانده» ثبت‌نام کرده بودند، به دلیل گنجایش یکصد هزار نفری ورزشگاه آزادی، این مراسم ملی با حضور 100 هزار نفر برگزار می‌شود». در حاشیه‌نگاری تسنیم از این مراسم نیز به حجم جمعیت اشاره شده است: ساعت از 17 گذشته است. آفتاب پنجم خرداد 1401 هنوز آنقدرها سوزنده نیست. آلودگی‌های چند روز گذشته‌ تهران هم از این شهر رخت بربسته است. مردم فوج فوج خود را به در ورودی غربی ‌ورزشگاه آزادی رسانده‌اند. زن و مرد، کودک و نوجوان، جوان و پیر؛ همه آمده‌اند. محوریت اما با کودکان و نوجوانان است. اصلا ماجرا برای همین دهه‌ نودی‌هاست... پدری دست فرزندش را گرفته و از او می‌خواهد عجله کند. آنها می‌خواهند زودتر خود را به سکوهای ورزشگاه برسانند. مادر اما حوصله می‌کند. پدر همچنان اصرار به سرعت بیشتر دارد؛ مادر اما فرزندش را در آغوش می‌کشد و می‌گوید: «همین که اینجا هستیم یعنی رسیده‌ایم و از همین‌جا هم می‌توان به فرمانده سلام داد؛ حتی اگر به سکوها نرسیم». جزئیات مراسم هم مشحون از برنامه‌های مذهبی و عقیدتی است. حتی حاضران با نمادهایی که در دست دارند به این گزاره‌ها ارجاع می‌دهند. ساعت نزدیک به 18 است. ورزشگاه آزادی دیگر جای نشستن ندارد. همه‌ صندلی‌ها پر است. حتی روی راه‌پله‌ها هم آدم نشسته است. به هر طرف که می‌نگری، مردی یا زنی پرچم ایران در دست دارد. کودکی پرچم امام حسین علیه‌السلام را تکان می‌دهد. پیرمردی فرزند یا نوه‌اش را در آغوش گرفته است. از هر قشری در میان جمعیت دیده می‌شود؛ از جوانانی با پوشش امروزی تا جوانانی با ظاهر حزب‌اللهی؛ از مادری با عکس فرزند شهیدش تا مادری با فرزند شیرخوارش. از پدری با تیپِ امروزی که دخترش در آغوش او آرام گرفته تا پیرمردی با موهای سپید و دست در دست همسرش... * یاد آبادان هم با 100 هزار نفر است آبادانی‌ها و فاجعه تلخ سقوط متروپل در یاد حاضران ورزشگاه بود. تسنیم در حاشیه‌ای که از این مراسم نوشته، می‌آورد: همه منتظرند تا بخش اصلی برنامه فرا برسد. آنها برای همخوانی سرودهای انقلابی آمده‌اند. سرودها یکی یکی پخش می‌شوند؛ سلام فرمانده، ‌ای لشکر صاحب‌زمان، عزیزم حسین و رفیق شهیدم، البته پخش این سرودها دستگرمی است و هنوز مداحان روی صحنه نیامده‌اند. مجری برنامه نام مردم آبادان را بر زبان جاری می‌کند. 100 هزار نفر با داغ‌دیدگان آبادان همدردی می‌کنند. آنها در روز سلام دادن به فرمانده، به یاد هموطنان داغدیده‌شان هستند. * «سلام فرمانده» با صدای 100 هزار نفر پس از این بخش‌ها، بالاخره برنامه آغاز می‌شود. ابوذر روحی روی صحنه می‌آید. او می‌گوید: خدا توفیق داد که نوکری امام ‌زمان را بکنیم. این جمعیت اقتدار نظام اسلامی را نشان می‌دهد. او ادامه داد: قدردان تمام افرادی هستم که در شهرهای مختلف برای برگزاری برنامه‌ها و این اجتماع بزرگ در تهران تلاش کردند. همچنین از گروهی که به ما در اجرای این سرود کمک کردند، تشکر می‌کنم. روحی ادامه می‌دهد: تمام تلاش ما این است که این کار ما به چشم امام زمان(عج) بیاید و دقایقی ظهور ایشان را نزدیک کنیم. پس از این سخنان، همخوانی سرود «سلام فرمانده» با همراهی تمام حاضران در استادیوم آغاز شد و ۱۰۰ هزار نفر از حضار این سرود ملی را به صورت ایستاده همخوانی کردند. اشعار این سرود روی اسکوربورد ورزشگاه حین خواندن هر بخش آن درج می‌شد. همه قیام کرده بودند. باد بر پرچم‌ها می‌وزید. دست‌ها بالا رفته‌بود. همه با هم و با آغاز ابوذر روحی می‌خواندند: عشق جانم امام زمانم عشق جانم امام زمانم عشق جانم امام زمانم در یکی از تحلیل‌هایی که از داخل ورزشگاه درباره این سرود شده، آمده است: تنظیم روان، استفاده از فضاهای امروزی، ترانه‌ای ساده و قابل فهم و البته صمیمی، از دلایل موفقیت این سرود است. تقریبا هر کسی را که نگاه می‌کنی در حال زمزمه کردن سرود است، یعنی همه این ترانه را از بَرَند. متن ترانه هم روی اسکوربورد ورزشگاه نقش بسته است تا اگر کسی هم شعر را حفظ نیست، از آنجا بتواند بخواند و همراهی کند. پس از این بخش باز ارجاعی به یک خاطره دوست‌داشتنی که اوج اعتقادات مردم در دهه 60 را فریاد می‌زد، در ورزشگاه طنین‌انداز شد. حاج حسین طاهری برای زمزمه‌ «ای لشکر صاحب زمان» روی صحنه آمد. باز هم همه می‌ایستند و می‌خوانند. رضا هلالی هم روی صحنه است. این رویداد بزرگ و این گردهمایی عظیم، پایه‌هایش با اثری با صدای همین رضا هلالی بنا شد. موسسه مأوا از سال گذشته بنیان‌های پویشی با عنوان «عزیزم حسین علیه‌السلام» را پایه‌گذاری کرد؛ پویشی که با سرود «مداد رنگی» شکل گرفت و از کودکان سراسر جهان خواسته بود تا حرم امام حسین علیه‌السلام را نقاشی کنند و در عین حال سرود «مداد رنگی» را هم همخوانی کنند. آن همایش در ورزشگاه شیرودی، به این همایش بزرگ در ورزشگاه آزادی انجامید. هلالی می‌گوید: خدا و اهل بیت بار دیگر عظمت‌شان را نشان دادند. هلالی سرود «مداد رنگی» را خواند و این بار هم 100 هزار نفر با او همراهی کردند. یکی از ذاکران اهل‌بیت علیهم‌السلام در پایان این مراسم برای شهادت امام صادق علیه‌السلام مرثیه‌خوانی و نوحه‌سرایی کرد و برنامه ملی همخوانی سرود «سلام فرمانده» با حضور یکصد هزار نفر در ورزشگاه آزادی تهران به پایان رسید. *** نسلی که به انتظار الگوی ناب ایستاده است انتظار، از آن جمله مفاهیم بسیار عمیق است. اگر به عمق این مفهوم وارد نشوید، گویی مخاطبان این مفهوم انسان‌هایی هستند که دست روی دست گذاشته‌اند و منتظر آنند اتفاقی در زندگی آنها رخ دهد. اما اگر این واژه را بخوبی بشکافیم، حرکت کردن و در مسیر این انتظار رفتن، به مسیر اصلی این مفهوم تبدیل می‌شود. «استیون اسپیلبرگ» کارگردان آمریکایی در فیلم «ترمینال» که محصول سال 2004 است، مفهوم انتظار را بخوبی به نمایش می‌گذارد. در این فیلم «تام هنکس» بازیگر نقش اصلی در طی یک سلسله اتفاقات، در فرودگاه آمریکا به انتظار گرفتن ویزای خود است اما این انتظار او را از مسیر اصلی زندگی‌اش دور نمی‌کند. انتظار برای نقش اول فیلم در «حرکت» است. انتظار در این است که زبان دوم را یاد می‌گیرد، شغل پیدا می‌کند، به سمت ازدواج پیش می‌رود، با همدلی، دوستان زیادی را در فرودگاه پیدا می‌کند و.... این نوع واکاوی انتظار در فیلم اسپیلبرگ همان عمقی است که از سر جان باید درک شود. «انتظار» با «صبر» متفاوت است. در انتظار نوعی تعهد وجود دارد؛ تعهدی از سر جان که با «حرکت» در ارتباط تنگاتنگی است. چندی است سرودی زیبا در یک فرم دلنشین ورد زبان نسل‌های دهه نودی شده است. این سرود، فارغ از آنکه توانسته است مسیری همدلانه در جامعه به وجود آورد و اجتماعات فراوانی را در گوشه و کنار ایران عزیز و جهان کنار هم بنشاند و فارغ از اتحاد و همدلی، معنایی بسیار شگرف در خود دارد؛ معنایی که از عمق جان بلند می‌شود و این نسل جدید را فارغ از جنسیت گرد هم می‌آورد. نسل دهه 90، ایستاده و در یک انتظار، «سلام فرمانده» را می‌خوانند. آنها در حال عهد بستن هستند؛ عهد برای آنکه با همین همدلی که توانسته‌اند گرد هم بیایند، در گوشه کنار ایران و جهان بانگ سرود سر دهند و فرمانده خود را که الگو و نمادی از عدالت، آزادی، مهر و محبت، شجاعت، صبر، نیکی، نور و پاکی است، فرا بخوانند. تصور اینکه یک فرزند 10 ساله، نمادی از این ویژگی‌ها و صفات را فرابخواند و در انتظاری عمیق بایستد و خود برای تحقق این صفات حرکت کند، امری است که بسیار جای تجلیل و امیدواری دارد. امیدواری از آن جهت که وقتی در مسیر جهانی با کالاشدگی فرهنگی و سلطه نمادین «پول دوستی» مواجه هستید که تمام دنیا را به قبضه خود درآورده است، نسلی به پا خیزد که از فرهنگ انتظار بخواند. حال یک نسل در کنار پدر و مادر خود در حال صیانت از الگویی هستند که به انتظار آن ایستاده‌اند؛ الگویی که پلتفرم‌های اجتماعی با دفتر و دستک‌شان می‌خواهند آن را به سلبریتی‌هایی تقلیل دهند که در دادگاه علیه یکدیگر تخم کین می‌کارند و سعی دارند با گریه‌های مصنوعی، حقانیت خود را به کرسی بنشانند. اجتماع بزرگی که در دنیا و ایران به پا خاسته و در قالب سرود خود را نمایان کرده است، علاوه بر آنکه نسل‌ساز است، برای دشمنان «نور و نیکی» دلهره‌آور است. برای آنها که دوست دارند الگویی از سلبریتی‌ها را داشته باشند تا طبق روال همیشه مصرف‌گرایی را در ذهن نسل‌های خود بگذارند و در نتیجه بتوانند بفروشند و بفروشند. سرود «سلام فرمانده» نسلی را نشانه می‌رود که تهدید‌کننده نظم جهانی سرمایه‌داری هستند؛ نسلی که می‌توانند سرمایه‌داران را ورشکست کنند و در راه نور، نیکی و زیبایی قدم بردارند. نسلی که از آفتاب هستند و سینه به سینه آرمان‌ها و ارزش‌های پدری خود را انتقال می‌دهند و جنس این انتقال در سکون نیست، بلکه در حرکت است؛ حرکت برای تمام صفات زیبایی که در الگویی که آن را فرمانده می‌خوانند، نهفته است و اینها در پی آن «ایستاده» و بانگ برداشته‌اند.

برچسب‌ها:

نظر شما