شناسهٔ خبر: 54232257 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

اگر می‌گذاشتند سیاست‌های دوران اصلاحات ادامه یابد امروز شاهد مشکلات نبودیم

صاحب‌خبر -

 

 
نعمت احمدی، حقوقدان

دوم خرداد را می‌توان حماسه نامید، زیرا نسل اولی که بعد از انقلاب به دنیا آمدند و در زمان انقلاب کودک بودند برخلاف جریان حاکم نتیجه انتخابات را رقم زدند. سید محمد خاتمی به عنوان یک روحانی که قرائتی رحمانی و مدرن از دین داشت و با مطالعات فلسفی و علمی که در دانشگاه کسب کرده بود، به‌راستی متوجه شد دولت‌های پیش از او درک درستی از آزادی به معنای تعیین سرنوشت مردم به دست خود نداشتند، بلکه مفهوم آزادی نزد آن‌ها اموری مانند بی‌بندوباری و ... بود.
دولت اصلاحات تعریف و دوران جدیدی از مردم‌سالاری دینی را آغاز کرد. جامعه دهه 70 بعد از تحمل جنگ تحمیلی نتوانسته بود رفاه نسبی را تجربه کند. در چنین شرایطی رئیس‌جمهور بی‌ادعا وارد شد و حرف نسل برخاسته از انقلاب را زد و از هرگونه تکبر دوری جست.
خاتمی نتوانست فرهنگ فرمایشی را در وزارتخانه تحت امرش تحمل کند. او با استعفا به کنج کتابخانه ملی کوچ کرد. خاتمی وقتی با لبخند خود وارد عرصه انتخابات شد در ابتدا مورد استقبال جناح مقابل قرار گرفت، زیرا فرصت حضور خاتمی را غنیمت شمردند تا بتوانند تعدادی از افراد خاکستری جامعه را به حرکت دربیاورند. برآورد می‌شد که ۳ تا ۴ میلیون رأی به صندوق وارد ‌شود؛ اما مردم خصوصاً نسل جوان، زنان و دختران پشت لبخند آرام و چهره باوقار این سیدخندان اما در باطن واقع‌بین با تعریف جدید از آزادی یعنی حق تعیین سرنوشت خود به عنوان اساسی‌ترین فلسفه خلقت و تفاوت انسان‌ها، آشنا شدند.
مردم در آن دوران به صندوق‌های رأی بی‌اعتماد بودند، به گفته مجله گل‌آقا: «بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق و هاشمی رفسنجانی»! اما خاتمی در سخنرانی تاریخی خود صیانت از آرای مردم را که وظیفه دولت برگزارکننده انتخابات بود به مردم نوید داد.
دوم خرداد رسید و طرف مقابل یعنی ناطق نوری با تکیه‌بر روحیه پهلوانی خود تبریک پیروزی را قبل از پایان شمارش آرا اعلام کرد. شور و شوق در میان مردم پیدا و جهان با چهره مردی روبرو شد که در سازمان ملل به جای شعار تقابل و نزاع با جهان، از گفت‌وگوی تمدن‌ها صحبت کرد. سفرای کشورهای اروپایی که ایران را ترک کرده بودند با انتخاب خاتمی به عنوان رئیس‌جمهور، راهی تهران شدند. کشورهای همسایه عراق بعد از برگزاری اجلاس کشورهای اسلامی با حضور در تهران دریافتند که خاتمی مرد گفت‌وگو و تعامل است و تعامل را نه در حرف بلکه در عمل و در روابط خود و کشور پذیراست.
رونق اقتصادی با حضور شرکت‌ها به سرمایه‌گذاری خارجی حاکم شد. سرمایه‌گذاری در پارس جنوبی شروع شد. اقتصاد کشور رونق و سرو سامان گرفت. خاتمی پاک آمد و پاک ماند. او هشت سال از تاریخ کشورمان را شفاف و پاک در دفتر تاریخ ثبت کرد. فساد و اختلاس که بعداً دامن‌گیر بسیاری از مدیران شد، در دولت خاتمی جایی نداشت. گفت‌وگوی تمدن‌ها در سیاست خارجی سرلوحه اقدامات وزارت امور خارجه قرار گرفت. خاتمی با شعار توسعه سیاسی آمد و با این سیاست، توسعه اقتصادی را هم رونق داد. دولت اصلاحات تورم، فساد و رانت را به حداقل رساند و مردم بعد از دو دهه طعم رونق و ثبات اقتصادی را چشیدند. روزنامه‌ها به بسط توسعه سیاسی همت گماشتند. دیگر زمزمه و نقد در خلوت جایی نداشت، نسلی از انقلابیون عرصه مطبوعات را در اختیار گرفتند که نگاه توسعه‌طلبانه خاتمی را پرورش دهند؛ اما رقیب از حماسه دوم خرداد ترسید و بیکار ننشست.
نخست پرونده قتل‌های زنجیره‌ای به عنوان رویدادی سیاه رقم خورد و جامعه فرهنگی و مطبوعاتی‌ احساس ناامنی کردند. برخی از افرادی که دل در گروه اعتلای ایران داشتند، ناجوانمردانه حذف شدند. این پیام سختی به روشنفکران و فعالان سیاسی بود که به دنبال خیرخواهی برای مردم و کشور بودند. خاتمی تا مرز استعفا پیش رفت و نپذیرفت که گناه را به گردن دیگران بیندازد و وزارتخانه تحت امرش را وادار کرد که پرده از اقدامات عده‌ای از مدیران امنیتی بردارند.
اطلاعیه وزارت اطلاعات در روز 15 دی‌ماه سال 77 با درون‌مایه‌ای با این مضمون منتشر شد: «با کمال تأسف تعداد معدودی از همکاران مسئولیت ناشناس و کج‌اندیش و خودسر این وزارتخانه که بی‌شک آلت دست عوامل پنهان قرارگرفته و در جهت منافع بیگانگان دست به این اعمال جنایت‌کارانه زدند، در میان آن‌ها ...» این جملات کافی بود تا انجام قتل‌ها را به عوامل خارجی نسبت ندادند. اصرار خاتمی بر این بود که باید واقعیت را به مردم گفت و عامل قتل‌های زنجیره‌ای را افشا کرد. اما طرف مقابل باز هم کوتاه نیامد، بعد از قتل‌های زنجیره‌ای که به عوامل خودسر وزارت اطلاعات نسبت داده شد، پدیده سعید مرتضوی آغاز شد. برخی از مردان دوم خرداد قربانی این پدیده شدند. مردانی که انقلاب وامدار مبارزات آنان بود، مانند بهزاد نبوی که سال‌های سال با قد برافراشته روانه زندان شد و با قدی خمیده پس از چند سال دروازه اوین را پشت سر گذاشت.
وقایع کوی دانشگاه تهران در 18 تیر سال 78 و تعطیلی برخی مطبوعات روندی بود که می خواست اصلاحات را زمین‌گیر کند. غافل از اینکه اگر اصلاحات بمیرد میدان برای آن‌ها بازتر نخواهد شد و اگر قدرت یکدست شود چرخ توسعه و پیشرفت کشور و جامعه به حرکت درنخواهد آمد. درنهایت خاتمی با همه آزاری که دید این شعر میر سید علی همدانی را خواند و رفت:
هرکه ما را یادکرد ایزد مر او را یاد باد
هرکه ما را خوار کرد از عمر برخوردار ساخت
هرکه اندر راه ما خواری فکند از روی دشمنی
هر گلی از باغ وصلش بشکفد، آباد باد
در دو عالم نیست ما را باکسی گردو غبار
هرکه ما را رنجه دارد راحتش بسیار باد
به باور نگارنده اگر اصلاحات ادامه پیدا می‌کرد، امروز جامعه درگیر مصائب و مشکلاتی این‌چنین پردامنه نبود. پرونده‌های فساد ناشی از چیست؟ ناشی از حذف شایستگان است. ای کاش پیش پای اصلاحات سنگ‌اندازی نمی‌شد تا کشور روند رشد و توسعه را طی می‌کرد.

نظر شما