شناسهٔ خبر: 54223655 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مشرق | لینک خبر

‍ خرمشهر ها در پیش است؛ محال ها چگونه ممکن شد؟!

صاحب‌خبر -

به گزارش مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه‌ای در کانال تلگرامی خود نوشت: چهلمین سالروز آزادی خرمشهر، با تشییع یک "رزمنده همیشگی" مصادف شده است."حسن صیاد خدایی"، سوم خرداد 1361، ده ساله بود. تازه پنج سال دیگر باید سپری می شد تا در 15 سالگی، به افتخار عضویت در "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" نائل شود.

از یوم الله سوم خرداد، چهل سال راه بود تا اربعین شکوفایی "صیاد خدایی" به کمال برسد و او در تقدیر الهی، چیدنی شود. "سحرگه رهروی در سرزمینی- همی گفت این معمّا با قرینی /که ای صوفی شراب آنگه شود صاف- که در شیشه بماند اربعینی".

"صیاد"پنج سال قبل، با درجه سرهنگی به بازنشسگی رسید. اما پاسداری انقلاب که بازنشستگی ندارد؛ تازه اول شکوفایی و خدمتگزاری است؛ مثل قاسم سلیمانی و حسین همدانی. مثل حبیب بن مظاهر.

سرهنگ سپاه، در حالی که یکی از فرماندهان میدانی مقاومت بود، مقابل خانه اش و سوار بر خودروی پراید، به ضرب پنج گلوله به شهادت رسید. "خانه خود"؟ نه! او خانه ای از خود نداشت. مستاجر بود؛ خانه به دوش.

به تعبیر صائب تبریزی؛ "از حادثه لرزند به خود قصر نشینان- ما خانه به دوشان، غم سیلاب نداریم/ از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم- چون شمع، عجب نیست اگر خواب نداریم/ آیینه ما گرد تعلق نپذیرد- ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم".

اجاره نشینی، پر زحمت و آزار دهنده است. اما برای توانمندانِ امساک کرده و مانند مردم عادی زیسته، سند شرافت و کرامت است.

اینجا یک دنیا حرف است، اما گر در خانه کس است، یک حرف بس است. در این چهل و سه سالی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فقط مردمانی معجزه آفریدند و  محال نما ها را به عرصه وجود آوردند، که مثل صیاد ها، وارسته زیستند؛ کام جویی نکردند و از دنیا نیاویختند.

باورمندان به انقلاب اسلامی، مثل همیشه تاریخ، از سوی دو گروه، "مستکبران و اشراف" و "جاهلان بازیچه"، مورد تردید و طعنه تمسخر بوده اند. اما با کرامت گذشته، و در تلاطم حوادث بنیان برافکن، سینه سپر کرده اند.

باورمندان به امام خمینی -آن روح دمیده خدا در کالبد زمان- در این چهار دهه، یکی پس از دیگری، محال نما ها را ممکن ساختند و ناظران را انگشت به دهان گذاشتند.

مستضعفان تو سری خور، در کشوری انقلاب را بر ساختند، که از نگاه آمریکای ابرقدرت، "جزیره ثبات" و ژاندارم او برای اداره بقیه مستعمرات در غرب آسیا به شمار می رفت..

معجزه دوم، هماوردی با رژیم متجاوز صدام و چهل دولت حامی او، در شرایط ابتدایی انقلاب و با نیروی نظامی از هم پاشیده است. پیشقراولانی که لگوی "صیاد" ها شدند، با دست خالی، 34 روز در خرمشهر مقاومت کردند.

دو سال بعد در معجزه عملیات "بیت المقدس"، خرمشهر  آزاد شد و صدام چند هزار سرباز و افسر و ژنرال اسیر باقی گذاشت. "بیت المقدس"! چه نام مسمایی، وقتی به تعبیر مقتدای حکیم انقلاب، "خرمشهرها در پیش است".

انقلاب اسلامی، بالید و در منطقه شاخ و برگ گسترد و یکی پس از دیگری، حقارت و ضعف دشمنانش را دید. حالا دشمنان احمق، می گویند ایران در ادامه نقشه احیای "امپراتوری پارس" به مدیترانه رسیده است. پیشرفت های معجزه آسای علمی و فنی و نظامی هم، جای خود محفوظ.

این فهرست طولانی معجزات در مقابل چشم ناباوران، مدیون "صیاد خدایی" هایی است که بر سر دو راهی "ایثار" یا "استئثار" (اشرافیگری و همه چیز را برای خود خواستن)، پاکبازی و خدمتگزاری بی حد و مرز، تا قله شهادت و لقاء الله را انتخاب کردند.

گواری شان باد این نور آشامی و وصال؛ باشد که دست ما را هم به دعای مستجاب "سید مرتضی آوینی" بگیرند؛ "ای شهید، ای آن‌که بر کرانه‌ ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی برار و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز، از این منجلاب بیرون کش".

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

نظر شما