شناسهٔ خبر: 54102448 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

خاطرات منیر شفیق در کتاب اخگر به گریبان

برگ هایی از خاطرات منیر شفیق(اندیشمند و استراتژیست فلسطینی و عرب) توسط نافذ ابوحسنة تدوین و حسین جابری انصاری آن را ترجمه کرده است.

صاحب‌خبر -

در پیشگفتار مترجم آمده است : کتابی که ترجمه فارسی آن، از امروز تقدیم خوانندگان ارجمند روزنامه ایران می شود، «من جمر الی جمر: صفحات من ذکریات منیر شفیق» نام دارد که ترجمه تحت اللفظی آن به فارسی «از اخگری به اخگری دیگر: برگه هایی از خاطرات منیر شفیق» است. نسخه فارسی کتاب، با بهره گیری از ادبیات غنی فارسی و با هدف تقریب به ذهن بهتر و بیشتر، «اخگر به گریبان» نام گرفته است. این نام با توجه به محتوای کتاب و زندگی آکنده از درد و رنج آوارگی راوی آن، از فراز زیر از غزلی زیبا، سروده جاودانه جناب «صائب تبریزی»، بزرگْ شاعر درد و رنج در ادبیات شیرین فارسی، وام گرفته شده است:

از دلِ سوخته «اخگر به گریبان» دارم
سینه ای گرمتر از خاکِ شهیدان دارم
«بویِ خونِ شفق» از خنده من می آید
گر چه چون صبح به ظاهر لبِ خندان دارم

شعری که زبان حال استاد منیر شفیق و خاطراتی است که در این کتاب روایت کرده است. منیر شفیق اندیشمند مبارز و استراتژیست نام دار فلسطینی و عرب، راوی شیرین سخن «اخگر به گریبان»، در سال ۱۹۳۶ میلادی در خانواده ای مسیحی در شهر «بیت المقدس» در «فلسطین» زاده شد. پدر او یک وکیل شناخته شده دادگستری با جهت گیری فکری چپ گرایانه بود که پس از سرخوردگی از اشغال «فلسطین»، و ناامیدی از ایجاد تغییری در این زمینه، سیاست را به کلی کنار گذاشت و از فرزند خود نیز همین را خواست. منیر شفیق، چپ گرایی را از پدر آموخت، اما دوری از سیاست را از او نپذیرفت، و درست برعکس خواسته او، غریقِ دریایِ سیاست شد.

فعالیت سیاسی را با عضویت در «حزب کمونیست [فلسطین و] اردن» در سال ۱۹۵۲ آغاز و آن چنان با شور و شوق جوانی در هم آمیخت که زودهنگام طعم زندان را به او چشاند و بخاطر مبارزات پرشور خود، حدود یک دهه از عمرش را در زندان های «اردن» گذراند. او آن گونه که خود روایت می کند، در آغازین مراحل فعالیت در این حزب، «کمونیستی خوب» و گوش به فرمانِ رهبری آن بود، اگر چه نشانه هایی از «اخگر به گریبان»ی، «بی قراری» و «روحِ  ناآرام»، در همان مرحله نیز در او هویدا بود.

در زندان، به مرور با سیاست های «حزب کمونیست» به ویژه در زمینه دنباله روی چشم و گوش بسته از «اتحاد جماهیر شوروی»، رویارویی با جریان ناصری به رهبری «جمال عبدالناصر» رهبر وقت «مصر»، و عدم همراهی عملی با ایده وحدت جهان عرب دچار مشکل شد، و در نتیجه دست به بازنگری در مسیر زندگانی سیاسی خود زد.

او در سال ۱۹۶۵، از زندان آزاد، و یک سال بعد به «لبنان» گریخت، و در آنجا با نگهداشتن گرایش های چپ روانه اش، آن را با اندیشه های ناسیونالیسم فلسطینی و عربی، در هم آمیخت و از «حزب کمونیست» جدا شد، و در سال ۱۹۶۸ به نماد برتر ناسیونالیسم فلسطینی یعنی «جنبش ملی آزادی بخش فلسطین» (فتح) به رهبری مرحوم «یاسر عرفات» پیوست. منیر شفیق، در دوره همکاری خود با «فتح» و «عرفات»، از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۲ مسئولیت مرکز برنامه ریزی «سازمان آزادی بخش فلسطین» (ساف) را برعهده داشت، و سرانجام بخاطر اختلاف عمیق با برنامه سازشِ در حال اجرا در قالب مذاکرات اسلو، از مسئولیت خود استعفا داده و از رهبری سازمان آزادی بخش جدا شد.

در دوران فعالیت در «جنبش فتح» بود که به مرور، با میل آرام به سوی اندیشه های ملی - مذهبی و عربی - اسلامی، با همراهی برخی از رهبران میانی این جنبش، «گردان های جهاد اسلامی» را تأسیس کرد. گروهی جهادی که از دل «جنبش فتح» برآمده، اما با هسته های اولیه «جنبش جهاد اسلامی فلسطین» به رهبری شهید دکتر «فتحی شقاقی»، نوعی همکاری نزدیک و درهم تنیدگی داشت. «منیر شفیق» در همین دوران، و همزمان با پیروزی «انقلاب اسلامی ایران» به رهبری «امام خمینی» و برآمدن آفتاب اسلام سیاسی، نه تنها به ایده های سیاسی اسلام گرایش یافت، بلکه از مسیحیت نیز به اسلام گروید، و وارد فراز سوم زندگانی سیاسی و عقیدتی خود شد.

او، اگر چه در زندگی خود از «حزب کمونیست» تا «جنبش آزادیبخش ملی فلسطین»، و از «فتح» تا «جهاد اسلامی»، و از «مارکسیسم» تا «ناسیونالیسم» و «اسلام سیاسی»، و از مسیحیت تا بی دینی، تا اسلام، راه درازی پیموده، و گاه از سوی برخی منتقدان خود، به ناروا، انگ هُرهُری مذهبی و چند رنگی خورده است، اما در برآیند این زندگانی پُر فراز و نشیب، از اصول و آرمان های ثابتی در هر دو حوزه سیاسی و اخلاقی برخوردار بوده و از این زاویه، شخصیتی مثال زدنی داشته است: هدف گیری اساسی و راهنمای عمل او در حوزه سیاسی، آزادی فلسطین - همه فلسطین - از اشغال صهیونیستی، و راهنمای اخلاقی او در زندگی، دوری از «نمک خوردن و نمکدان شکستن» و پرهیز از خیانت به دوستان و همراهان در هر یک از ایستگاه های حیات خود، و نامردی و نامرادی در حق آنان بوده است.

خوانندگان گرامی این کتاب، در جای جای این خاطرات، با این هر دو جنبه از حیات فکری، سیاسی و اخلاقی منیر شفیق آشنا خواهند شد. روشن است که هر دو جنبه سیاسی و اخلاقی مورد اشاره، از دید برخی در تنافر با «واقع گرایی» و «ضرورت های فعالیت سیاسی» تلقی می شود، اما آنچه منیر شفیق را به یکی از شخصیت های برجسته فلسطین و جهان عرب تبدیل کرده است، از همین پایبندی به اصول سیاسی، و اخلاقی در عین بی قراری و «اخگر به گریبان»ی سرچشمه می گیرد. توانایی های فکری و تحلیلی عمیق منیر شفیق، ضلع سوم مثلث شخصیتی او در کنار این دو بعد سیاسی و اخلاقی است.

منیر شفیق، از ذهنی چند لایه و عمیق با افقِ دیدی راهبردی، در تحلیل پدیده های سیاسی و شناخت روندهای منطقه ای و بین المللی برخوردار است. امری که خوانندگان ثابت کتاب ها و یادداشت های گاه به گاه او بر آن گواهی می دهند، و گمان من این است که خوانندگان کتاب حاضر نیز پس از خواندن فصول مختلف آن به همین جمع بندی خواهند رسید. معدل برداشت مجموعه جریان های چپ گرا، ملی گرا و اسلام گرای عرب نیز از شخصیت سیاسی و اخلاقی منیر شفیق، مثبت بوده، و این مسئله از جمله در انتخاب او به عنوان هماهنگ کننده «کنفرانس قومی - اسلامی» (بزرگترین تجمع جریان های سه گانه حامی مقاومت در جهان عرب) برای دو دوره پی در پی نماد یافته است.

از منیر شفیق، علاوه بر صدها مقاله و یادداشت، کتاب های پرشماری در پنج دهه گذشته منتشر شده است که برخی از آنها عبارتند از: پیرامون تناقض و تجربه در انقلاب فلسطین (۱۹۷۱)، مارکسیسم - لنینیسم و نظریه حزب انقلابی (۱۹۷۷)، انقلاب فلسطین در میانه نقد و تخریب (۱۹۷۸)، اسلام در معرکه تمدن (۱۹۸۳)، اسلام و چالش های انحطاط معاصر (چ دوم: ۱۹۸۳)، جهان جنگ (۱۹۸۸)، اسلام و رویارویی با دولت مدرن (۱۹۸۸)، پاسخ هایی به طرح های سکولاریسم (۱۹۸۹)، اندیشه اسلامی معاصر و چالش ها، انقلاب ها، جنبش ها، کتاب ها (چ سوم: ۱۹۹۱)، میان نهضت و سقوط... پاسخی به کتاب فرج فوده (چ دوم: ۱۹۹۱)، نظام نوین جهانی و گزینه رویارویی (۱۹۹۲)، توافق اسلو و پیامدهای آن (۱۹۹۴)، شهدا و راه آنان (۱۹۹۵)، دولت و انقلاب: پاسخی به مارکس، انگلس، لنین، همراه با نیم نگاهی به دیدگاه اسلامی (۲۰۰۱)، تجزیه جهان عرب و کشورهای تکه تکه (۲۰۰۱)، رشد و توسعه انسانی یا جهانی سازی (۲۰۰۴)، درباره نظریه های تغییر (۲۰۰۵)، استراتژی و تاکتیک در هنر و دانش جنگ، از شمشیر تا موشک و تونل ها (۲۰۰۸)، دمکراسی و سکولاریسم در تجربه غربی - دیدگاه اسلامی (۲۰۱۴)،  تجربه های شش انقلاب جهانی: با مقدمه ای عمومی درباره انقلاب ها (۲۰۱۴).

مترجم، از آغاز دوره نوجوانی و جوانی با نام و آثار منیر شفیق آشنا بوده، و در دوران فعالیت دیپلماتیک خود در حوزه های مربوط به فلسطین و جهان عرب، از

این توفیق نیز برخوردار شده که از نزدیک با او دوست و از خرمن گسترده و سه گانه ارزشمند دانش، بینش و منش او در اندازه توان خود، خوشه ها برچیند. دوستی ای که اینک حدود ربع قرن از آن می گذرد.

برخی شخصیت های فکری و سیاسی، مصداق «دوری و دوستی» هستند، و هر چه به لحاظ بیرونی و فیزیکی به آنها نزدیک تر می شوید، از نظر درونی و دلی از آنها دورتر می شوید، اما صادقانه باید بگویم، منیر شفیق از جمله شخصیت هایی است که دوستی از نزدیک، بر عمق علاقمندی به آنها می افزاید.

پس از ترجمه سه کتاب در حوزه تاریخ شفاهی درباره سوریه، لیبی و فلسطین، در مرحله انتخاب کتاب چهارمی برای ترجمه بودم که بطور معمول و بر اساس اولویت های ذهنی، باید درباره کشور دیگری از جهان عرب - ترجیحاً عراق یا یمن - می بود.

اما تماس تلفنی منیر شفیق از «بیروت» که خبر از انتشار کتاب خاطرات خود، و قصدش برای ارسال نسخه هدیه ای از کتاب می داد، بررسی های قبلی را متوقف و خاطرات او را به کتاب چهارمی تبدیل کرد که در دوران خوش «گوشه نشینی»، «بی نیاز»ی از «تماشا»گری و غرق در «خلوت گزیده»گی ترجمه می کنم. من که در زندگی خود همواره میان عقل و دل، آمیخته، و رنج ها و لذت های توأمان آن را چشیده ام، در همان تماس تلفنی، به ایشان گفتم کتاب را به فارسی ترجمه خواهم کرد، و در پاسخ به این گفته او که «بگذار، کتاب به دستت برسد و ببینی، توجهت را به خود جلب خواهد کرد یا نه»، گفتم: «خاطرات منیر شفیق، را ندیده می پسندم».

حرفی برآمده از دل که در همان حال، بر پشتوانه عقلیِ حاصل از ربع قرن آشنایی از نزدیک و حدود چهار دهه آشنایی فکری و سیاسی با یک اندیشمند

درجه اول با افقی راهبردی تکیه دارد. اهمیت این خاطرات در این است که راوی آن در قالب روایتی جذاب از رنج های یک «آواره در وطن»، و «آواره از وطن»، مهمترین مسائل مربوط به «فلسطین»، و جهان عرب را تحلیل و تأملات خود را درباره آنها ارائه می کند. به گونه ای که خواننده پس از مطالعه کتاب، همزمان با آشنایی با زندگی پر فراز و نشیب یک شخصیت فکری و سیاسی، با مهمترین موضوعات مربوط به فلسطین و منطقه عربی - اسلامی در چند دهه گذشته و با نگاهی بهح آینده آشنا خواهد شد، و بهره او از خواندن یک کتاب طبقه‌بندی شده در گروه کتاب های زندگینامه ای، کمتر از گذراندن یک دوره فکری و سیاسی آشنایی با مسائل خاورمیانه نخواهد بود.

در پایان این پیشگفتار لازم می دانم از استاد منیر شفیق برای نوشتن مقدمه ویژه نسخه فارسی، تشکر کرده، از هستی بخش جهان، برای او دوام عمر با عزت و سلامت، و اثربخشی های همچنان ماندگار، و عاقبت خیر و همه خوبی های این جهانی و آن جهانی را طلب کنم. مقدمه کتاب خاطرات منیر شفیق را نمی توانم بدون یادکرد از دو برادرِ خود تمام کنم که در کنار آنها با راوی این خاطرات، از نزدیک آشنا شدم. «برادر حسین» که «سفیر الشیوخ» و «شیخ السفرا»ی ایران بود، و در بلایِ «کرونا»، ما و خانواده کوچک و بزرگ خود را تنها گذاشت و به آسمان ها پَرکشید. هم او که داغش همیشه تازه و یادش هماره زنده است، و «برادر اصغر» که در بلوایِ «یاران»ِ دشمنْ ناشناسْ و دوستْ نشناسْ، به راه خود رفت و من نیز به خدایش سپردم، با این زمزمه در دل که «نمیریم و ببینیم یا الهی/ زمستان رفته و مانده سیاهی». با یادآوری اینکه پاورقی های کتاب در نسخه کتابیِ ترجمه فارسی منتشر می شود، و سپاس ویژه از استاد «موسی اسوار»، و خانم «شیما صابری»، بخاطر طرح ایده های تأمل برانگیز و زیبای خود درباره نام نسخه فارسی کتاب، این ترجمه را همچون «برگ سبزی، تحفه درویش» به همراه و همسفر همیشه زندگی، «فاطمه» عزیزم، تقدیم می کنم که بارِ زندگیِ «کولی» وار و «آشفته حال» مرا بر دوش می کشد.


حسین جابری انصاری
تهران - ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
روز جهانی قدس

مقدمه منیر شفیق برای نسخه فارسی کتاب

پیش از هر چیز، مفتخرم که کتاب «آتش به گریبان»، برگه هایی از خاطرات من، به زبان فارسی ترجمه می شود، تا خوانندگان گران قدرِ فارسی زبان، و مردم ایران از محتوای آن آگاه شوند. مردمی که دوستشان دارم، و قدردان آنها هستم. مردم ایران، از همان هنگام که نخستین «الله اکبر» و «مرگ بر شاه» خود را در سال ۱۹۷۹ سر دادند، اعجاب مرا نسبت به خود برانگیخته، و انقلابی را با ویژگی های یگانه به نتیجه رساندند. ویژگی هایی که این انقلاب را از دیگر انقلاب هایی متمایز می کند که جهان در قرن بیستم به خود دید. این برجستگی، با ورود متمایز انقلاب ایران در طلیعه انقلاب جهانی ملت های مستضعف بر ضد نظام استعماری و در رأس آن، آمریکا و صهیونیسم جهانی، خود نشان داد.

این خاطرات، در یک مرحله تاریخی ویژه، به زیور زبان فارسی آراسته می شود که ایران، بخاطر موضع شرافتمندانه اش درباره «مسئله فلسطین» با محاصره ای ستمگرانه، و سختی هایی غیر قابل شمارش روبرو است. از این رو، دلخوشم که کتاب حاضر، در چارچوب اصول بنیادین انقلاب مستضعفان در ایران، و زبان حال آن خطاب به مردم ایران این است که شما در ایمان، و میهن دوستی، و انقلابی بودن، و توجه به اصول متعالی و ارزش های بلند انسانی، بر حق بوده، و‌ پیش آهنگ ملت های جهان هستید. پیام این کتاب به ملت ایران این است:

انقلاب شما به رهبری امام خمینیِ عظیم الشأن، در لحظه ای تاریخی و سرنوشت‌ساز برای حیات امت عربی و آینده «مسئله فلسطین» روی داد، و برای ما تأثیری بر جای گذاشت که شاید حتی تعیین کننده تر از اثری باشد که برای ایران در پی داشت. در سال ۱۹۷۹ با امضای «معاهده مصر و اسرائیل» از سوی «انور سادات»، فاجعه ای هولناک در موازنه قوا میان ملت های عرب و «رژیم صهیونیستی» روی داد. معاهده ای که «مصر»، بزرگ ترین کشور عربی را از روند رویارویی با این رژیم، خارج کرده، ستون خیمه نظام عربی را واژگون، و پشت مقاومت و «مسئله فلسطین» و مردم آن را خالی کرد.

در چنین شرایطی، انقلاب مردم ایران به صحنه آمد، تا نه تنها این وضعیت فاجعه آمیز را در موازنه قوا به سود «آمریکا» و «رژیم صهیونیستی»، جبران کند، بلکه آغازگر روندی جدید در مبارزه برای مسئله فلسطین، و پشتیبانی مقاومت باشد، تا بتواند به اندازه ای از موازنه قوا برسد که مانع عقبگرد وحشتناکی شود که «توافق اسلو»، ترجمانِ آن بود. ایران امروز، به مرحله یأس آلودی پایان داده است که «مسئله فلسطین» در بیش از صد سال گذشته و به ویژه از سال ۱۹۴۸ تا پایان قرن بیستم میلادی به خود دید. دورانی که «رژیم صهیونیستی» با عربده کشی، جنگ ها را آغاز کرده و همگام با سرعتِ تانک های جنگی خود، در سرزمین های ما پیشروی می کرد. امروز دیگر، آن زمان، سپری شده است که «رژیم صهیونیستی»، جنگ هایی با نتایج تضمین شده، به راه می انداخت، یورش می آورد، و بدون بازدارندگی، ما را گلوله باران می کرد. [«آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت»].

از همین رو، ملت های عربی و اسلامی و آزادگان جهان، قدردان رنج ها و سختی ها و قربانیانی هستند که ملت ایران تقدیم می کنند. شما تنها کشور جهان هستید که شناسایی «رژیم صهیونیستی» را نپذیرفته، و حق موجودیت آن را بر سرزمین «فلسطین» به رسمیت نشناخته است. شما تنها کشوری هستید که موازنه قوایی را به هم ریخت که منطقه ما را همواره در بلندای ده ها سال، به ذلت و خواری کشانده بود. شما اینک تکیه گاه مطمئن و با ثبات مقاومت و ملت «فلسطین» هستید که به سطحی از توانایی رسیده است که می تواند با اعلام «نبرد شمشیر قدس»، و شعله ور ساختن انتفاضه ها و خیزش های مردمی، با قدرت از «مسجدالاقصی» دفاع کند.

هیچیک از اینها، بدون انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران و رهبری «امام خمینی»، شدنی نبود. رهبری که تکلیف «آمریکا» را به عنوان «شیطان بزرگ»، و «رژیم صهیونیستی» را به عنوان «سرطانی در جسم امت اسلامی»، روشن کرد. همچنان که اگر رهبری انقلابی، درست و یگانه ای نبود که «امام خامنه‌ای» در سخت ترین و پیچیده ترین مراحلِ منطقه عربی و اسلامی و جهان، از خود نشان داد، چنین شرایط جدیدی پدید نمی آمد. طرفه اینکه، همه این موفقیت ها، با «شنا در برابر جریان آب» بدست آمد. همینجا می بایست، از ابتکار عمل و نقش میدانی برجسته فرمانده شهید، «قاسم سلیمانی» در حمایت استثنایی و گسترده از مقاومت فلسطین، یاد کرده و آن را فراموش نکنیم.

امیدوارم، ترجمه این کتاب به زبان فارسی، ادای دِینی هرچند اندک در حمایت از اصول و ارزش ها، و راهبردها و سیاست هایی باشد که در راه آزادی «فلسطین» - همه «فلسطین» از «رود اردن» تا «دریای مدیترانه» - در پیش گرفته شده است. در پایان لازم می دانم از برادر گرانقدر و دوست عزیزم، آقای جابری انصاری بخاطر تلاش هایش در ترجمه این کتاب به زبان شیرین فارسی، تشکر کرده، به جبران این کوشش ها، از خداوند برای او طول عمر، و صلاح و سلامت و همه خوبی ها را طلب کنم.‌ «توفیق، از آنِ او است».
منیر شفیق
بیروت، پنجم مارس ۲۰۲۲ میلادی
مطابق با دوم شعبان ۱۴۴۳ هجری قمری


 

نظر شما