اما نکته مهمتر پیشنهاد آنها به ایران برای تحریم هایی فراتر از برجام است. معادل این پیشنهاد دست کشیدن کامل ایران از غنی سازی اورانیوم در داخل است. به نوشته این سناتورها چنانچه ایران وارد توافقی شود که در آن از غنیسازی بومی صرفنظر کند، ایالات متحده باید برای این کشور تخفیفهای تحریمیای فراتر از آنچه در برجام به ایران اعطا میشود در نظر بگیرد.
امتداد می افزاید: طبیعتا ایده استفاده ایران از بانک سوخت هستهای، برای ایران به هیچ وجه جذابیت ندارد. اما در صورتی که بخش تندرو و افراطی آمریکا حاضر باشد تحریمهایی را فراتر از برجام در قبال تغییرات سیاست ایران در منطقه اعمال کنند، چرا نباید ایران به این ایده پاسخ داده و دستکم در حد مذاکره وارد چنین گفتگوهایی شود؟».
استقبال کانال حزب اتحاد ملت از طرح فریبکارانه سناتورهای آمریکایی در حالی است که اولا آمریکا در برجام سر دولت متبوع همین حضرات را کلاه گذاشت ضمن به تعطیلی بخش عمده غنی سازی در ایران، تحریم ها را هم چند برابر کرد! و ثانیا در صورت تعطیلی غنی سازی، ایران در تامین نیاز های خود وابسته به دشمن عهدشکن می شود. به عنوان یک مثال، آمریکاییها با وجود نیاز 850 هزار بیمار ایرانی به رادیو دارو که از طریق سوخت 20 درصد تهیه و تامین می شد، در مقابل فروش ولو گران تر این سوخت به ایران کارشکنی کردند. و اگر همت جهادی شهید دکتر شهریاری و همکارانش نبود، سلامت صدها هزار بیمار به خطر می افتاد. آمریکای خبیث تحریم های مشابهی را در حوزه بنزین و دارو و... اعمال کردند. این روند نشان می دهد که عدم تامین نیازها در داخل و موکول کردن آن به وعده های آمریکا و غرب، اقدامی زیانبار با خسارت های راهبردی است.
آخرین بار در ماجرای برجام و توافقات پس از آن، شاهد عهدشکنی چند باره آمریکا و اروپاییها بودیم که خاطره عهدشکنیهای گذشته این دولتها و شرکتهایی مثل زیمنس و توتال و ایرباس و بوئینگ و ... را زنده کرد.
این نکته هم گفتنی است که برنامه هسته ای و فناوری های مربوط به آن یک چرخه کامل است و پیشرفت در این عرصه، بها دادن به تمامیت آن چرخه است و گرنه، هر توقف و رکودی موجب عقبگرد چند ساله میشود.
در بازشناسی رویکرد حزب اتحاد ملت به موضوعات مهم کشور کافی است سرمقاله سال گذشته نشریه صدا (ارگان این حزب) را به یاد بیاوریم که به هنگام تحقیر رئیس جمهور صربستان توسط ترامپ، نوشت:
«از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره کننده می پسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی كند، بايد آن را تمسخر كرد، يا عقلانيت سياسي خواند؟»!
∎
نظر شما