شناسهٔ خبر: 51718096 - سرویس اقتصادی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

انحراف ذهن در تله «توجه محدود»

سپیده پیری

افراد در فروشگاه‌ها کالاهایی را که در طبقات اول یا نزدیک‌تر هستند بیشتر انتخاب می‌کنند و کمتر متوجه دیگر کالاهای با کیفیت و قیمت مناسبی می‌شوند که در قفسه‌های عقب‌تر [ یا بالاتر] قرار گرفته‌اند.

صاحب‌خبر -

روزنامه ایران/ این موضوع را دانشمندان طی آزمایش‌های متعدد تأیید کرده‌اند چون ذهن انسان فقط قادر است به بخش کوچکی از محرک‌هایی که دریافت می‌کند، توجه کند. این توجه به نحوی متمرکز است که نه تصادفی است و نه کاملاً آگاهانه چون انسان‌ها در هر لحظه از زمان می‌توانند به امور محدودی توجه کنند.

برای آنکه این موضوع را بهتر درک کنیم متن زیر را بخوانید:

«دانشنمدان متعقدند که مغز انسان فقط به اول و اخر کملات توجه می‌کند»
اگر توانستید متن را تا انتها بخوانید و متوجه غلط‌های املایی نشدید یعنی در تله خطای توجه محدود افتاده‌اید. ما عامدانه واژه‌های نادرستی را در متن گنجاندیم چون پیش‌بینی می‌کردیم احتمالاً چشم‌تان فقط به اول و آخر کلمات توجه کند اما ذهن‌تان پی تحلیل و نتیجه‌گیری متن برود.

چرا توجه‌مان محدود می‌شود؟

به بیان ساده ذهن بشر پهنای باند محدودی دارد و وقتی به موضوعی توجه می‌کند از امور دیگر غافل می‌شود. این اتفاق یکی از محدودیت‌های ذهن است.

با یک مثال بیشتر توضیح می‌دهم. شخصی را تصور کنید که در حال رانندگی با همسرش جر و بحث می‌کند و همزمان بچه شیرخوار‌شان در حال گریه کردن است. بچه بزرگتر هم بستنی می‌خواهد. در همین حال راننده می‌خواهد پاسخ پیامک ضروری را هم بدهد. به نظرتان احتمال تصادف این راننده چقدر است؟ آیا متوجه سگی که در حال عبور از خیابان است خواهد شد؟ یا اصلاً انباری که در کنار جاده در حال سوختن است را می‌بیند؟

دکتر مصطفی نصراصفهانی نویسنده کتاب هنر سرمایه‌گذاری در توضیح این خطای شناختی ادراکی مروری تاریخی کرده و مثال جالبی دارد.

ایشان می نویسد: در یکی از ایالت‌های امریکا پلیس با سرعت مشغول تعقیب یک مجرم بود. هنگام تعقیب از کنار چند نفر که یکی از همکارانش را به‌شدت کتک می‌زدند، عبور می‌کند اما متوجه این مسأله نمی‌شود. دادگاه آن زمان امریکا پلیس مذکور را به‌خاطر بی‌توجهی به همکارش مجازات سنگینی می‌کند. پلیس به چندین سال زندان محکوم می‌شود. این اتفاق باعث می‌شود تا روانشناسان تلاش ‌کنند غیر ارادی بودن این بی‌توجهی را به دادگاه نشان بدهند و پلیس را نجات دهند. واقعیت این بود که شخص هنگام تعقیب مجرم هیچ چیز دیگری را نمی‌دیده است.»

با این مثال ها تلاش کردیم که بگوییم افراد فقط می‌توانند در آن واحد بر تعدادی از ویژگی‌های متعدد محیط انتخاب خودشان تمرکز و به آن توجه کنند. انتخاب به سمتی که توجه جهت دهی می‌شود، حساس است. این امر می‌تواند باعث شود که افراد برخی از ویژگی‌های انتخاب را نادیده بگیرند و به برخی از ویژگی‌های دیگر بسته به مقداری که توجه را جلب می‌کند به حد افراط گونه وزن بیشتری بدهند.

بازارهای مالی چگونه تأثیر می‌گیرند؟

انتخاب‌های اقتصادی و بازارهای مالی هم از تله توجه محدود در امان نیستند. در بازار سهام ممکن است تمام توجه یک سهامدار بر یک سهم یا تعداد مشخصی سهم متمرکز باشد. در حالیکه سهم‌های زیادی در بازار وجود دارد که مورد غفلت قرار می‌گیرند. اساساً هدف ما در بازار‌های مالی این است که بتوانیم بهترین بازدهی را دریافت کنیم. در حالیکه توجه محدود، باعث تمرکزمان روی یک قسمت از بازارهای مالی می‌شود و از بخش‌های عمده آن غفلت می‌کنیم. مثلاً در سال 99 که ما بشدت درگیر بازار سهام بودیم ارزهای دیجیتال فرصت سرمایه‌گذاری خوبی را به سرمایه‌گذاران می‌داد.

چه کنیم که محدود نباشیم؟

حالا که به این ضعف ذهن آگاه شدیم برای رهایی چه باید کرد؟ مشکلات ما در تصمیم‌گیری تکرار شونده هستند بنابراین می‌توان حدس زد زمانی که در موقعیت مشابه قرار می‌گیریم توجه‌مان به کدام سمت هدایت یا منحرف می‌شود. پس می‌توان آگاهانه تغییرات محیطی ایجاد کرد که توجه‌مان را به سمت مطلوب و ایده‌آل هدایت کند.

در اقتصاد رفتاری به این تغییرات محیطی که توجه ما را منحرف می‌کند، سقلمه می‌گوییم که مفهوم جدیدی نیست و از گذشته وجود داشته است. نمونه بارزش رنگ‌های سبز و قرمزی است که در بازارهای مالی به نشانه افت یا رشد شاخص استفاده می‌شود و برای همگان پذیرفته شده است.

پس خطای شناختی- ادراکی توجه محدود باعث می‌شود که انتخاب‌هایمان به جای آنکه سراسری وگلوبال باشند در سطح موضعی و لوکال باقی بمانند. این یعنی اگر سقلمه‌ای را طراحی می‌کنیم باید نشان دهنده توجه ما به کل موضوع باشد نه برشی از آن.

مثلاً در بازار سهام تحلیلگر خوب فردی است که به فیلتر‌نویسی مسلط باشد تا ذهن با تمرکز بر نمادهای مشخصی از سایر نمادها غفلت نکند. این مهارت به تحلیلگران کمک می‌کند ویژگی‌های مطلوبشان را در تمامی نمادها دنبال کنند. ذهن ما در طول میلیون‌ها سال تکامل یاد گرفته از ظرفیت محدودش برای پردازش اطلاعات استفاده بهینه کند چون اطلاعاتی که در محیط زندگی ما وجود داشتند بسیار بیشتر از ظرفیت ذهن ما بود. یعنی ذهن ما با دیدن یک پدیده فقط به بخشی که فکر می‌کند مهم‌تر است توجه نشان می‌دهد درست مثل مخاطبانی که در ابتدای این نوشته، برای خواندن متن پر از اشتباه کلیت کلمات را مهم‌تر دیدند نه تک تک حروف را.

نظر شما