شناسهٔ خبر: 51220801 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

مصطفی مستور:

ادبیات زنان، ادبیات آشپزخانه‌ای نیست

تهران- ایرنا- مصطفی مستور، نویسنده و منتقد ادبی گفت: تلقی ادبیات زنان به عنوان ادبیات آشپزخانه‌ای یعنی ادبیات خانگی و جزیی‌نگر اشتباه است، چون دیدن جزئیات بخشی از خلق مبتکرانه یک رمان است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، نشست نقد و بررسی رمان مرلین مونرو سر جردن (نیماژ، ۱۴۰۰) نوشته گلاره عباسی با حضور چهره‌های فرهنگی برگزار شد.  مصطفی مستور در این نشست درباره ویژگی‌های این اثر عنوان کرد: وقتی شروع به خواندن این کتاب کردم و فصل ۲ آن تمام شد، خیلی حس خوبی داشتم. دیدم نظرهای زیادی درباره کتاب گذاشته‌اند و خیلی جاها آن را معرفی کردند. بعد از مدت‌ها یک رمان فارسی می‌خواندم و احساس خوبی به من دست می‌داد. خیلی دشوار است که یک رمان با دو فصل خوب شروع شود و بعد تنزل کند یا هر چیزی. کتابی منسجم است که سر پا ایستاده است و ادبیات را می شناسد. 
وی با اشاره به ادبیات زنان و ویژگی‌هایش توضیح داد: همیشه در ذهن من بوده که ما نمی‌توانیم در جامعه‌ای مانند جامعه ایران درباره ادبیات زن و نویسندگان زن صحبت کنیم ولی به مسائل زنان اشاره نکنیم. مسائل زنان خیلی زیاد است. باید بحث شود چرا ادبیات زنان یعنی ادبیات و رمان‌های خوبی که زنان در جامعه ما نوشتند، از ادبیات مردها یعنی انچه مردان نوشته‌اند، خیلی بهتر است. این برداشت من است و می‌شود روی نمونه‌های زیادی بحث کرد. چرا یک نویسنده زن خیلی بهتر می تواند بنویسد؟


زن‌ها در جامعه ما می‌دانند دنبال چه هستند و آرمان‌ها، آرزوها و خواسته‌هایشان را خیلی خوب می‌شناسند. مشکل وقتی به وجود می‌آید که می‌خواهند برای رسیدن به این آرزوها و آمال حرکت کنند و بعد می‌بینند انواع موانع پیش رویشان است، از موانع سنتی و تاریخی تا موانع حقوقی و قانونی تا موانعی که خودشان درست کرده‌اند.


وی ادامه داد: هراس دارند یک کاری انجام دهند چون با یک پیشینه ذهنی این کار را نباید بکنند و آن کار را نباید بکنند و  انگار خودشان هم بخشی از این مانع‌های بزرگ هستند. به هر دلیلی که باشد اینکه کسی می‌خواهد از یک نقطه به نقطه دیگر حرکت کند و می داند که کجا می‌خواهد برود، اما نمی‌تواند برود، یک نوع گسست ایجاد می‌کند. این از هم گسیختگی بهترین نقطه برای نوشتن داستان است. در بهترین داستان‌ها، نقطه لرزان، سست و نامتعادل، قوی است. بنابراین تا رسیدن به یک نقطه امن دیگری، داستان می‌تواند ادامه پیدا می‌کند. زن ها به شکل طبیعی در همان نقطه‌ای که ایستادند، انبوه این مسائل پیش رویشان است که می‌توانند درباره‌اش خوب بنویسند. به نظرم مرلین‌مونرو سر جردن هم همین است و در شخصیت‌پردازی، درونمایه داستان و ... این اتفاق خیلی واضح افتاده است. 

هنر یعنی جزئیات و اگر هنرمند نتواند جزئیات را ببیند، یک اثر کلی و تیپیکالی ساخته است. جزئیات فوق العاده اهمیت دارد و ساختار ذهنی زنان به گونه‌ای است که جزئیات را خیلی بیشتر از مردان می‌بینند. 

نویسنده خوب پیش از مخاطب می‌فهمد کجای کارش قوی است

وی افزود: درباره ادبیات زنان می‌گویند ادبیات آشپزخانه‌ای یعنی ادبیات خانگی است، جزیی نگر است و مسائل هستی‌شناختی را مطرح نمی‌کند. مسائل خانه را مطرح می کند و فردیت در آن بسیار قوی است. به نظرم پایه و اساس این حرف ضعیف است، چون ما این کار را بخشی از خلق مبتکرانه یک رمان می‌دانیم که جزئیات را ببینید. اتفاقاً جزئیاتی که با کنایه جزئیات آشپزخانه‌ای گفته می‌شود و در فصل‌های این رمان، فضا تقسیم‌بندی شده و نویسنده آنچه هست و نمی‌خواهد باشد را خیلی خوب توضیح می‌دهد. من این جزئیات را خیلی دوست داشتم و این‌ها همان چیزی است که یک نویسنده خوب باید آن را ببیند. فکر می کنم اگر گلاره عباسی نتواند بخش‌هایی از رمانش را که خالی‌اند از بخش‌هایی که خوب اند و از بخش‌هایی که متوسط‌ند، پیدا کند،  قدم بعدی‌اش را نمی‌تواند بلندتر بردارد. یک نویسنده خوب کسی است که خودش پیش از مخاطب، بفهمد که چه کار کرده و کجای کارش قوی است.

این نویسنده بیان کرد: می‌توان گفت زبان این رمان، زبان معیار در ادبیات است. این زبان مانع فهم داستان نیست و از این جهت زبان خیلی خوب و پاکیزه‌ای است. عنصر تشبیه در این رمان خیلی خوب استفاده شده است. کتاب هشت فصل است که هر فصلش با عنوان یکی از غذاها نامگذاری شده است که صرفاً یک نامگذاری نیست. آن غذایی که اسم فصل است، در خلال خوانش فصل می‌بینید که چگونه در خدمت روایت قرار می‌گیرد و از آن استفاده می‌شود. استفاده از این اسامی برای فصل‌بندی، انتخاب خیلی خلاقانه‌ای بود.

مستور درباره نوع روایت رمان مرلین مونرو سر جردن گفت: کسی که شروع به خواندن این کتاب می‌کند، در ۳ فصل اول سرگردان است و نمی‌داند نیلوفر و راوی یک نفر هستند و سوالات ایجاد می‌شود. از نکات جالب در این رمان این است که بدانی چه زاویه دیدی را انتخاب کنی و شخصیت پردازی چگونه باشد. اگر مثلاً یک شخصیت بود و بعد هم می‌خواست بگوید من رویاهایی داشتم که از دست رفته و بعد با یک فلش بک سراغ رویاهایش برود، آن تاثیر را نداشت که همزمان دو شخصیت خلق می‌کند، یکی شخصیت نیلوفر که شخصیتی روزمره از راوی است و یک راوی که  شخصیتی آرمان طلب، جستجوگر، هنرمند و... است که حالا بعد از یک ازدواج ناموفق دارد ذره ذره استحاله می‌شود. نویسنده توانسته این کار را کند و دو شخصیت در داستان رها کرده که هر کدام یک بخشی از یک وجود را نمایندگی می‌کند، بعد ذره ذره با هم ترکیب میشود و در نهایت می‌فهمید که  یک نفر هستند و آن پایان تلخ داستان اتفاق می‌افتد. این خیلی خوب و آگاهانه بوده است. البته به نظرم گاهی ابهام زیاد است. 

وی گفت: خوب است که نویسنده از اشیا و نمادهایی که قبلا استفاده شده، استفاده نکند و اگر می خواهد چیزی را استفاده کند خودش به وجود بیاورد، یک معنا به آن تزریق کند و این منحصر به این داستان بوده و در داستان بعدی نباشد. در این رمان، یک تلفن سبزی است که با آن گویی با گذشته‌اش تماس می‌گیرد و این استفاده خیلی خلاقانه است.‌ 

مرلین مونرو سر جردن؛ رمان شکست

مستور درباره درون‌مایه داستان اظهار کرد: این رمان، یک رمان شکست است. شاید یکی از دلایلی که من این داستان را دوست داشتم همین بود. شخصیت‌هایی که مدام در زندگی شکست می‌خورند. اساساً وقتی نپذیری شکست خورده‌ای و تا وقتی ناامید نشوی، گویا راهی پیدا نمی‌شود و این رمان، رمان ناامیدی است. شاید تنها نقطه امیدی که در نوشتن، خلق کردن و اساساً در هنر باشد این است که وقتی مخاطبان می‌خوانند می‌گویند این منم و بعد می‌گوید من تنها نیستم و یکی دیگر هم هست که این را نوشته یا این شخص وجود دارد. با آن احساس همدردی کنند و این همدردی کمی تسکین دهد. شاید یک وجه اخلاقی نوشتن رمان همین باشد که به لحاظ اخلاقی ما را آرام کند.
وی در نقد این کتاب گفت: نویسنده، برخی مسائل را زیاد تاکید می‌کند، شاید نگران است که مخاطب آن را متوجه نشود. دز ابهام داستان در برخی قسمت‌ها زیاد است و می‌شد ان را کم کرد تا مخاطب سر نخ را گم نکند.

کیوان کثیریان که اجرای این نشست را برعهده داشت، نیز گفت: نسخه بریل کتاب مریل مونرو سر جردن نیز تهیه شده. یکی از ویژگی‌های این کتاب این است که شخصیت‌پردازی آن منحصر به افراد نیست. در این داستان هم مفهوم تنهایی برجسته است و با آن به عنوان یک عنصر دراماتیک برخورد شده است و هم عشق.
 

احمد ابوالفتحی نویسنده و مسئول رمان‌های ایران نشر نیماژ نیز درباره این اثر عنوان کرد: اسم اولیه این کتاب آشپزخانه نیلوفر بود و انتخاب این اثر واقعاً کار پرریسکی بود. چون حوزه کار نشر نیماژ، ادبیات واقعاً جدی است و درگیر با مسئله ادبیات به معنای محض کلمه است. روند ما، به ویژه هنگامی که با نویسنده‌ای با کارکتر اجتماعی و هنری و خارج از ساختار ادبیات مواجه هستیم، این طور است که اثر باید بتواند سر پای خودش بایستد، نه سرپای اعتبار نویسنده‌اش و از غنای ادبی لازم برای انتشار برخوردار باشد. شاید در هفته‌های اول که کتاب هنوز خوانده نشده بود، با پیش فرض‌هایی که درباره کتاب‌های افراد مشهور وجود دارد، کمی واکنش‌های منفی داشتیم اما موقعی که کتاب خوانده شد، فهمیدند اساسا مسئله برای انتخاب این کتاب، گلاره عباسی نبوده است.

کتاب چندبار بازنویسی شده
وی ادامه داد: این طور نیست که یک کتاب نوشته و بعد منتشر شود. کتاب خوانده می‌شود و بازخوردهای مختلفی از اهل فن و مخاطبان کمتر حرفه‌ای در زمینه ادبیات، می‌گیرد و بعد منتشر می‌شود. این کتاب چند بار بازنویسی شده است. خصوصیت دیگر این کتاب این است که در آشپزخانه می‌گذرد و در ۱۰-۱۵ سال اخیر اصطلاح ادبیات آشپزخانه‌ای نیز باب شده است. اما این کتاب از این جهت نیز مسئله‌ای را پیش نیاورد چون مسئله اینجا ادبیات اشپزخانه‌ای در اشپزخانه گذشتن یا روایت یک زن خانه‌دار نیست. مسئله این است که چقدر توانایی دارد که نقطه زخم اجتماعی را بروز دهد و ادبیات اشپزخانه به این دلیل مذموم شمرده شد که اساسا درگیری اجتماعی نداشت. اما کتاب مرلین مونرو سر جردن این طور نیست و ما از یک روزمرگی حرکت می‌کنیم و به سمت فصول پایانی می‌رویم، کتاب درگیر با مسئله زنان است.
ابوالفتحی اظهار کرد: مخاطبانی که درگیر با ادبیات جدی هستند تا جایی که می‌دانم کتاب را مطالعه کردند و مسئله این است که به شدت جا خوردند و انتظار این کیفیت از این کتاب را نداشتند. نظرات مخاطبان عام در صفحه اینستاگرام نیماژ هم نشان می‌دهد که از این کتاب لذت برده‌اند. این کتاب کیفیت زمانی فوق العاده دارد. از نظر ساخت درام توانسته اثری باشد که یک شخصیت را به خوبی پرورش دهد و از یک نقطه مشخص به سمت یک حد نهایی می‌برد. عملا ما با یک جدال درونی در این اثر مواجه هستیم که توانسته به خوبی آن را نشان دهد. 
وی گفت: حسن این کار، این است که فروشش به شکل نرم‌ بالا می‌رود. چاپ اول و دوم تمام شد و چاپ سوم نیز دارد منتشر می‌شود که نرم نرم دارد اعتماد مخاطب را جلب می‌کند.
در ادامه این نشست نقد و بررسی گلاره عباسی با اشاره به حضور برخی از اعضای گروه سوینا (سینمای نابینایان) گفت: یک روز برای یک برنامه تلویزیونی نسخه بریل کتاب شازده کوچولو را می‌خواستیم و با کتابخانه‌هایی که تماس گرفتیم، نتوانستم این نسخه از کتاب را پیدا کنم. در باره رمان مرلین مونرو سر جردن، نه از بابت اینکه کتاب مهمی بود، بلکه تنها کتابی بود که اجازه‌اش را داشتم، همزمان با چاپ دوم کتاب، به احترام نابینایان به جای نسخه صوتی، نسخه بریل را تهیه کردیم که در کتابخانه‌های نابینایان است. 
عباسی در مورد واکنش ها نسبت به ورود برخی هنرمندان به حوزه ادبیات گفت: من نگران قضاوتی نیستم. برایم فرقی نمی‌کند چه قضاوت شود. فکر می‌کنم ما نویسنده خوب و نویسنده بد داریم، بازیگر خوب و بازیگر بد داریم و من هم حقم است وقتی می‌نویسم و دلم می‌خواهد نویسنده شوم، تلاشم را هم می‌کنم. من قبل از اینکه بازیگر شوم، نویسنده بودم، کلاس‌های محمد محمدعلی را گذراندم. در روزنامه، ستون نوشتم. داستان کوتاه چاپ کردم و شاید وقتی داستان من در شرق چاپ شد، من ۱۸ سالم بود و آن موقع من را در سینما و تلویزیون راه نمی‌دادند و سن دانشجو شدن هم نبودم. هیچ کدام اینها را امتیاز نمی‌دانم و می‌دانم با تمام این‌ها باز هم می‌شود که من نویسنده بد یا خوبی باشم. اما مهم این است اثری که وجود دارد تأثیرگذار، خوب و قابل خواندن باشد. ترسی از این قضاوت ندارم و نداشتم. ترس از این دارم که کاغذی را تلف کنم، وقتی را بگیرم و تاثیری نگذارم. 
عباسی گفت: من در حال نوشتن دومین رمانم هستم و همه اتفاقاتی که در یک رمان می‌افتد الزاما اتفاقاتی نیست که برای نویسنده افتاده است. خیلی‌ها نظر داشتند که کاراکتر کتاب شیدایی دارد، تعادل ندارد، خودش را گاهی مرلین مونرو می‌داند، گاهی نیلوفر همسایه روبرویی می‌بیند و گاهی نیلوفر دیگری می‌بیند. ما می‌توانیم همه این خیال‌ها، رویاها و امیدها را روی حساب دو قطبی بودن یک آدم و بی‌قرار بودنش بگذاریم. من فکر می‌کنم این می‌تواند یک ویژگی باشد، خیلی از آدم‌ها می‌توانند رویا پرداز باشند، در رویا زندگی کنند، امیدوار باشند، روزمره نیستند و اینقدر این میزان خیال پردازی جلب نظر می‌کند که ما می‌توانیم آن را مانند یک بیماری ببینیم. 

در این نشست بخش‌های کوتاهی از آن توسط تینا تقویان از نابینایان گروه سوینا، از روی نسخه بریل کتاب، خوانده شد.

این نشست نقد و بررسی با حضور برخی چهره‌های فرهنگی و هنری و اعضای گروه سوینا (سینمای نابینایان) در فضای باز شهر کتاب الهیه برگزار شد.

نظر شما