شناسهٔ خبر: 51144134 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

یک پژوهشگر تاریخ معاصر تحلیل کرد:

عصبانیت هیستیریک کدیور از نامه مرحوم آذری قمی

محمدرضا کائینی در یادداشتی درباره نامه‌ی تازه منتشر شده از آیت‌الله آذری قمی، روش کدیور در تاریخ‌نگاری را ناشی از ابتذال فکری و تحلیلی دانست.

صاحب‌خبر -

گروه سیاسی: محمدرضا کائینی پژوهشگر تاریخ معاصر بعد از انتشار تصویر اصلِ نامه‌ی ایت‌الله آذری قمی به رهبر معظم انقلاب که از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای منتشر شده است، در یادداشتی به ادعاهای اخیر محسن کدیور از فعالان ضد انقلاب که تلاش داشت اصالت این نامه را زیر سوال ببرد، واکنش نشان داد و نوشت: کدیور را وهم برداشته که آقای شبیری، کاتب بی چون و چرای روایات صادقِ آقای مسعودی یا دیگران نیز هست و به هر راوی ثقه ای، چک سفید داده که گفته های ایشان را، مثلا ده یا بیست سال بعد، در کتابش خواهد آورد!

به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:

تنها یک کینه دیرپا، که با عصبانیت هیستیریک آمیخته است، می تواند داستانی بدین ترتیب سر هم دهد، که:  نظام یا دفتر رهبری، در یازده سال پیش، آقای مسعودی خمینی را نزد آقای شبیری زنجانی فرستاد، تا برای وی ماجرایی را، در  فقره عذرخواهی آقای آذری قمی از رهبری نقل کند، تا وی آن را یازده سال بعد، در کتاب خود بیاورد و بدین ترتیب، آقای شبیری به عامل تبلیغ این نامه، تبدیل شود!؟...

چنین ذهنی به لحاظ قدرت تولید توهم یا سناریو سازی، باید رُمان نویس یا نمایشنامه نویس می شد، تا طلبه و از ارباب دستار، که البته دیری است که خود، آن را به کناری افکنده است! چه اینکه:

اولا: گو اینکه آیت الله شبیری زنجانی، فردی عامی است که هر سخنی را، از هر کسی و در باره هر کسی، قبول، بیان و منتشر کند! یا مثلا او از دیر زمان آذری را نمی شناسد و در "جرعه ای از دریا"، او را به تندی متصف نکرده است! و نمی داند که از فردی چون او، چنین رفت و برگشت هایی محتمل و حتی قطعی می نماید! فرد تندرو، دائما در مدار افراط و تفریط است، نه به ابرامش اعتباری است و نه به نقض اش!

ثانیا: گو اینکه این مرجع معظم، راوی سخن را نمیشناسد و او را عادل نمی داند و به قول یک غیر ثقه، تعبد کرده است! او سال ها با آیت الله مسعودی خمینی رفیق بوده و از او دهها روایت صحیح شنیده و او را عادل و صادق یافته است، وگر نه چنین نکته مهمی را، از زبان وی نقل نمی کرد.

ثالثا: کدیور را وهم برداشته که آقای شبیری، کاتب بی چون و چرای روایات صادقِ آقای مسعودی یا دیگران نیز هست و به هر راوی ثقه ای، چک سفید داده که گفته های ایشان را، مثلا ده یا بیست سال بعد، در کتابش خواهد آورد! این بخش از داستانسرایی کدیور را، بار دیگر مرور کنید: آقای مسعودی ماجرا را برای آقای شبیری نقل کرد و او نیز یازده سال بعد، آن را در کتابش آورد! یعنی مسعودی و اعزام کنندگان او، پیشاپیش می دانسته اند که بذری که الان می کارند، اِلّا و لابد در یازده سال بعد، محصول آن را در کتاب آقای شبیری، خواهند دروید!

جالب است که آدمی با این سطح از ابتذال فکری و تحلیلی، خود داعیه دارِ نمایاندن ابتذال، در کارکرد دیگران است! یاواهب العقل!

پ ن اول: این وجیزه، تنها در نمایاندن چشمه ای از ابتذال تحلیل های تاریخی محسن کدیور، به قلم آمد. خواننده موشکاف از این اندک، بسیار را در خواهد یافت.

پ ن دوم: کسانی چون کدیور، معطل توجهی از ایرانند! به موسسات تاریخ پژوهی داخلی توصیه می کنم، به امثال او بهانه ابراز وجود ندهند!

نظر شما