شناسهٔ خبر: 50959636 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه توسعه‌ایرانی | لینک خبر

مرد معمولی، سرانجام اخراج شد

اوله‌آوت!

صاحب‌خبر -

آریا رهنورد

درست یک ماه قبل از اینکه دوران حضور اوله‌گنار سولسشر در باشگاه یونایتد در قامت مربی «سه ‌ساله» شود، مدیران باشگاه تصمیم به برکناری او گرفتند. این مربی چند بار تا یک قدمی اخراج رفته بود اما هر بار درست قبل از رسیدن خبر برکناری، نتایج شیاطین سرخ متحول می‌شد. این بار اما شکست سنگین روبه‌روی واتفورد، ایستگاه پایانی اوله در اولدترافورد را رقم زد. او به عنوان یکی از چهره‌های محبوب باشگاه، تلاش زیادی انجام داد تا یونایتد را به سال‌های رویایی گذشته برگرداند اما اساسا شخصیت سولسشر برای چنین موقعیت خطیری ساخته نشده بود. او یونایتد را بدون بردن جام و تنها با یک نایب‌قهرمانی در یورولیگ ترک کرد.

او «فرگوسن دوم» نبود

به محض انتخاب اوله به عنوان سرمربی یونایتد، سر الکس فرگوسن به حمایت این مربی پرداخت. او حتی چند بار در رختکن هم حضور پیدا کرد تا به اوله و تیم روحیه بدهد و آنها را به جلو هدایت کند. وقتی برد جذاب و باورنکردنی یونایتد در پارک دو پرنس روبه‌روی پی‌اس‌جی رقم خورد، فرگوسن هم آن‌جا بود و حتی با شاگرد سابقش عکس یادگری گرفت. به نظر می‌رسید یونایتد روند تازه‌ای را شروع کرده و در حال بازگشت به حال و هوای دوران فرگوسن است. اوله خیلی از خصوصیات موردعلاقه هوادارها مثل نمایش فوتبال هجومی را داشت اما در رقابت با مربیانی با ذهن بسیار پیچیده مثل گواردیولا و کلوپ، جایی برای او نبود. فرگوسن جایی در کتاب‌ زندگی‌نامه‌اش، به دوران فوتبال اوله اشاره می‌کرد و معتقد بود «ذخیره طلایی» باشگاه، همیشه از روی نیمکت به دقت بازی‌ها را زیر نظر می‌گرفت. او تاکید داشت که می‌دانست سولسشر یک روز «سرمربی» می‌شود. با این حال اوله به لحاظ تاکتیکی، یک نابغه نبود و نمی‌توانست خودش را با لیگ نابغه‌ها سازگار کند. سرانجام هم این رانیری کهنه‌کار بود که با تحمیل یک شکست سنگین به این مربی، کارش را در یونایتد تمام کرد.

آرامش علیه توفان

اولین مساله مهمی که به تردیدها در مورد این مربی بال و پر می‌داد، آرامش همیشگی‌اش بود. بعضی‌ها می‌گفتند که اوله هم گاهی به شدت عصبانی می‌شود اما چنین چیزی حداقل در یونایتد اصلا دیده نشد. او همان مردی بود که در کنار زمین، هرگز جدیت چندانی نداشت و حتی وقتی تیم شکست می‌خورد، مدام در حال لبخند زدن دیده می‌شد. فقدان آثار جدیت در چهره اوله، جایگاه او را در بین یونایتدی‌ها متزلزل کرده بود. آنها سرمربی به مراتب جدی‌تری برای تیم‌شان می‌خواستند. یک نفر که وقتی تیم شکست می‌خورد، در تلاش برای تغییر اوضاع باشد و به نتیجه‌ها لبخند نزند. یک نفر که بتواند با مهره‌های بی‌نظمی مثل پوگبا برخورد کند و آنها را در فرم مطلوب قرار بدهد، یک نفر که تعداد گاف‌های دفاعی یونایتد را به حداقل برساند و مهره‌های پراشتباه را از ترکیب خارج کند. اوله اما برای رقم زدن یک انقلاب بزرگ در اولدترافورد اصلا آماده به نظر نمی‌رسید. اساسا آرامشی که همیشه در رفتار این مربی وجود داشت، مانع رقم زدن یک توفان بزرگ برای منچستریونایتد می‌شد.

فاکتوری به نام رونالدو

گری نویل جایی به کنایه گفته بود که به نظر می‌رسد اوله همان تیم فصل گذشته‌اش را به تیم پرستاره این فصل ترجیح می‌دهد. به نظر می‌رسید منچستر در لیگ قبلی، به خوبی به هماهنگی رسیده بود و سولسشر می‌دانست که از تیمش و از تک تک نفرات چه می‌خواهد. با این حال تغییراتی که این فصل در یونایتد اتفاق افتاد، کار را کمی برای این مربی سخت کرد. چراکه انتظارات بسیار زیادی را در اطراف او به وجود آورد. یونایتد در خط دفاعی، ستاره‌ای مثل رافائل واران را به خدمت گرفت، برای خط هافبک به سراغ ستاره باشگاه دورتموند یعنی جیدن سانچو رفت و در خط حمله هم یکی از بزرگ‌ترین مهره‌های تاریخ فوتبال را به ترکیبش اضافه کرد. ورود رونالدو یک فرصت بسیار بزرگ برای اوله بود اما از طرفی شبیه یک تهدید برای او هم به نظر می‌رسید. بدیهی است که هر سرمربی در دنیای فوتبال، دوست دارد بازیکنی مثل رونالدو را در ترکیب داشته باشد اما آن مربی، باید این حقیقت را هم بپذیرد که با داشتن رونالدو، باید همه بازی‌ها را ببرد و هیچ لغزشی را تجربه نکند. ستاره‌های تازه‌وارد، تعادل تیم فصل گذشته یونایتد را به هم زدند. تیمی که حتی به فینال یورولیگ هم رسیده بود. اوله هم آنقدر مربی بزرگی نبود که تاثیر شگرفی روی رونالدو بگذارد و او را به لحاظ شخصیتی تحت تاثیر قرار بدهد. حتی سانچو هم خیلی زود در تیم اوله به‌ بن‌بست رسید. خیلی‌ها تعویض رونالدو با لینگارد در دیدار با یانگ بویز سوئیس را چکیده‌ای از دوران سولسشر در یونایتد می‌دانستند. جایی که کریس زمین مسابقه را ترک کرد و لینگارد با یک اشتباه عجیب، به تیم حریف پاس گل داد تا یونایتد شکست تلخی را تجربه کند.

حالا که دیگر آنتونیو کونته هم از دست رفته و راهی اسپرز شده، گزینه‌های محدود‌تری برای نیمکت یونایتد وجود دارند. زیدان ایده‌آل‌ترین گزینه برای این باشگاه است اما ظاهرا به پیشنهاد قرمزها پاسخ منفی داده و قصد ندارد در این باشگاه کار کند

منتقد شماره یک

وقتی اوله به عنوان سرمربی جدید باشگاه یونایتد انتخاب شد، خیلی‌ها تصور می‌کردند هم‌تیمی‌های سابق او در «کلاس 92» یونایتد که حالا همگی کارشناس‌های مطرح فوتبال شده بودند، به حمایت از این سرمربی بپردازند. این اتفاق اما فقط در قدم اول رخ داد و اوله تنها در ماه‌های ابتدایی از حمایت کامل آنها برخوردار بود. پس از مدتی، پل اسکولز به یکی از سرسخت‌ترین منتقدین اوله در فوتبال انگلیس تبدیل شد. بازیکنی که زمانی در کنار این مربی فوتبال بازی کرده بود. اسکولز همواره به دلیل نقدهای سرسختانه‌اش به مورینیو در دوران هدایت یونایتد شهرت داشت و حالا همین روند را در مورد دوست قدیمی‌اش پیاده کرده بود تا نشان بدهد در فوتبال با هیچ‌کس تعارف ندارد. حتی روی کین هم که زمانی با اوله هم‌تیمی بود معمولا به انتقادهای سفت و سخت از او می‌پرداخت. جالب اینکه حتی بعد از کام‌بک یونایتد روبه‌روی آتالانتا و آن برد جذاب، اسکولز دست از انتقاد از سولسشر برنداشت و معتقد بود که این نتیجه‌ها روبه‌روی رقبای بزرگ‌تر تکرار نمی‌شوند. این پیش‌بینی البته در نهایت هم به وقوع پیوست. در بین کارشناس‌های یونایتدی برنامه‌های ورزشی، فردیناند موضع تعدیل‌شده‌تری در مورد اوله داشت و نظرهای مثبت و منفی زیادی در مورد او می‌داد اما تنها کسی که همیشه به حمایت از سرمربی اخراجی یونایتد پرداخت، گری نویل بود. او حتی تا آخرین روزها هم موافق سرسخت ماندن مرد نروژی در باشگاه به شمار می‌رفت.

اوله خیلی از خصوصیات موردعلاقه هوادارها مثل نمایش فوتبال هجومی را داشت اما در رقابت با مربیانی با ذهن بسیار پیچیده مثل گواردیولا و کلوپ، جایی برای او نبود

در جست‌وجوی جانشین

فعلا قرار است درن فلچر و مایکل کریک سرمربیان موقت یونایتد در دیدارهای بعدی باشند. این معمولا یک رسم تکراری در بین تیم‌های بزرگ فوتبال انگلیس است که به سرعت به سراغ یک مربی جدید نمی‌روند و برای چند هفته نیمکت‌شان را به گزینه‌های موقت نمی‌سپارند. حالا که دیگر آنتونیو کونته هم از دست رفته و راهی اسپرز شده، گزینه‌های محدود‌تری برای نیمکت یونایتد وجود دارند. زیدان ایده‌آل‌ترین گزینه برای این باشگاه است اما ظاهرا به پیشنهاد قرمزها پاسخ منفی داده و قصد ندارد در این باشگاه کار کند. گزینه بعدی آنها پوچتینو است که او هم فعلا در پاریس دیده می‌شود. شاید رفتن زیدان به پاریس و ملحق شدن پوچ به یونایتد، این معادله نسبتا پیچیده را حل کند.

نفر بعدی، شما هستید!

اگر سرمربی بعدی یونایتد بتواند مشکلات تیم را برطرف کند، فشار انتقادها از روی دوش مالکان باشگاه برداشته می‌شود. در غیر این صورت خانواده گلیزر ممکن است دوباره با اعتصاب گسترده هوادارها روبه‌رو شوند. اگر یونایتد همچنان با همین روند به کار ادامه بدهد، بعید نیست موج خشم از گلیزرها آنها را به قربانیان بعدی باشگاه تبدیل کند. با این روند قربانی بعدی، بدون شک خود آنها هستند. خانواده گلیزر تلاش کرده‌اند در چند فصل اخیر با خرید ستاره‌های بزرگ تیم‌شان را به جمع رقابت با تیم‌های مدعی قهرمانی اضافه کنند اما مشکل یونایتد فراتر از چیزی بوده که با خرید چند بازیکن به سادگی حل شود. باشگاه از زمان پایان دوران فرگوسن، حتی یک بار هم قهرمان لیگ برتر نشده و این برای تیمی که به قهرمانی‌های پیاپی در دوران مرد اسکاتلندی عادت داشته، بسیار تکان‌دهنده است. اگر منچستر آرام آرام به شرایط آرمانی برنگردد، دیگر همه فراموش خواهند کرد که این باشگاه زمانی یک مدعی جدی در بردن رقابت‌های باشگاهی در انگلیس بوده است.

 

نظر شما