شناسهٔ خبر: 50241461 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ستاره‌صبح | لینک خبر

راز ماندگاری «روزگار جوانی» اصغر فرهادی

اشاره: سریال «روزگار جوانی» به کارگردانی شاپور قریب اولین‌ بار در سال 1377 پخش شد. اصغر فرهادی به‌عنوان فیلم‌نامه‌نویس در این مجموعه حضور داشت و ماجرای چند دانشجو را روایت می‌کرد. تلویزیون پس از سال‌ها تصمیم گرفت ادامه این سریال را بسازد. شبکه پنج سیما پخش سریال «روزگار جوانی» را از هفته گذشته شروع کرد. این تلاش سومین آزمون برای تکرار موفقیت مجموعه اول روزگار جوانی است که ناکام شده است. با این اوصاف نمی‌توان توقع داشت مخاطب به پشتوانه خاطره خوب دو فصل قبلی «روزگار جوانی»، پای تماشای فصل سوم بنشیند. گزارش پیش رو به راز ماندگاری «روزگار جوانی» اصغر فرهادی می‌پردازد که در ادامه می‌خوانید.

صاحب‌خبر -

نقطه تمایز مهم سه فصل «روزگار جوانی»، نقش اصغر فرهادی در نگارش فیلم‌نامه فصل اول آن است. به گزارش انصاف نیوز، سریال روزگار جوانی ساخت ۱۳۷۷ مجموعه‌ای است که هنوز در یادها مانده‌ است. این فصل همچنان زنده است، زیرا فرهادی در طول قصه‌پردازی خود، درست بر موضوعاتی از جامعه دست می‌گذارد که مسئله است و فصل دوم و سوم این مجموعه به این دلیل ناموفق شد که از توجه به مسائل اصلی جامعه غافل است. فرهادی فیلم‌نامه فصل نخست را در نیمه دوم دهه 70 می‌نویسد. زمانی که دانشجو بودن برای جامعه مهم است. افراد معدودی از خانواده‌های طبقه متوسط می‌توانستند دانشجو شوند و از سد کنکور عبور کنند و دانشجویان امید خانواده و جامعه بودند. فرهادی قصه خود را از اندرونی خانه دانشجویی پسران دهه 70 شروع می‌کند تا نشان دهد، هیچ اتفاق متفاوتی در خانه دانشجوی رخ نمی‌دهد؛ آن‌ها زندگی می‌کنند، اندوهگین و مأیوس می‌شوند، بر سر موضوعاتی مشاجره می‌کنند، عاشق می‌شوند، شکست می‌خورند و پیروز می‌شوند. دقیقاً مشابه همان چیزهایی که در خانه‌های غیر دانشجویی اتفاق می‌افتد.
فرهادی قصه زندگی اندرونی آدم‌هایی معمولی را می‌گوید که حالا دانشجو و خاص شده‌اند و سبک زندگی جدیدی را تجربه می‌کنند. آن‌ها مجرد هستند و گروهی پسر در کنار یکدیگر تحصیل می‌کنند. همه این مقولات برای جامعه دهه 70 شمسی ایران ناآشنا بود. ارزشمندی کار فرهادی این بود که بینندگان این سریال را با بخش دیگری از جامعه که دانشجو بودند، آشنا می‌کرد. این ایجاد آشنایی و تفاهم برای هر دو طرف لذت‌بخش بود. اما چرا تکرار همان قصه‌ها در روزگار جوانی ۱۴۰۰ دل‌نشین نیست؟ پاسخ روشن است. چون دانشجو بودن، زندگی در خانه دانشجویی و زندگی مجردی دیگر عجیب نیست و تجربه‌هایی عمومی شده‌اند. به همین دلیل اصغر فرهادی در سال ۱۴۰۰ روزگار جوانی را بر محور زندگی دانشجویی نمی‌‌نویسد و احتمالاً سراغ مسائل دیگری می‌رود.
برخلاف آنچه گوینده تیتراژ نسخه ۱۴۰۰ «روزگار جوانی» می‌گوید، این سریال قصه روزگار جوانان امروز نیست. روزگار جوانان امروز زندگی دانشجویی نیست. جذابیت قصه اصغر فرهادی هماهنگ بودن ایده‌های او با احوال روز جامعه است. به نظر می‌رسد فرهادی برای نگارش قصه‌های خود، ساعت‌ها به جامعه خیره نگاه می‌کند و همین نگاه خیره به محیط است که فرهادی را از سایر همکارانش متمایز می‌کند و در مقابل عامل دافعه روزگار جوانی ۱۴۰۰ این است که گویا نویسنده آسمان را نگاه می‌کرده، اما درباره روزگار جوان امروز نوشته است.
در پایان، سریال‌های موفقی چون روزگار جوانی، خانه سبز، آرایشگاه زیبا و… جزو میراث فرهنگ عمومی جامعه است. نهادهای عمومی باید از این خاطرات خوش نشسته در ذهن مردم صیانت کنند؛ اما گویا رسانه ملی نیت کرده تا تمامی این خاطرات و سرمایه‌های خودش را به تاراج بگذارد.

 

نظر شما