شناسهٔ خبر: 50172417 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ابتکار | لینک خبر

یک شرکت تولید پوشینه بزرگسالان از نام شفیعی کدکنی برای تبلیغ استفاده کرد

تبلیغات معکوس!

صاحب‌خبر - گروه فرهنگ و هنر – شاید شما هم در این روزهای اخیر نام استاد شفیعی کدکنی را زیاد شنیده باشید. اما این بار این اتفاق نه ربطی به آثار این استاد گرانقدر دارد نه مربوط به روز تولد او می‌شود. همه این ماجاها از اقدام عجیب یک شرکت تولیدکنننده پوشینه بزرگسالان که برای تبلیغ محصولش از نام و عکس شفیعی کدکنی استفاده کرد، آغاز شد.
در دنیای تبلیغات امروز، استفاده از نام و عکس افراد شناخته شده یکی از شگردهای تبلیغاتی است. بابر قوانین در همه دنیا چنین تبلیغاتی صرفا با اجازه فرد مورد نظر مجاز است. اما وقتی در استفاده از فرد مورد نظر برای تبلیغ محصول بی‌فکری شود، برند مورد نظر نتیجه‌ای خلاف آنچه انتظار دارد، می‌گیرد. وای به اینکه این استفاده بدون رضایت شخص باشد. نتیجه چنین تبیغاتی بدون شک در مخاطب تنها احساس سواستفاده و بی‌اعتمادی به برند را رقم می‌زند.
در چند روز گذشته تصاویری گاه به طنز و گاه همراه با نقد در فضای مجازی دست به دست می‌شد که یکی از برندهای شناخته‌شده پوشک‌ بزرگسالان در صفحه خود در اینستاگرام در اقدامی در هایلات استوری خود با عنوان «انگیزشی» به معرفی چهره‌هایی چون محمدرضا شفیعی کدکنی، علی نصیریان، آهو خردمند و... پرداخته و در انتها نیز تبلیغ برند خود را آورده ‌بود. این اتفاق که تقریبا با سال‌روز تولد محمدرضا شفیعی کدکنی (۱۹ مهرماه) هم‌زمان بود با اعتراض‌هایی از جانب دوستداران و علاقه‌مندان این شاعر و پژوهشگر پیشکسوت و استاد دانشگاه همراه شد که این اقدام را «وقیحانه و دور از فرهنگ» دانسته و خواهان توضیح رسمی این شرکت شدند.
گرداننده صفحه‌ای به نام محمدرضا شفیعی کدکنی در واکنش به این اتفاق نوشته است: «ما بنا را بر این می‌گذاریم که شما شرکت محترم تولیدکننده پوشینه بزرگسال قصد داشتید که بگویید در سنین بالا و سالمندی هم می‌توان تاثیرگذار بود و چه‌ و چه...
اما عرض می‌کنیم که این چند روز سلسله تبلیغات شما که در لایه‌های بعدی‌اش نشان دادن برند و محصولات شماست، بسیاری از علاقه‌مندان به استاد شفیعی کدکنی را ناراحت کرده است. ما در کانال‌های طنز و زرد، تبلیغات شما را با چند جین طعنه و تمسخر دیدیم که دست به دست شده بود.
می‌دانیم که شما قصدتان این نبوده است. اگر قصدتان کار فرهنگی است ما می‌توانیم چندین اولویت فرهنگی در روستاها و مدرسه‌ها به شما معرفی کنیم که تاثیر مثبت آن‌ها صدها برابر این تبلیغات است. تازه اگر حوزه کاری و برندی شما ارتباطی با این امور داشته باشد. اگر قصدتان مباحث انگیزشی است این روش شما نه تنها مثبت نبوده است بلکه بسیاری از دانشجویان و علاقه‌مندان را ناراحت کرده و درخواست داشتند واکنشی نشان دهیم که صمیمانه و از سر دغدغه چند سطری برای شما بنویسیم.
منتظر توضیح و جوابیه شما به علاقه‌مندان فرهنگ و دانشجویان و استادان هستیم و مبنای ما نیت اولیه مثبت شما بوده است. در کدام کشور برند پوشک و پوشینه‌سازش استاد بزرگ فرهنگ و ادبیاتش را معرفی می‌کند؟!»
البته ادمین کانال شفیعی کدکنی هم نوشته است: «بنده شخصاً ایستاده‌ام و کوتاه نخواهم آمد. اگر دیگر در این‌جا چیزی نمانده باشد، هنوز حریمِ اهالی فرهنگ ایران و بزرگانش سرباز دارد. باید عذرخواهی کنید، حذف کنید و توضیح بنویسید.
ادمین رسانه شفیعی کدکنی (این رسانه مستقل است و استاد محمدرضا شفیعی کدکنی هیچ نظارتی ندارند.)»
اما پس از واکنش‌ها این برند پوشک بزرگسالان هم بعد از پاک کردن هایلات خود، از اهالی فرهنگ عذر خواسته و نوشته است: «در پی دغدغه مهربانانه علاقه‌مندان به بزرگان و مفاخر این دیار، ضمن عذرخواهی صمیمانه، اعلام می‌دارد که در ذات محتوای «معرفی مفاخر» به جز احترام به بزرگان که ستون‌های فرهنگی و ایجاد سرزندگی در سالمندان و ستون‌های خانواده هستند، مفهومی وجود نداشته است.
حذف این فعالیت برای احترام به نظر کاربران و پیشگیری از سوءاستفاده غیرهمدلانه دیگری صورت پذیرفت.
استاد عالی‌قدر جناب آقای شفیعی کدکنی از بلندترین قله‌های ادب این مرز و بوم هستند و خواهند بود، قله‌ای که احترام و عزتشان بی‌شک واجب قلبی تک تک ما در ایران، جامعه ادبی و فرهنگی و خانواده ... بوده و خواهد بود. سایه‌شان بر سر فرهنگ ایران مستدام...»
اما چرا این اتفاق چنین عکس‌العملی را از سوی مخاطبان در پی داشت؟ بارها و بارها عکس‌های کلاس‌های مملو از جمعیت کدکنی در فضای مجازی بازنشر شده است. دانشجوها برای شرکت در کلاس‌هایش سر و دست می‌شکنند و حتی حاضرند چهارزانو روی زمین بنشینند اما در محضر این استاد چند دقیقه‌ای تلمذ کنند.
محمدرضا شفیعی کدکنی در 19 مهر 1318 در کدکن خراسان به دنیا آمد. او به دبستان و دبیرستان نرفت اما چنان نبوغی داشت که در هفت‌سالگی تمام الفیه ابن‌مالک را از حفظ بود. شفیعی کدکنی، زبان و ادبیات عرب را از کودکی از پدرش و محمدتقی ادیب نیشابوری آموخت. فقه، کلام و اصول را هم نزد شیخ هاشم قزوینی (معروف به «فقیه آزادگان») فراگرفت. اما پس از مرگ شیخ هاشم، تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد سید محمدهادی میلانی خواند و در این دوره با رهبر معظم انقلاب هم‌درس بود. او به پیشنهاد دکتر علی‌اکبر فیاض در دانشگاه فردوسی مشهد نام‌نویسی کرد و در کنکور آن سال نفر اول شد و به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی، و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت.
جالب است بدانید از سال 1348 کدکنی در دانشگاه تهران تدریس کرده است، یعنی چیزی حدود 49 سال!! بدیع‌الزمان فروزانفر، استاد زبان و ادبیات فارسی و ادیب معاصر، زیر برگه پیشنهاد استخدام او نوشته بود «احترامی است به فضیلت او»
خدمات شفیعی کدکنی به ادبیات معاصر بر هیچ‌کس پوشیده نیست. او در عرصه تالیف، تصحیح، ترجمه، نقد و تحقیق، بی هیچ تردیدی، چهره‌ای ممتاز در ادبیات ایران است. تصحیح اسرارالتوحید، نوشته محمد بن منور بن ابی‌سعد بن ابی‌طاهر بن ابی‌سعید میهنی؛ تصحیح تاریخ نیشابور نوشته حاکم نیشابوری؛ مقدمه، تصحیح و تعلیقات منطق‌الطیر؛ مقدمه، تصحیح و تعلیقات اسرارنامه؛ مقدمه، تصحیح و تعلیقات الهی‌نامه؛ تصحیح غزلیات شمس تبریز و ... تنها بخش کوچکی از آثار بسیار این ادیب معاصر است.
سیدعباس صالحی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، از استاد شفیعی کدکنی به عنوان یک چهره ماندگار و تاثیر‌گذار بین‌المللی یاد می‌کرد که تالیفات و تحقیقات گسترده‌ای در حوزه زبان و ادب فارسی دارد، کسی که جزئی از مفاخر علم و ادب و فرهنگ ایران‌زمین و سرمایه‌های این مرز و بوم است.
دکتر محمدجعفر یاحقی، پژوهشگر و نویسنده ایرانی،درباره نقش و جایگاه دکتر محمدرضا شفیعی‌کدکنی در ادبیات معاصر ایران گفته است: ما باید قدر مفاخر خود به ویژه مفاخر معاصر را بدانیم و فرهنگ و هنر این مرز و بوم را به اندیشه‌ها و دغدغه‌های آنان پیوند دهیم.
میلاد عظمی، استاد ادبیات دانشگاه تهران گفته است:‌ از دکتر موحد (محمدعلی موحد) شنیدم که گفت شفیعی در کار خود نظیر ندارد. گفت بسیار شادم که شفیعی‌ کدکنی گفته من اگر وزیر بودم مقاله «بازخوانی پرونده اتحاد اسلام نادر» تو را در کتاب‌های درسی می‌گذاشتم تا همه فرزندان ایران آن را بخوانند.
هادی خانیکی، روزنامه‌نگار و استاد ارتباطات هم درباره شفیعی کدکنی می‌گوید: من اگر بخواهم از شفیعی کدکنی در دنیای امروز حرف بزنم، فکر می‌کنم بهتر است این تعبیر را از «اکتاویو پاز» وام بگیرم که در توصیف جهان معاصر می‌گفت «جهانی با جهان‌های بسیار در درونش»؛ من هم فکر می‌کنم بدون هیچ غلوی باید گفت که شفیعی کدکنی جهانی است با جهان‌های بسیار درونش، همان‌گونه که شفیعی عاشق ایران است، همان پیچیدگی‌های ایران را در دنیای او می‌توان دید. برای درک دنیای شفیعی‌کدکنی و مواجهه او با جهان پیرامونش، باید به این نکته اشاره کرد که در درون ذهن وی، ساحت‌ها و اندیشه‌ها و تجارب مختلف به خوبی با هم گفت‌وگو کرده‌اند. محمدرضا شفیعی کدکنی در فرهنگ ایرانی نوعی گشودگی بین سنت و تجدد، شعر و سیاست و عناصر دیگری که به ظاهر جمع نقیضین هستند ایجاد کرد. فکر می‌کنم اگر بتوانیم شفیعی کدکنی را معیار استاد بودن قرار دهیم، می‌توانیم ادعا کنیم فرهنگ ایرانی را ارتقا داده‌ایم.
چند سال گذشته نیز راه ندادن استاد کدکنی به دانشگاه تهران به جهت نداشتن کارت شناسایی جنجال‌آفرین شد. اما پرسش این است که چرا تکریم و توجه به برجستگانی چون کدکنی گاهی چنین مورد اهمال قرار می‌گیرد؟

نظر شما