به گزارش ایرنا، چنان که در پیشگفتار کتاب نیز مورد اشاره قرار گرفته میتوان به جرات گفت که تابلوی ادبی- عرفانی و هنری دوران قاجار اردبیل یکی از درخشانترین و پر نقش و نگارترین تابلوهای ادبی این مرز و بوم در طول تاریخ فرهنگی،ادبی و هنری خویش بوده و هست.
یکی از یادگارهای ماندگار این دوره بدون شک منظومه کمنظیر و یا حتی به عبارتی بینظیر دره المصائب به قلم مخلص اردبیلی است که منظومه فارسی آن به ۶ هزار و ۶۰ بیت میرسد.
البته دیوان مختلص فقط در این منظومه خلاصه نمیشود؛ بلکه پیش از آغاز این منظومه، شاعر ابتدا ۱۳ قطعه شعر ترکی آورده و سپس منظومه دره المصائب را مرقوم فرموده و پس از اتمام منظومه دوباره ۳۴ قطعه شعر آورده است که ۲۲ قطعه آن ترکی، ۹ قطعه فارسی و سه قطعه دیگرش عربی است.
به عبارتی مجموع اشعار ترکی، فارسی و عربی این دیوان همراه منظومه دره المصائب حدود هفت هزار بیت میشود که اوزان آنها متفاوت است و در قالبهای مختلف بحر طویل، مربع (دوردلوک)، مستزاد، غزل، قطعه، مسدس (آلتیلیق)، مخمس (بئشلیک)، رباعی، قصیده و مثنوی سروه شده است.
با وجود آن که کل منظومه در قالب مثنوی و در وزن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن سروده شده است، ولی شاعر با هنرمندی خویش و درایتی خاص رجزهای قهرمانان کربلا و همچنین اشعار موسوم به زبان حال شهدا و اسرای نینوا را در قالبهای متفاوت آورده که وزن این اشعار با وزن اصلی منظومه تفاوت دارد.
مخلص با آن که در منظومه دره المصائب شخصیت هنری قائم به خود را دارد، ولی در بقیه اشعارش -به ویژه فارسی- تا حدی تحت تاثیر اشعار حافظ، محتشم، به ویژه سید عظیم شیروانی، به احتمال سید عمادالدین نسیمی، مولانا محمد فضولی و همچنین سرودههای هم عصریهای خود در اردبیل از قبیل فکری و صدیق الممالک بوده است.
در مجموع میتوان گفت که مخلص به فن و فنون ادبیات، به ویژه شاعری احاطه خوبی داشته و از اصطلاحات دبیری به زیبایی تمام استفاده نموده و ابیات ماندگاری خلق کرده است.
شرح حال نعمتاله
بنا به گفته یکی از محققین، مخلص از اهالی شهر لنکران بوده و بر اثر وقایعی در جوانی به اردبیل مهاجرت کرده است؛ نام ایشان نعمتاله است و اطلاق مهاجر چه از جانب خودش و چه از جانب دیگران، بر اثر مهاجرت ایشان به شهر اردبیل بوده است.
در مقدمه نسخه خطی دره المصائب به قلم خود شاعر میخوانیم: این حقیر فقیر سراپا تقصیر، گمگشته وادی ضلالت، این کشتی شکسته دریای معصیت و مشقت، نعمتالله المهاجر ابن نصرالله، المتخلص به مخلص، بعد از آنی که از نیرنگبازی فلک حیلهباز و از ناسازگاری روزگاز ناساز، از محل نشو و نمای وطن اصلی دور و از قرب اقربا و احبای جانی مهجور گردیدم، بعد از مذلت بسیار از ثروت و مکنت دست خالی شده، فی جمیع الوجوه مثل روزی که از مادر متولد شده بودم؛ از ظلم یک نفر ظالمی رهنورد وادی بیسامانی شده، آخرالامر قائد قضا عنان این ذره بیمقدار را به دارالارشاد اردبیل کشید.
در عهده فرمانفرمایی ناصرالدین شاه قاجار با اوضاع بیاوضاعی شبی با خویش اندیشیدم برای توفیق هدایت و شوق دریافت عنایت، به درگاه ایزد متعال زبان به عجز گشودم که ای زبانآور بیزبان و ای خالق جهان اگر چناچه بر این ستمزده روزگار عصای هدایت به دست ارادتم دهی با عدم فهم و قابلیت به مداحی مقربان درگاه احدیت زبان جرات دراز سازم.
یقین است که از بادیه صرصرخیز قیامت در سفینه اهل بیت طاهرین از زمره من رکب فیها نجی، نجات خواهی داد؛ با این ترانه ناگاه غقل و شعور از سرم بیرون شده، مبهوتوار در وادی طور عشق داخل شدم.
جلوه بیضانمای معشوق حقیقی در نظرم تتق کشیده و این حقیر سراپا تقصیر را از جمله بادهنوشان العشق نارّ موصده امر فرمودند؛ منت خدای را که این ذلیل حقیر از چاه ضلالت با کمند سلطان العاشقین، مولانا و مولی الکونین، ابی عبدالله الحسین (ع) نجات یافته و بیرون آمدم.
همچنین در اختتامیه منظومه نیز چنین نگاشته است: منت خدای را که به این حقیر کثیر التقصیراز حیات عاریه توفیق داد که کتاب دره المصائب را با منظومات ناقابل در بلده دارالارشاد اردبیل در زاویه خواری و گوشهنشینی، بدون اسباب و اوضاع و عاری از حمایت خلق روزگار کجمدار در سنه ثمانین و ماتین بعد الف من الهجره النبویه در نصف و نیمه ماه مبارک شعبان المعظم اختتام دهم.
چنان که سید عظیم شیروانی نیز در کتابش به رشته تحریر درآورده و خود مخلص اردبیلی نیز بدان صحه گذاشته، او در ابتدا طبع شعری نداشته و اگر هم داشته، ضعیف بوده است.
روایت شاعرانگی مخلص از دید سید
سید عظیم شیروانی که احتمال میرود از سادات حسنی بوده و در شعر اغلب "سیّد" تخلص کرده، سال ۱۲۵۱ ق. / ۱۲۱۴ ش. در شهر شاماخی (واقع در جمهوری آذربایجان کنونی) به دنیا آمده و در سال ۱۳۰۵ ق. / ۱۲۶۷ ش. در همان شهر به قتل رسیده است.
او بنا به نوشته خودش یک بار در سال ۱۲۷۰ ق. و بار دیگر در سال ۱۲۸۲ ق. به شهر اردبیل سفر کرده و یکی از افرادی است که در سفری به عتبات عالیات برای مدتی با مخلص اردبیلی دمخور بوده است و در وصفش چنین میگوید:
«بنده حقیر در تاریخ ۱۲۷۰ هجری قمری وقتی عازم کربلای معلی بودم، مشارالیه رفیق شفیقم بود و بنده نیز از اردبیل تا کربلا توفیق همرکابی ایشان را داشتم.
او مردی توکل پیشه و خیر اندیشه بود؛ در طول سفر از ایشان اثری از طبع مشاهده نشد؛ به گونهای که طبعی برای گفتن شعر نداشت.
در طول راه (مخلص اردبیلی) فرمود که منظور بنده از این سفر گرفتن طبعی سلیم از جناب مولا (ع) است.
بعد از ورود به کربلا بر اثر مفارقت دیگر از احوال ایشان خبردار نشدم؛ حقیر دوباره در سال ۱۲۸۲ هجری قمری با عزم سیاحت وارد اردبیل شده و جویای احوال شعرا شدم؛ از جمله شعرا نشانی دادند.
در آن اوقات ملانعمتاله، مخلص آل عبا، صاحب دیوان گزین و سرآمد شعرای معاصرین شده بود؛ مشتاق ملاقات ایشان شده و به خدمتشان مشرف شدم.
جویای احوال شده و پرسیدم که چه شد بر طبع شما؟ فرمودند چند روی دخیل روضه مطهره شدم؛ مدعا حاصل نشد. به هنگام مراجعت ناامید شده، خود را از کشتی به شط فرات انداختم.
پس از چند غوطه فلاحان مرا گرفتند؛ در حالت غش، جناب رسول الله (ص) را در خواب دیدم؛ فرمودند که برخیز ای مخلص آل عبا (این درگه ما درگه نومیدی نیست).
از خواب غش بیدار شده و خودم را صاحب طبع دیدم».
این روایت البته با اظهارات شاعر تا حدودی تفاوت دارد، از جمله در ابتدای مجلس چهارم و حتی مجلس پانزدهم منظومه خویش تصریح کرده که تحت عنایت علی ابن ابیطالب (ع) تربیت طبع او توسط سلطان العاشقین، حضرت سید الشهدا (ع) صورت گرفته است.
تبارشناسی سرودههای مخلص
آذربایجان سرزمین منظومهها و منظومهنویسان بیبدیل است؛ اگر نظامی گنجوی با خمسه عاشقانه- عارفانه خود نه تنها ادبیات این سرزمین، بلکه شرق و غرب را درنوردیده و اگر شهریار با منظومه فولکوریک حیدربابایه سلام ورد زبان خاص و عام شده است، مخلص نیز با ارائه منظومه دینی- مذهبی دره المصائب بعد از این محافل ادبی و هنری را مسحور خویش خواهد ساخت.
چنان که او در بهرهگیری از اصطلاحات نجوم و سنگهای قیمتی در شعرش برای رساندن مفاهیم سخنش به مخاطب تبحر خاصی دارد.
افکار مخلص نشات گرفته از منابع و کتبی است که در سرودن اشعارش از آنها به عنوان منبع استفاده کرده و یا به گفته خودش بر او الهام شده است.
زبان شعری مخلص مانند بیشتر همعصریهایش و سایر شعرای آذربایجان در طول تاریخ شعری خود اغلب مطنطن، پرشکوه، حماسی، زیبا، هنرمندان و پر از استفاده از صنایع مختلف ادبی و بهرهگیری از امثال، آیات و روایات است.
مخلص زمانی که به بیان صرف تاریخی وقایع اقدام میکند، از دایره خیال فاصله گرفته و به روایتگری میپردازد؛ ولی وقتی که به زبان حال و یا ارائه تصاویر شهامت، رشادت، مظلومیت و غربت شهدا و اسرای کربلا برمیگردد، چنان این مفاهیم را با خیال و غم اندرونی خویش میآمیزد که خواننده چارهای جز اقرار به احسنت و آفرین ندارد.
شها منم که سیهروی اهل دنیایم/ ز درد معصیت خویش غرق غوغایم
نموده است مرا نفس شوم بس گمراه/ نمانده است به جایی مرا محل پناه
کمیت ناله به هر سو بسا زده تک و پو/ فتاده او ز نفس چون کبوتر یاهو
به قصد صید غزال دعای خسته دلان/ ز جان رمیده شده از حوادث دوران
به پیش چشم خلایق بسا که خوار شده/ ز اشک دیدهی او خاک نوبهار شده
تنش به تیر شماتت نشان شده یکسر/ جزاش آن که شده چاکر شه بیسر
گهی به طعن و لغو گهی به رنجهی دل/ که احترام به ما میکنند الحاصل
خدا نکرده شوم گر ز لطف تو محروم/ مرا کشند به قید زبان گروه ظلوم
تو را قسم میدهم ای پادشاه کرب و بلا/ ز چنگ گرگ حوادث مرا رها فرما
مرا نمودهای گر مخلص علیاکبر/ بدار قسمتم از این دیار یا داور.
کتاب منظومه دره المصائب که به همراه شان سرودهها به رشته تحریر درآمده، در ۴۳۳ صفحه از سوی انتشارات یایلیق روانه بازار شده است.
نظر شما