شناسهٔ خبر: 48704303 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایکنا | لینک خبر

در یک کرسی علمی مطرح شد؛

عدم ارتباط روح معنا و ظاهر آیات دلیل تفسیر به رای است

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه روح معنا هدف خداست و برای کشف آن باید هر راه معقولی اعم از نقلی و غیرنقلی اقدام کنیم، گفت: اگر روح معنا با ظاهر آیه مرتبط نباشد هر معنایی را می‌توان به هر آیه‌ای نسبت داد و چنین امری روح معنا را از ریشه بی اعتبار می‌کند و سبب رواج تفسیر به رای می‌شود. عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه روح معنا هدف خداست و برای کشف آن باید هر راه معقولی اعم از نقلی و غیرنقلی اقدام کنیم، گفت: اگر روح معنا با ظاهر آیه مرتبط نباشد هر معنایی را می‌توان به هر آیه‌ای نسبت داد و چنین امری روح معنا را از ریشه بی اعتبار می‌کند و سبب رواج تفسیر به رای می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایکنا، کرسی ترویجی «چیستی روح معنا و تبیین معیار در تعیین حدود کاربرد آن در تفسیر عرفانی»، 12 مردادماه از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با حضور حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی اسدی‌نسب، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه‌دهنده و حجج اسلام محمد عابدی و علی افضلی به عنوان ناقد به صورت مجازی برگزار شد.

عدم ارتباط روح معنا و ظاهر آیات دلیل تفسیر به رای است

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدعلی اسدی‌نسب، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست، با اشاره به اینکه قاعده روح معنا، مسئله مهمی در فهم قرآن و روایات و به خصوص تفسیر عرفانی است، گفت: ما وقتی به تفاسیر عرفانی نگاه می‌کنیم برداشت‌های متعدد و پراکنده‌ای در آنها وجود دارد حتی برداشت‌هایی که با ظاهر قرآن یا بی ارتباط و یا در تضاد است؛ برخی محققان می‌گویند چون این برداشت‌ها از باب روح معناست ایرادی ندارد.

وی افزود: پیشینه بحث، قدیمی است و گفته می‌شود غزالی برای اولین بار آن مطرح کرده ولی عملا در روایات ائمه(ع) و در تفاسیری مانند سلمی و لطائف الاشارات هم وجود داشته است ولی غزالی از آن به عنوان قاعده نام برد و بیشتر به آن پرداخت؛ ابن عربی، ملاصدرا و امام خمینی(ره) هم مباحث زیادی در این زمینه دارند. 

اسدی‌نسب اضافه کرد: طرفداران این رویکرد معتقدند که اگر کسی مثلا کلمه «نار» را به عنوان استعمال معنوی به کار برده و نه مادی، چون معنای مجازی نیست بلکه روح معناست نیاز به قرینه ندارد؛ نقد این مسئله آن است که اگر واضع، مصداق خاصی از به کاربردن لفظ دارد نمی‌توانیم مصادیق جدید غیرمادی را به واضع منتسب کنیم.

وی با اشاره به مبنای قاعده تصریح کرد: بنای این قاعده مسئله هستی‌شناسی است؛ امام محمد غزالی گفته است وقتی به عنوان مثال کلمه «سنگ» را برای سنگی که می‌بینیم وضع شده است برای حقیقت یک شیء است که در عالم مادی و مثال، عقل و عالم الوهیت حقیقت واحدی دارد البته این نوع برداشت هم مورد اختلاف میان مفسران است. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به دلیل این قاعده، و اینکه به چه دلیلی لفظ وضع می‌شود، افزود: علامه جوادی آملی معتقد است که دلیل روشنی برای این مسئله نیست. برخی هم گفته‌اند شاید دلیلش این است که اگر بنا باشد ظاهر و محسوس مبنای لفظ باشد در تفسیر آیات متشابه مشکل خواهیم داشت؛ یعنی آیاتی که به دشمنی خدا با منافقان و کفار و غضب و رضایت الهی اشاره می‌کند. پاسخ این است که حل آیات متشابه می‌تواند از طریق اطلاق مجازی بر خدا حل شود و ما غضب و محبت خدا را مجازا معنا می‌کنیم.

اسدی‌نسب با اشاره به تقریرات صورت گرفته بر این قاعده، اظهار کرد: اولین تقریر اینکه خود واضع، روح معنا را تصور کرده است؛ دیگری وضع معنا به صورت عام است که محقِق معنا را با توجه به شواهدی کشف می‌کند که نقد ما بر تقریر اخیر این است که کشف محقِق اعتبار ندارد؛ سومی غرض واضع است مثلا ما به ارابه‌های قدیم وسیله نقلیه و به هواپیما و اتومبیل‌های امروزی هم وسیله نقلیه می‌گوییم. 

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه بنده معتقدم الفاظ برای روح معنا وضع نشده است، اضافه کرد: نباید بین وضع‌های عرفی و عرفانی و فلسفی مخلوط کنیم؛ ضمن اینکه اگر بگوییم استعمال لفظ در روح معنا، حقیقی است علامت‌هایی باید داشته باشد که تصریح واضع، تبادر(آیا واضع تبادر معنوی کرده است)، عدم صحت سلب و اینکه آیا بین مردم شیوع دارد؟ از جمله این علامتها است.

وی ادامه داد: بنده معتقدم که چرا ما باید خود را به این مخمصه بیندازیم و بگوییم که روح معنا حتما باید حقیقی باشد، بزرگانی که روح معنا را بیان کرده‌اند به معنای حقیقی آن اشاره نکرده و یا دلایل قابل‌پسند ارائه نکرده‌اند، آیت‌الله سیدمصطفی خمینی هم سه اشکال بر این مسئله گرفته و آن را رد کرده است؛ پس روح معنا همان حقیقت غایی گوینده است یعنی در قرآن، خداوند و در روایات، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است. چون هدف دارای مراتب است روح معنا هم دارای مراتب است.

دیدگاه امام خمینی(ره) درباره تفسیر

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: بنده معتقدم که مبنای این قاعده درک مقصود و غایت خداوند با هر ابزار و روش ولو با قرائن و حمل بر معنای مجازی است و دلیل قاعده هم این است که وقتی خدا جمله‌ای فرموده است چون سعادت و شقاوت ما در آن است حتما باید قرآن را تفسیر کنیم آن هم بدون حدس و گمان. امام خمینی(ره) به همین دلیل تفسیر قرآن را فهم حقیقی مراد و مقصود خدا از آیات می‌داند.

وی با بیان اینکه قلمرو این قاعده فقط الفاظ نیست و جملات و آیات را شامل می‌شود، ادامه داد: حتی منحصر به قرآن و روایات هم نیست و شامل هر اثر مکتوب، هنری و اثر تکوینی عالم می‌شود. همچنین حتما روح معنا باید با ظاهر قرآن ارتباط داشته باشد وگرنه روح معنا نخواهد بود؛ اگر روح معنا با ظاهر مرتبط نباشد هر معنایی را می‌توان به هر آیه‌ای نسبت داد و چنین امری روح معنا را از ریشه بی‌اعتبار کرده و سبب رواج تفسیر به رای می‌شود.

پژوهشگر حوزه علمیه گفت: روح معنا و ظاهر آیه حتما باید موضوع واحد و وحدت هدف داشته باشند، همچنین عدم مخالفت با آیات و مبانی و اصول دیگر داشته باشد.

ملاک مجازی یا حقیقت دانستن معنای لفظ 

در ادامه این کرسی، حجت‌الاسلام والمسلمین علی فضلی به عنوان ناقد، گفت: ارائه‌دهنده گفت که از نگاه بنده روح معنا رسیدن به حقیقت مراد و مقصود الهی است که درست است ولی ایشان روح معنا را لازمه وضع حقیقی نمی‌داند (برخلاف عرفا که به وضع حقیقی تاکید دارند)، از منظر ایشان، می‌توانیم روح معنا را به صورت حقیقی و یا مجازی در نظر بگیریم؛ سؤال این است که کدام آیه وضع حقیقی و کدام مجازی است؛ ملاک تمایز چیست و برای رهیافت این مسئله چه باید کرد؟

وی با بیان اینکه در سخنان ایشان، مورد روش فهم روح معنا هم به صورت کاربردی بحث نشد، افزود: شما گفتید که یکی از روش‌های فهم معنا، سیر و سلوک است ولی در جای دیگری فرمودید که حدس، حجیت ندارد و آن را کنار گذاشتید؛ پس سؤال این است که آیا سیر و سلوک می‌تواند ملاک باشد یا خیر؟ شما همچنین به وحدت هدف روح معنا اشاره کردید ولی به نظر بنده وحدت معنا ندارد و باید به همسویی بین روح معنا و معنای ظاهری اشاره کنید. 

فضلی تصریح کرد: مسئله دیگر این است که شما متذکر شدید که علامه طباطبایی روح معنا را به ضرب‌المثل پیوند زده است؛ ولی سؤال این است که علامه وقتی آیات توحیدی و اعتقادات را نوعی ضرب المثل می‌داند، روح معنا با معنای ظاهری ضرب المثل هیچ ارتباطی ندارد. از نگاه علامه آنچه با ام الکتاب مرتبط است باطن آیات است و نه ظاهر آیات. همچنین تفسیری که از روزبهان درباره قلب حضرت سلیمان(ع) و تطبیق آن به طیر و پرنده آوردید از باب جری و تطبیق و براساس مبانی انسان‌شناسی سلوکی است که عرفا بر آن تاکید دارند، ولی تعابیر شما در این باره جای نقد دارد.  

پیامد الهی دانستن وضع لفظ

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عابدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی هم به عنوان ناقد، گفت:  ایشان گفته‌اند که فهم آیات را می‌توان فراتر از فهم عرفی پیش برد، در این صورت تفاوت این نظریه با نظریات اشتراک معنوی چیست؟ همچنین ایشان در ذیل آیه 29 حج «ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» به روایتی اشاره کرده که فردی از امام معصوم(ع) در این باره پرسید و امام با استناد به یک روایت دیگر آن را بر گرفتن ناخن و مانند آن تفسیر کرد؛ در اینجا ابهام وجود دارد که یک روایت از امام مورد اشاره است یا دو روایت؟

عابدی افزود: خوب بود که وی اشاره می‌کرد روح معنا جزء تاویل است و یا تفسیر؟ همچنین در معانی باطنی الفاظ قرآنی، ادعا این است که معنا از باطن لغت به جهت لغت بودن است یا فقط در مورد واژه‌های قرآنی این مسئله صدق می‌کند؛ ارائه‌دهنده تلاش کرده که بگوید فقط برای الفاظ قرآن صادق است ولی در جای دیگری برخلاف آن به همه لغات تسری داده است.

وی افزود: اگر ما نظریه الهی بودن وضع لغات را بپذیریم صورتبندی نظریه ارائه‌دهنده بهم می‌ریزد زیرا وی قائل است که  هر چه در عالم مادی است در عالم مثال و هر چه در عالم مثال است در عالم عقول و هرچه در عالم عقول است در عالم الوهیت هم هست؛ همچنین ایشان حل مشکل در آیات متشابه را مجاز دانستن الفاظ می‌دانند که این مدعا دلیل لازم دارد و راه شما درست نیست.

همچنین اسدی‌نسب در پاسخ به نقدها، گفت: در مورد اینکه ملاک حقیقی و مجازی بودن لفظ چیست؟ معتقدم باید به صورت موردی، تعمق و تدبر کنیم و قانون کلی نداریم، بنابراین یا از راه سیر و سلوک، یا بیانات ائمه(ع) به دست می‌آید؛ همچنین در مورد اعتبار حدس و سیر و سلوک هم، اگر منظور از حدس، مکشوفات سیر و سلوک باشد و به علم شهودی و حضوری برسد برای خود فرد قابل قبول می‌دانیم، گرچه برای دیگران قابل قبول نیست، پس حدس عارف و سالک برای دیگران حجیت ندارد.

اسدی‌نسب تصریح کرد: در مورد نظر علامه طباطبایی و پیوند ضرب المثل با روح معنا قطعا باید به مجموعه آراء وی مراجعه کنیم وگرنه تناقضات زیادی در فرمایشات ایشان خواهد بود؛ اینکه گفته شود علامه در یک آیه کلا مراد آیه را تمثیل بداند با فرمایشات ایشان در آیات دیگر تناقض دارد. پس قطعا نظر ایشان در مورد ضرب‌المثل این نیست که ظاهر آیات مراد نیست.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تصریح کرد: در مورد خلط بین تفسیر و روح معنا هم معتقدم که نقد آقای عابدی وارد نیست زیرا بحث من اساسا درباره تفسیر نیست البته هر بیانی در روح معنا، تفسیر و بخش مهمی از تفسیر و واضح کردن مراد خداوند است ولی بنده درصدد این بیان نیستم که خلطی صورت بگیرد.

وی با بیان اینکه در مورد آیه 29 حج ذکر شده و روایتی در ذیل آن هم با صراحت بیان کردم که دو روایت است که امام یکی را روح معنا و دیگری را معنای ظاهری دانسته‌اند، ادامه داد: بحث اصلی بنده این است که آیا روح معنا را می‌توانیم از «وضع» درست کنیم یا خیر؟ یعنی آیا واضع هم معنای مادی، هم معانی مجرد و غیرمادی را لحاظ کرده است که بنده معتقدم تسری معنای مادی لفظ به مجرد و غیرمادی درست نیست زیرا تبادر و صحت سلب هم ندارد. روح معنا هدف خداست و برای کشف آن باید هر راه معقولی اعم از نقلی و غیرنقلی اقدام کنیم.

انتهای پیام

نظر شما