شناسهٔ خبر: 48631026 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

جی پلاس/به مناسبت سالروز شهادت؛

با سید عارف حسین حسینی از شاگردی در مکتب امام تا شهادت در راه حق

شهید سید عارف حسین حسینی، رهبر شیعیان پاکستان در ۱۳۲۵ شمسی در روستای پیوار پاکستان به دنیا آمد. وی در محضر امام خمینی، شهید مطهری و... شاگردی کرد. او در ۲۱ ذیحجه ۱۴۰۸ به شهادت رسید.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار جی پلاس، در راستای شناساندن بزرگان اندیشه دینی در این صفحه بر آنیم که این شخصیت های ارجمند جهان اسلام و تشیع را به مخاطبان معرفی کنیم و مطالب منتشرشده قطره ای است از دریای زندگی این بزرگواران که به قدر وسعمان است. باشد که مفید فایده افتد. این قسمت به زندگی شهید سید عارف حسین حسینی اختصاص دارد.

 

زندگینامه سید عارف حسین حسینی

سید عارف حسین حسینی(۱۳۲۵-۱۳۶۷ش) از روحانیان شیعه پاکستان و رهبر نهضت جعفریه بود. وی در نجف و قم دروس معارف اهل بیت(ع) را آموخت. در نجف از شاگردان امام خمینی بود. در پاکستان علاوه بر نیازهای فرهنگی، عبادی و مذهبی مردم، به نیازهای بهداشتی و اقتصادی مردم نیز رسیدگی می‌ کرد. حسینی در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ ش. در مدرسه دارالمعارف الاسلامیه پیشاور، از سوی افراد ناشناس، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.

 

اطلاعات فردی

سید عارف‌ حسین حسینی

نسب حسین الاصغر، فرزند امام سجاد(ع)

تاریخ تولد ۱۳۲۵ش

زادگاه روستای پیوار از توابع پاراچنار

محل زندگی پاکستان، ایران، عراق

تاریخ وفات ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ش

محل دفن پاراچنار

شهر وفات پیشاور

 

اطلاعات علمی

استادان امام خمینی، مدرس افغانی، مکارم شیرازی،  وحید خراسانی، تبریزی، حرم‌پناهی، سیدکاظم حائری، مرتضی مطهری

سایر تدریس در حوزه و دانشگاه

 

فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی

سیاسی رهبر شیعیان پاکستان، نماینده امام خمینی در پاکستان

اجتماعی تأسیس مراکز فرهنگى مانند مدرسه دارالمعارف الاسلامیه، جامعه اهل‌البیت، انوارالمدارس، شفاخانه علمدار در پاراچنار، درمانگاه در کراچی.

 

نسب و زادگاه

عارف حسین، فرزند سید فضل حسین، در ۴ آذر ۱۳۲۵ش برابر با ۲۵ نوامبر ۱۹۴۶م و ۱ محرم ۱۳۶۶ق در روستای پیوار، از توابع شهرستان پاراچنار، در پاکستان، در خانواده‌ ای مذهبی و روحانی از سادات پاکستان به دنیا آمد. زادگاه او در نوار مرزی پاکستان و افغانستان قرار گرفته است که در آن سه قبیله غندی خیل، علی‌زئی و دویرزئی زندگی می‌ کنند. حسینی از قبیله پشتون دویرزئی بود. سلسله‌نسب او به شاه شرف بوعلی قلندر بن سید فخر ولی می‌رسد که در کرمان مدفون است. چون نسب ایشان را به حسین الاصغر، فرزند امام سجاد(ع)، منتهی می‌ دانند، خاندان وی به حسینی معروف است.[۱] اجداد او که بسیاری از آنان روحانی و مبلّغ بودند برای نشر معارف اسلامی و اهل بیت(ع) در منطقه پیوار و نواحی آن فعالیت داشتند.

 

زندگانی

حسینی دوران کودکی را در زادگاه خود سپری کرد و قرآن کریم و تعالیم ابتدایی دینی را نزد پدرش، که روحانی بود، فراگرفت. سپس به مدرسه رفت و بعد از اتمام دوره دبستان و راهنمایی، راهی دبیرستانی در پاراچنار شد. در ۱۳۴۳ش دیپلم گرفت و پس از آن به مدرسه جعفریه پاراچنار رفت و فراگیری دروس دینی را نزد حاجی غلام جعفر لقمان‌خیل آغاز کرد و در مدت کوتاهی ادبیات عرب را فراگرفت. زبان مادری او پشتو بود. علاوه بر آن، وی به فارسی و عربی و اردو نیز تسلط داشت.[۲]

 

در نجف

حسینی در ۱۳۴۶ش برای ادامه تحصیل به نجف رفت و علاوه بر تکمیل دانش ادب عربی نزد مدرس افغانی، استاد معروف ادبیات عرب در حوزه علمیه نجف و سپس قم، دروس سطح مقدماتی و عالی فقه و اصول را نزد استادان مختلف آموخت.

 

آشنایی با امام خمینی

وی توسط شهید سید اسدالله مدنی با امام خمینی آشنا شد و در حلقه درس ایشان شرکت کرد.[۳] در ۱۳۵۲ش، او را به جرم شرکت در فعالیت‌های انقلابی، دستگیر و زندانی و پس از مدتی از نجف اخراج کردند.

 

بازگشت به زادگاه و ازدواج

وی به زادگاه خود بازگشت و ده ماه در پاراچنار به تبلیغ دین پرداخت. در همین زمان ازدواج کرد.[۴]

 

ادامه تحصیلات در قم

در ۱۳۵۳ش دوباره تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به نجف برود، اما دولت عراق به وی روادید نداد؛ از این‌رو، در همان سال راهی قم شد و نزد اساتید این حوزه، مانند مکارم شیرازی، وحید خراسانی، تبریزی، حرم پناهی و سید کاظم حائری، اصول، فقه و تفسیر آموخت. همچنین از درس فلسفه مرتضی مطهری بهره برد.

 

اخراج از ایران

او هنگام تحصیل در قم در تظاهرات برضد حکومت پهلوی شرکت می‌ کرد و به همین سبب بازداشت شد. چون وی از امضای تعهدنامه، مبنی بر شرکت نکردن در تظاهرات، سخنرانی‌ها و ارتباط با انقلابیون، خودداری کرد، در اواخر دی ۱۳۵۷، مجبور به ترک ایران شد و به پاکستان بازگشت.

 

بازگشت به وطن

وی از ۱۳۵۷ش تا اواخر ۱۳۶۳ش در مدرسه جعفریه پاراچنار به تدریس پرداخت. حسینی از مدرسه جعفریه پاراچنار در شبهای جمعه به دانشگاه پیشاور می‌رفت و اخلاق اسلامی تدریس می‌ کرد.[۵]

 

عضویت در نهضت جعفریه

با ایجاد نهضت جعفریه در ۱۳۵۸ش، وی به آن پیوست. مفتی جعفر حسین، رهبر و بنیان‌گذار نهضت جعفریه، حسینی را به عضویت شورای عالی سازمان در آورد. توانایی او در مدیریت کارهای جمعی موجب شد تا پس از درگذشت مفتی جعفر حسین در شهریور ۱۳۶۲، شورای عالی نهضت جعفریه در بَکر/ بهَکر، به اتفاق آرا، او را به رهبری شیعیان و ریاست نهضت برگزیند.

 

نماینده امام خمینی در پاکستان

قسمت‌هایی از پیام امام خمینی به مناسبت شهادت عارف حسینی:

پیام‌ها و تلگرافات تبریک و تسلیت شما در رابطه با شهادت جناب حجت الاسلام آقای سیدعارف حسین الحسینی این یار وفادار اسلام و مدافع محرومان و مستضعفان و این فرزند راستین سید و سالار شهیدان، حضرت ابی عبدالله الحسین - علیه‌السلام - واصل گردید. دردآشنایان جوامع اسلامی، همانان که با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته‌اند، باید توجه کنند که در آغاز راه مبارزه‌اند و برای شکستن سدهای استعمار و استثمار و رسیدن به اسلام ناب محمدی راه طولانی در پیش دارند. و برای امثال علامه عارف حسین حسینی بشارتی بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حقْ عروج خونین «ارجِعِی الی رَبِّکِ» را نظاره کند، و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد، و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. ملت شریف و مسلمان پاکستان، که بحق ملتی انقلابی و وفادار به ارزش‌های اسلامی بوده‌اند و با ما رابطه دیرینه گرم انقلابی، عقیدتی و فرهنگی دارند، باید تفکر این شخصیت شهید را زنده نگه دارند، و نگذارند شیطان زادگان جلوی رشد اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - را بگیرند. اینجانب فرزند عزیزی را از دست داده ام. خداوند تعالی به همه ما توفیق تحمل مصائب و توان ادامه راه پر فروغ شهیدان را بیشتر از پیش کرامت فرماید؛ و توطئه و مکر ستمگران را به خودشان برگرداند؛ و ملت پرکرامت اسلام را در مسیر جهاد و شهادت ثابت قدم نگه دارد.

وی نماینده امام خمینی در امور حسبیه و وجوه شرعی در پاکستان بود.[۶]

 

اندیشه‌ها و فعالیت‌ها

حسینی، جهل و بی‌سوادی را علت اصلی عقب‌ماندگی و انحطاط جامعه اسلامی می‌دانست و برای مبارزه با بی‌سوادی و خرافه‌پرستی، اقدام به تأسیس مراکز فرهنگی (مانند مدرسه و کتابخانه و مسجد) نمود، از جمله مدرسه دارالمعارف الاسلامیه، جامعه اهل‌البیت و انوارالمدارس.

 

وی علاوه بر توجه به نیازهای فرهنگی، عبادی و مذهبی مردم، به نیازهای بهداشتی و اقتصادی آنان نیز توجه داشت؛ لذا در مناطق محروم چند بیمارستان و درمانگاه تأسیس کرد، از جمله شفاخانه علمدار در شهرستان پاراچنار و یک درمانگاه در کراچی.

 

شهادت

حسینی در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ش برابر با ۲۱ ذی‌الحجه ۱۴۰۸ق[۷] در مدرسه دارالمعارف الاسلامیه پیشاور، از سوی افراد ناشناس، هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید. هیئت عالی رتبه‌ای از ایران اسلامی وارد پیشاور شد تا در تشییع جنازه حسینی شرکت جوید. آیت الله جنتی بر پیکر وی نماز خواند و پس از آن جنازه‌اش را با بالگرد به زادگاهش پاراچنار انتقال دادند. ژنرال ضیاءالحق، رئیس‌جمهور وقت پاکستان، نیز با هیئتی عالی رتبه، در تشییع جنازه او حاضر شد.

 

پیام امام خمینی

امام خمینی ضمن اعزام هیئتی برای شرکت در تشییع جنازه در پیام تسلیت مفصل خطاب به علما و ملت پاکستان،[۸] ایشان را فرزند عزیز خود نامید.[۹]

 

پانویس

۱. تسلیم رضاخان، سفیر نور، ص۲۳.

۲. نقوی، تذکره علمای امامیه پاکستان، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۵، ۱۵۹.

۳. تسلیم رضاخان، سفیر نور، ص۳۳؛ نقوی، تذکره علمای امامیه پاکستان، ۱۳۷۰ش، ص۱۵۵.

۴. تسلیم رضاخان، سفیر نور، ص۴۴.

۵. تسلیم رضاخان، سفیر نور، ص۵۶ و ۵۷.

۶. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج ۱۴، ص۵۰۶.

۷. حائری، روزشمار شمسی، ۱۳۸۶ش، ص۳۳۱.

۸. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج ۲۱، ص ۱۱۹.

۹. امام خمینی، صحیفه امام، ۱۳۷۸ش، ج ۲۱، ص ۱۲۱.

 

منابع

امام خمینی، سید روح‌الله، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.

تسلیم رضاخان، سفیر نور، لاهور، ۱۹۹۸م.

زندگی‌نامه علامه شهید عارف حسین الحسینی از ولادت تا شهادت، تهیه‌کننده: مؤسسه شهیدالحسینی، قم، نشر شاهد، ۱۳۶۹ش.

نقوی، حسین عارف، تذکره علمای امامیه پاکستان، ترجمه محمد هاشم، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۰ش.

 

نظر شما