شناسهٔ خبر: 48591960 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: مهر | لینک خبر

مهر گزارش می دهد؛

قبول مسئولیت «فرمانداری» به شرط حضور در جبهه‌

کرمانشاه- معلم شایسته‌ای که برای ماندن در جبهه به سوالات مصاحبه «فرمانداری‌» اشتباه پاسخ داده و با شرط حضور در جبهه مسئولیت پذیرفته بود، سرانجام در عملیات مرصاد به شهادت رسید.

صاحب‌خبر -

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها- یحیی بیابادی؛ شهید محمدرضا قلیوند در سال ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی در شهر کنگاور متولد شد و عشق و ارادت به اهل بیت (ع) را نزد پدر و مادر آموخت.

سال پایانی دبیرستان شهید قلیوند همراه با آغاز تحولات انقلاب همراه شد و از آن مقطع فعالیت‌های مبارزاتی وی شروع شده و به همراه دوستانش به تبلیغ انقلاب و شرکت در تظاهرات پرداختند.

شهید قلیوند پس از پیروزی انقلاب با مدرک دیپلم به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و با توجه به اینکه سن کمی داشت اما به دلیل داشتن تقوی و مدیریت قوی که داشت، مدت یک سال و نیم با سمت فرماندهی در سپاه خدمت می‌کرد.

پس از آن در آزمون تربیت معلم پذیرفته شد و جهت ادامه تحصیل از مسئولیت در سپاه استعفا داد ولی همواره اعتقاد داشت که یک بسیجی است؛ پس از فارغ التحصیلی به عنوان معلمی در آموزش و پرورش مشغول به کار شد ولی از آنجا که شرکت در کلاس امکان حضور دائم در جبهه‌ها را محدود می‌کرد سعی داشت که در قسمت‌هایی از قبیل امور تربیتی و ستاد پشتیبانی مشغول شود و رفتن به جبهه‌اش لطمه‌ای به درس دانش آموزان نزند.

این شهید دارای اعتقاد عمیق به امام خمینی (ره) بود و در خانواده و محیط کار رعایت اخلاق را سرلوحه کار خود قرار داده بود و در عین حال مدیری توانمند بود.

کمک به مستضعفان و محرومان جامعه همواره در دستور کار شهید قلیوند قرار داشت و با وجود پیشنهادهای فراوان برای پست‌های مختلف دولتی، برای حضور در جبهه نبرد هیچ‌یک را قبول نمی‌کرد و به دوستان خود توصیه می‌کرد حرف‌های حضرت امام را مو به مو عمل کنند.

فرمانداری به شرط حضور در جبهه‌ها

یکی از هم‌رزمان این شهید والامقام در خاطره‌ای از این شهید می‌گوید: شهید قلیوند برای ماندن در جبهه‌ها هر کاری می‌کرد، حتی یک بار که برای مصاحبه تصدی پست فرمانداری به وزارت کشور رفته بود پاسخ سوالات مصاحبه را به عمد اشتباه داده بود تا فرماندار نشود و برای حضور در جبهه‌ها مشکلی نداشته باشد؛ اما وزیر کشور وقت که متوجه این قضیه شده بود با توجه به لیاقت این شهید والامقام با وی تماس می‌گیرد و او را در آبان ماه سال ۶۶ به‌عنوان فرماندار کنگاور با پذیرفت شرط حضور همزمان در جبهه منصوب می‌کند.

وی در انجام مسئولیت فرمانداری ذره‌ای کوتاهی نکرد و با نهایت اخلاص و تواضع و مدیریت شایسته وظایف خود را به نحو احسن انجام می‌داد و شبانه روز در ایفای مسئولیت مهمش تلاش می‌کرد؛ و در عملیات‌های بسیاری از جمله کربلای ۴، کربلای ۵، والفجر مقدماتی و والفجرها حضور داشت.

هیچ وقت به حیات دنیوی به دیده هدف نگاه نمی‌کرد و از نظر اخلاقی و برخوردهای اجتماعی نمونه یک انسان واقعی بود؛ به طوری که جاذبه معنوی او برای همه دوستان و آشنایان و حتی مخالفانش آشکار بود و باعث ارادت خاص آنان نسبت به او می‌شد و عقیده داشت که نباید خود را در زندگی این دنیا محدود کند و به جلوه‌های مختلف آن از جمله مدرک، مقام، و غیره دلبند نبود بلکه فقط به فکر جبهه بود و هر زمان احساس می‌کرد که جبهه به او احتیاج دارد لبیک گویان به سوی جبهه راهی می‌شد.

در اثبات ساده زیستی این شهید که در سن کم به مقام بالای فرمانداری رسیده بود می‌توان به مراسم ازدواج ساده اش که بدون جشن خاصی برگزار شد اشاره کرد؛ که حاصل این ازدواج یک دختر است.

بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران با وجود ناراحتی از جا ماندن از غافله شهدا، تاکید داشت: «اگر امام خمینی (ره) فرمان جنگ و دفاع دهند دفاع خواهیم کرد و اگر صلح کنند ما نیز صلح خواهیم کرد».

فرمانداری به شرط حضور در جبهه‌ها

سرانجام در روزهای ابتدایی مردادماه ۶۷ که کمتر از ۱ سال از فرمانداری اش در کنگاور می‌گذشت، منافقین کور دل با حمایت همه جانبه صدام از طریق مرز قصرشیرین به ایران حمله کردند و با تصرف شهرهای اسلام آباد غرب، کرند و سرپل ذهاب به کشتار مردم و زنان و کودکان پرداختند و تا تنگه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه پیشروی کرده بودند، و این شهید با شنیدن این خبر خود را فوراً به منطقه عملیاتی رساند.

شهید قلیوند در تاریخ ۲ مرداد ۱۳۶۷ در مبارزه با منافقین و ارتش متجاوز بعث عراق در اثر اصابت ترکش زخمی و به شهادت رسیده و به یاران شهیدش پیوست.

این شهید والامقام در ساعاتی قبل از شهادتش در آخرین نوشته‌های خود می‌نویسد: «هر فریادی بی امام سکوت و هر امتی بی امام سرگردان و هر امیدی بی امام یأس است».

وی در قسمتی از وصیت نامه خود خطاب به همسرش آورده که در مصیبت‌ها به حضرت زینب (س) توسل کنید؛ زیرا در مقابل چشم خواهر بردار و خانواده خود را به سخت‌ترین شکل ممکن از دست داد و تکیه به این بانوی بزرگوار قطعاً راه گشا خواهد بود.

فرمانداری به شرط حضور در جبهه‌ها

در قسمتی دیگر از وصیتنامه اش آمده است که: همسر مهربانم، دخترم حسنا را آنگونه که شایسته است تربیت کن و به او بگو آنگونه زندگی کن که آینده حیاتت همچون نامت نکو باشد، از حمد و ستایش خدا دست برنداشته و خود را همیشه در کنار خانواده‌های شهدا و داغدیده احساس کن، امیدوارم که با اتکا به لطف و رحمت خداوند متعال در تمام مراحل زندگی پیروز و سربلند باشی و مصائب و مشکلات را پشت سر بگذاری در آخر از شما حلالیت می‌خواهم و امیدوارم بیشتر از گذشته به مادرم محبت کنی زیرا او به محبت شما احتیاج دارد.

در قسمتی از وصیت نامه شهید محمدرضا قلیوند امده است: مادر و پدر عزیزم امیدوارم که مرا حلال کنید و پاداش زحماتی را که برای بزرگ کردن من متحمل شده‌اید از خدا بخواهید، مادر جان تو شیرت و پدر جان تو رنجت را برمن ببخش.

پیکر پاک و مطهر شهید محمدرضا قلیوند در گلزار شهدای کنگاور به خاک سپرده شد.

نظر شما