شناسهٔ خبر: 48352732 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: وزارت دادگستری | لینک خبر

مصالح عالیه کودکان در آیینه حقوق

از جمله اصول مهم حقوق کودکان، «اصل مصالح عالیه کودک» است که امروزه به عنوان یک اصل شناخته شده و لازم الرعایه، جایگاهی عام و جهانی یافته و در اسناد متعدد بین المللی و منطقه ای و حقوق داخلی بر آن تأکید شده است. تبیین این اصل و بررسی جایگاه آن در اسناد بین المللی حقوق بشری و شریعت اسلام و نیز نقل و بررسی اقوال فقهای شیعه پذیرفته شده است. رعایت این اصل در برخورد با کودک و سرپرستی او توسط نهادهای دولتی و خصوصی قاعده ای قابل پذیرش و لازم در حقوق کودک است.

صاحب‌خبر -

مصالح عالیه کودکان در آیینه حقوق
دکتر محمود عباسی
دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک

از جمله اصول مهم حقوق کودکان، «اصل مصالح عالیه کودک» است که امروزه به عنوان یک اصل شناخته شده و لازم الرعایه، جایگاهی عام و جهانی یافته و در اسناد متعدد بین المللی و منطقه ای و حقوق داخلی بر آن تأکید شده است.
تبیین این اصل و بررسی جایگاه آن در اسناد بین المللی حقوق بشری و شریعت اسلام و نیز نقل و بررسی اقوال فقهای شیعه پذیرفته شده است. رعایت این اصل در برخورد با کودک و سرپرستی او توسط نهادهای دولتی و خصوصی قاعده ای قابل پذیرش و لازم در حقوق کودک است. اگر در قوانین و مقررات حقوق موضوعه احکامی دیده می شود که صراحتاً از رعایت مصلحت یا غبطه کودک صحبت می نمایند برای توجه به تفاوت مصلحت کودک با مصلحت انسان عادی است. هر امری که باعث پیشرفت و تکامل انسان نابالغ به انسان بالغ شود معیار مصلحت و منفعت بوده و هرچیزی که موجب خلل در این روند طبیعی و حرکت جوهری شود مصداق عدم مصلحت و عدم غبطه است. منافع عالیه کودک یک اصل مفسر و شامل در حقوق کودک است که به منظور تأمین رفاه و سلامت همه جانبه کودک در مجموعه حقوق او لحاظ گردیده است. مصلحت چیزی جز خیر و منفعت نیست. اگرچه در تعیین مصادیق این خیر و منفعت می توان اختلاف نظر داشت. در کنار مصلحت واژه ی منفعت و غبطه نیز به کار رفته است. بین این اصطلاحات تفاوت معنایی وجود ندارد. برخی صاحب نظران منفعت را به امور مادی مصلحت را به امور معنوی تعبیر نموده اند.
ولی در تفاهم عرف های دنیا فرقی بین این دو نیست. غرض این اصل آن است که کلیه اشخاص که در مورد کودک تصمیم گیری می کنند با توجه به حقوق و تکالیف افراد ذی ربط دیگر و اوضاع و شرایط زمانی و مکانی موجود و با توجه به آثار بلند مدت تصمیمات خود در مورد کودکان، حداکثر منافع و مصالح ممکن کودکان را لحاظ نمایند. در همه اقدامات پیرامون کودکان که توسط نهادهای رفاه اجتماعی یا خصوصی، دادگاه ها، مقامات اجرایی یا نهادهای قانونگذاری به عمل می آید، مصالح عالیه کودکان باید از اهم ملاحظات باشد.با توجه به تأکیدی که ادیان الهی به ویژه دین اسلام، بر «حفظ مصالح عالیه کودک» «تکریم شخصیت کودک» «تربیت و پرورش کودک در فضایی عاری از هر گونه خشونت روانی و جسمانی» و «ممنوعیت تنبیه و آزار کودک» دارند، از این جهات با اهداف اسناد بین المللی در حوزه حقوق کودک شامل «مقابله با خشونت علیه کودکان» و «حفظ مصالح عالیه کودک» تطابق و هم پوشانی پیدا میکنند. در حقوق موضوعه ایران نیز سن معیار تعریف کودکی قرار گرفته و بلوغ پس از رسیدن به سن خاصی مفروض انگاشته شده است و مانند کنوانسیون رابطه پیشینی سن معین با وقوع پسینی بلوغ مدنظر قانونگذار ایران بوده است. در قوانین ایران یعنی تبصره ماده 1169و ماده 1184قانون مدنی، ماده 45 قانون حمایت خانواده، تبصره ماده15 قانون حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست و تبصره سه ماده 88 قانون مجازات اسلامی به ترتیب از اصطلاحات «مصلحت کودک،» «غبطه صغیر،» «غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان» «مصلحت کودک و نوجوان»، «مصلحت طفل یا نوجوان» استفاده شده است. در ماده 1173قانون مدنی ایران میتوان حکمی شبیه تلقی بالا را پیدا کرد. در این ماده از این جمله استفاده شده است: «صحت جسمانی و یا ترتیب اخلاقی طفل در معرض خطر باشد». علت نگارش این جمله تعیین تکلیف حضانت یا همان نگهداری کودک در فرضی است که: « در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست... صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر باشد». و دادگاه در این صورت: ...
می تواند به تقاضای اقربای طفل و یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند.صحت جسمانی و تربیت اخلاقی طفل باید به عنوان مهمترین امر مورد توجه دادگاه باشد تا جائیکه حتی اگر لازم باشد حضانت و نگهداری کودک از والدین او سلب شده و به دیگری داده شود. چنین ترتیبی معنایی جز توجه به مرحله تکامل انسانی کودک ندارد زیرا کودک هنوز از نظر صحت جسمانی کامل نیست و در مرحله تربیت قرار دارد و این مرحله آنچنان مهم است که میتواند قاعده طبیعی و غریزی نگهداری کودک توسط والدینش را محدود کرده و به عبارت اصولیون بر آن ورود کرده و حکومت کند. از اینجا یک قاعده کلی در مورد مصلحت کودک بروز پیدا می کند و آن هم این است که مراقبت از کودک موجب تزاحم مصادیق مصلحت است و این مصادیق باید به طور پیوسته تحت اشراف منظم بوده و عنداللزوم با یکدیگر جایگزین شوند. مصادیق مصلحت که همان حفظ جان، عقل، دین، مال و نسل هستند با یکدیگر رابطه طولی ندارند بلکه رابطه ارگانیکی و انعطاف پذیر داشته و بر یکدیگر موثر هستند. اما در بین همه اینها دو مصداق جان و عقل هیچگاه یکدیگر را نقض نمی کنند بلکه همیشه حفظ جان بر هرچیزی مقدم است ولی میتوان در تزاحم بین عقل و مال دومی را فدا کرد. فهم دقیق باب تزاحم حلال بسیاری از مشکلات است.حکم کلی رعایت مصلحت کودک در آرا و تصمیمات قضائی در ماده 45قانون حمایت خانواده 1391آمده است. این ماده خطاب به محاکم چنین تکلیف کرده است: «رعایت غبطه و مصلحت کودکان و نوجوانان در کلیه تصمیمات دادگاه_ها و مقامات اجرائی الزامی است».در اصل 166قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر قضات دادگاه_ها تکلیف شده تا رای خود را به «مواد قانون» و «اصول اساس حکم» مستند نمایند. این اصل مقرر می_دارد: «احکام دادگاه_ها باید مستدل و مستند به مواد قانون و اصولی باشد که بر اساس آن حکم صادر شده است».قانونگذار ایرانی در عدم تناسب حکم 15 سال تمام قمری برای بلوغ پسران و نه سال تمام قمری برای بلوغ دختران آگاه بوده زیرا در قوانین اخیر التصویب آشفتگی قانونگذار ایرانی به خوبی هویداست که آنرا در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 مشاهده میکنیم. در این قانون نهایت کودکی تا سن 18 سال تمام در تلاطم است. ابتدا باید به ماده 147 این قانون نگاه کنیم. این ماده ذیل فصل دوم بخش چهارم کتاب اول این قانون تحت عنوان« موانع مسئولیت کیفری» تدوین شده و سن بلوغ را اینگونه مورد حکم قرار داده است: «سن بلوغ، در دختران و پسران، به ترتیب نه و پانزده سال تمام قمری است.» در ماده 146 نیز حکم کرده که: «افراد نابالغ مسؤولیت کیفری ندارند.» اما در فصل دهم از بخش دوم کتاب اول این قانون تحت عنوان «مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی اطفال و نوجوانان» در ماده 88 از « نه تا پانزده سال تمام شمسی» استفاده کرده است و میدانیم که تاریخ شمسی با قمری متفاوت است. سپس در تبصره یک همان ماده از «دوازده تا پانزده سال» استفاده نموده است بدون اینکه اشاره ای به قمری یا شمسی بودن موضوع نماید. بلافاصله در تبصره دوم همان ماده از «دوازده تا پانزده سال قمری» استفاده کرده و در ماده 89 از « پانزده تا 18 سال» و در انتها در ماده 91 از «هجده سال» استفاده نموده و به فراخور هریک از سنین راجع به نحوه عقوبت مجرمینی که در این سنین قرار دارند انشای حکم نموده است. این تذبذب و آشفتگی هیچ مبنایی ندارد و بیانگر این است که در نظر قانونگذار هنوز مشکل مطابقت سن واقعی با قوانین حل نشده و هنوز در مفهوم سن مقرر شرعی با سن مورد نیاز امروز در تلاطم است.
با توجه به مفاد قوانین موضوعه به نظر می رسد بتوان منافع عالیه کودک را در چهار امر امنیت، رفاه، عدالت و تربیت خلاصه کرد. والدین کودک وظیفه دارند که فضایی امن و به دور از درگیری، مشاجره و خشونت را برای فرزندان خویش فراهم آورند، به دور از تبعیض و بنا بر عدالت با آنها رفتار کنند تا زمینه تربیت آنها را بدون توسل به هیچگونه خشونت و در فضایی مسالمت آمیز فراهم آورند. اگر مفاد اسناد بین المللی حقوق بشر را در زمینه نفی رفتار خشونت آمیز و تبعیض محور با آموزه های ادیان الهی و توصیه های اسلامی و اسناد داخلی در خصوص تربیت و نحوه تعامل با اطفال مقایسه کنیم، به این نتیجه می رسیم که هر دو خشونت علیه کودکان و رفتار تبعیض آمیز و خشک و خشن با کودکان را نهی کرده اند. در رویه قضائی ایران موضوعاتی که بیشترین ارتباط را با مصلحت کودک دارند سه موضوع کلیدی هستند:
1- حضانت و نگهداری کودک 2- ملاقات با کودک در فرض جدائی والدین 3- معیار خروج ازحضانت کودک
اما باید توجه داشت که دایره مصالح عالیه کودکان بسیار وسیعتر و گسترده تر از حوزه هایی است که مورد تأکید رویه قضایی قرار دارد که هم در اسناد بین المللی و حقوق بشری، هم در آموزه های دینی و در قوانین و مقررات داخلی مورد توجه قرار گرفته است.

نظر شما