شناسهٔ خبر: 48250757 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رجا | لینک خبر

اصلاح‌طلبان علیه اصلاح‌طلبان/ وقتی دیکتاتوری پدرخوانده‌ها، صدای همه را درآورد!

اختلافات ریشه دار در درون اردوگاه اصلاحات شکاف عمیقی است که با تشکیل نهاد و شورا نه تنها قابل حل نیست بلکه موجب شده چهره های شاخص این جریان یا به روزه سکوت تن داده و یا با بغضی در گلو به حاشیه رانده شوند.

صاحب‌خبر -
اختلافات ریشه دار در درون اردوگاه اصلاحات شکاف عمیقی است که با تشکیل نهاد و شورا نه تنها قابل حل نیست بلکه موجب شده چهره های شاخص این جریان یا به روزه سکوت تن داده و یا با بغضی در گلو به حاشیه رانده شوند.
 
به گزارش رجانیوز به نقل از راه دانا؛ در طول سالهای اخیر همواره با نزدیک شدن به فضای انتخابات در کشور، جریان اصلاحات به سراغ نهادسازی و ایجاد یک تشکیلات حزبی جدید رفت تا با جمع آوری احزاب و طیف های مختلف اصلاح طلب به دور هم ضمن تاثیرگذاری در انتخابات در یک اقدام لحظه ای در یک دایره بسته تصمیم گیری از تک روی افراد و احزاب جلوگیری کند.
 
اگرچه ایجاد این تشکیلات و نهادها که هر بار اسم تازه ای داشت تا وانمود شود که به دنبال ماموریت تازه ای برای اجماع است، اما این سازوکار منتقدان بسیاری در بین اصلاح طلبان داشت، منتقدانی که به محض طرح دیدگاه هایشان با مخالفت های جدی بزرگان اصلاحات مواجه می شدند.
 
برخورد سخت بزرگان اصلاح طلب با منتقدان این سازوکارها از یک طرف و هجمه رسانه ای برای سرکوب کردن هرگونه نقد و اظهارنظر فضای شکل گرفته را به طور کلی به حاشیه می برد گاهی هم جریان منتقد تحت فشارهای رسانه ای مجبور به سهم خواهی و سکوت در برابر تصمیمات بزرگان اصلاح طلب بود.
 
در جریان انتخابات شورای پنجم که یکی از چهره های اصلاح طلب مامور به بستن لیست شورای شهر تهران برای انتخابات شد، متهم به دریافت مبالغ میلیاردی برای قرار دادن برخی اسامی خاص در لیست بود اما در یک اقدام هماهنگ از سوی رسانه های نزدیک به جریان اصلاحات این اقدام تکذیب شد.
 
سایه سنگین تصمیمات غیر دموکراتیک بر سر اردوگاه اصلاحات
 
روند تصمیم گیری در جریان اصلاحات و نهاد سازی هایی که سایه دیکتاتوری بر آن سنگینی می کرد بعدها آنقدر بر نارضایتی های درون این جریان دامن زد که در فاصله کمتر از یک سال باقی مانده تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به یک باره خبر استعفای برخی اعضای اصلی شورای سیاست گذاری اصلاحات در رسانه ها منتشر شد.
 
عبدالواحد موسوی‌لاری ابتدای اردیبهشت‌ سال 99 با انتشار بیانیه‌ای منتقدانه، از نایب‌رئیسی این شورا کناره‌گیری کرد و کمتر از دو ماه بعد یعنی در تیر سال 99 نیز خبر استعفای محمدرضا عارف از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان هم رسانه‌ای شد.
 
در حقیقت تصمیمات شخصی و سلیقه ای بزرگان اصلاحات که زمینه اختلاف و نارضایتی در دروان شورای سیاست گذاری شده بود باعث شد برخی از چهره های مطرح این جریان در نیمه راه از قطار اصلاحات پیاده شوند.
 
با تشکیل نهاد اجماع ساز اصلاحات در ماه های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری 1400 اگرچه تصور می شد که نقطه عطفی برای همراهی همه جریان های اصلاح طلب در انتخابات فراهم شده است اما اختلاف نظرها در این نهاد نیز آرام آرام نمود پیدا کرد.
 
نهاد اجماع ساز که به گفته مبتکران آن اعضایش برگرفته از طیف ها و احزاب مختلف سیاسی بود نیز نتوانست همه گروه های این جریان را نمایندگی کند.
 
نامه بی جواب مهرعلیزاده به بزرگترین تشکیلات اصلاح طلبی
 
این روند تا جایی ادامه یافت که این نهاد از دریافت برنامه های محسن مهرعلیزاده به عنوان یکی از نامزدهای شاخص اصلاح طلب برای انتخابات خودداری کرد.
 
مهرعلیزاده در نامه ای خطاب به بهزاد نبوی که ریاست نهاد اجماع ساز را برعهده داشت به سابقه اصلح طلبی خود اشاره کرد و درخواست کرد تا فرصتی به وی داده شود برای اینکه برنامه های انتخاباتی خود را در این نهاد تشریح کند اما به نامه او هیچگاه پاسخی داده نشد.
 
این اقدام اعضای نهاد اجماع ساز آن هم در هفته های منتهی به انتخابات انتقادهای بسیاری را به همراه داشت. اسماعیل گرامی مقدم به عنوان یکی از اعضای اصلی نهاد اجماع ساز در گفت و گویی اظهار کرد: آقای مهرعلیزاده در حلقه اصلاح طلبی تعریف می شود بنابراین حق او است که بخواهد برنامه های خود را در جبهه اصلاحات ارائه بدهد.
 
به هر حال تصمیمات سلیقه ای که برخی در درون این جریان آن را غیردموکراتیک می دانند موجب شد که مهرعلیزاده نه تنها هیچ گاه نتواند برنامه های خود را به نهاد اجماع ساز ارائه دهد بلکه سرنوشتی مشابه سرنوشت عارف که همواره گزینه نیمکت نشین اصلاحات بود، برای او رقم بخورد.
 
با سپری شدن دوران رقابت های انتخاباتی و واگذاری سرنوشت کشور به منتخب مردم اما این روزها برخی اظهار نظرها حاکی از آن است که انتقادات به نهاد اجماع ساز و تشکیلات اصلاح طلبان همچنان دنباله دار است.
 
نهاد اجماع ساز یا نهاد اختلاف ساز
 
امروز نیز هادی خامنه ای از چهره های شناخته شده اصلاحات اظهاراتی به صراحت از نهاد اجماع ساز انتقاد کرده و آن را یک تشکیلات غیر دموکراتیک خوانده است.
 
وی در این اظهارات مشکل اصلی اصلاح طلبان را برخورد اقتدارگرایانه و انحصارطلبانه برخی افراد و احزاب این جریان با بدنه اجتماعی‌ اصلاحات دانسته و گفته است: بسیاری از دوستان شعار مردم‌سالاری و دموکراسی خواهی می‌ دهند و در عمل برای جریان اصلاحات در کشور در سازوکارهای محفلی تصمیم گرفته و می خواهند همه تبعیت بکنند. گاهی اگر اعتراضی شود به‌شکل مصنوعی همان تصمیم محفلی را با لعاب دموکراتیک به خورد جامعه می دهند، همه اینها ناشی از این است که بعضی دوستان اصلاح‌طلب چنان که باید به قواعد دموکراسی ملتزم نبودند و نیستند.
 
وی البته درباره نهاد اجماع ساز نیز بر این باور است که نهاد اجماع ساز نه تنها اجماع ساز نبود بلکه اختلاف ساز هم بود. وی شورای سیاست گذاری اصلاحات را هم محفلی برای اعمال نظر برخی چهره های خاص اصلاح طلب عنوان کرده و گفته است: در آن شورا هم نظر بعضی‌ها غالب بود؛ ولی بقیه حرفی نداشتند، می‌گفتند چون با روش‌های دموکراتیک است، عیبی ندارد. استناد می‌کردند که آقای فلانی که از محترمان و دوستان مورد احترام ما هم هست، صلاح می‌دانند که چنان باشد و با مصوبه از بالا به پایین طرح را از تصویب می‌گذراندند.
 
طرح این اظهارات از زبان هادی خامنه ای نشان از اختلافات عمیق و ریشه دار در درون اردوگاه اصلاحات دارد اختلافاتی که با تشکیل نهاد و شورا نه تنها قابل حل نیست بلکه چهره های شاخص این جریان را یا به روزه سکوت مجبور کرده و یا با بغضی در گلو به حاشیه رانده است.

نظر شما